برشی از کتاب «آخرین وداع» | رضایتم را برای رفتن به جبهه گرفت
در قسمتی از کتاب «آخرین وداع» که روایتی از خاطرات آخرین وداع ۷۲ مادر شهید با فرزندانشان است، در آستانه سالروز وفات حضرت امالبنین(س) میخوانید: «علیاکبر که میخواست به جبهه برود هنوز برادرش علیاصغر جبهه بود. گفتم: نرو، صبر کن برادرت بیاید بعد تو برو. گفت: نه باید بروم ...»