نوجوان شجاع و چابک

به گزارش نوید شاهد کرمانشاه؛ "مصطفی محمدی" یکی از رزمندگان هشت سال دفاع مقدس کرمانشاهی است که خاطرات و لحظه‌های بی‌تکرار عشق و آتش و خون را در کتابی به نام "ریگ‌های داغ پاتاق"را در 60 قسمت گردآوری کرده در ادامه قسمت 26 تقدیم مخاطبان ارجمند می گردد:

از سادات کوهدشت بود، حدود 13 سال داشت ولی فوق العاده شجاع، زرنگ و خیلی هم پر تحرک و چابک بود و رفتارش بزرگتر از سن و سالش بود.
 یک روز فرمانده تیپ و دیگر مسئولان آمدند و تصمیم گرفتند از گردان ما ۲۴ نفر را هنگام غروب بفرستند کمین عراقی ها را تصرف نمایند به طوری که قبل از اینکه عراقی‌ها بیایند که کمین، به محض تاریک شدن هوا بچه‌های ما در کمین عراقی‌ها مستقر باشند.
 من هم یکی از آن ۲۴ نفر بودم. هوا که تاریک شد، ما در کمین عراقی ها مستقر شدیم .کمین عراقی ها با سنگرهای اصلی شان فاصله خیلی کمی داشت، به صورتی که سر و صدای ظرف شستن آنها را می‌شنیدیم. ما وقتی به سمت خط عراق نگاه می کردیم دید کافی نداشتیم و حتی ۵ متری جلوی خودمان را نمی دیدیم، ولی هنگامی که به پشت سر به طرف نیروهای خودی نگاه می‌کردیم تا فاصله  چند صد متری دید کامل داشتیم.  فرمانده گردان با دوربین مادون قرمز منطقه را دقیقاً زیر نظر داشت. به ما اطلاع دادند که عراقی ها در حال حرکت به سمت شما هستند. فرمانده ما هم با بی‌سیم گفت ما هیچ کس و هیچ چیز را نمی بینیم. عراقی ها تا نزدیک ما آمدند با بی‌سیم به ما گفتند: مواظب باشید شما را اسیر نکنند. عراقی ها که متوجه حضور ما شدند برگشتند و می‌خواستند با آتش تهیه، عقب ما را سد کنند و ما را به اسارت درآورند. در آن هنگام یار الله نوراللهی با مقدار زیادی طناب خودش را سریع به ما رساند. فرمانده گردان گفته بود که یک نفر داوطلب شود  سریعا" ارتباط تلفنی ما را به خاطر امنیت ارتباطات برقرار کند که این کار توسط برادر سید یارالله نوراللهی با وجود سن و سال کم، انجام گرفت و با شجاعت این اقدام اساسی را انجام داد.
انتهای پیام/