- خاطره

navideshahed.com

روایتی از لحظه ورود به وطن پس از سال‌ها اسارت

روایتی از لحظه ورود به وطن پس از سال‌ها اسارت

آزاده و جانباز سرافراز «فیض‌الله صادقی» درباره دوران اسارتش چنین روایت می‌کند: آخرای خدمتم در نیروی زمینی ارتش، در منطقه جنگی سومار بودم که دشمن پاتک زد و به اسارت درآمدم. نزدیک به دو سال در اسارت بودم. تا لحظه‌ای که قدم بر خاک ایران نگذاشتیم باور نمی‌کردیم که واقعاً آزاد شده‌ایم.
دفاع از وطن برای ما تعهدی ریشه‌دار در جان و دل بود

دفاع از وطن برای ما تعهدی ریشه‌دار در جان و دل بود

جانباز ۷۰ درصد «رضا حاجی‌زاده» در گفت‌وگویی بیان کرد: دفاع از وطن برای ما تنها یک شعار نبود؛ تعهدی بود ریشه‌دار در جان و دل، که افتخار می‌کنم تا امروز هم بر سر همان پیمان مانده‌ام. آرزوی قلبی‌ام این است که انقلاب اسلامی‌مان به پیروزی نهایی برسد و در نهایت، به دست صاحب اصلی‌اش، حضرت امام زمان (عج) سپرده شود.
اخلاق اسلامی را پیشه سازید و نفس را تزکیه نمایید

اخلاق اسلامی را پیشه سازید و نفس را تزکیه نمایید

شهید «اصغر اردشیری لردجانی» در وصیت‌نامه‌اش می‌نویسد: اخلاق اسلامی را پیشه سازید و نفس را تزکیه نمایید. به خدا تا نفس تزکیه رام نشده باشد احد النّاسی به راه مستقیم نباشد. این فرزندان شهیدان پدرهایشان به خاطر ما شهید شده‌اند، بابا ندارند مانند فرزندان خود بدانید.
وحدت خود را حفظ کنید و پشتیبان امام امت باشید

وحدت خود را حفظ کنید و پشتیبان امام امت باشید

شهید «محمدباقر احمدی» در وصیت‌نامه‌اش می‌نویسد: از ملت شهید پرور ایران تقاضا دارم که همواره وحدت خود را حفظ کنند و پشتیبان امام امت باشند. حتی برای لحظه‌ای، امام را تنها نگذارید. اسلام را تا آخرین لحظه یاری کنید و تا آخرین نفس، با شیاطین شرق و غرب بجنگید و راه شهیدان را ادامه دهید.
خواب دیده‌ام که در جبهه به شهادت می‌رسم

خواب دیده‌ام که در جبهه به شهادت می‌رسم

برادر شهید تعریف می‌کند: تصمیم گرفته بود که به جبهه برود، چند روز قبل از رفتنش خواب دیده بود که شهید می‌شود و به ما گفت که اگر رفتم دیگر بر نمی‌گردم. وقتی که دلیلش را پرسیدیم در جواب گفت؛ خواب دیده‌ام که در جبهه به شهادت می‌رسم.
ما باید قدردان خون شهدا باشیم

ما باید قدردان خون شهدا باشیم

آزاده و جانباز سرافراز «کوهزاد شهبازی» درباره دوران اسارتش چنین روایت می‌کند: سرباز بودم و بعد از آموزشی ما را به سرپل ذهاب اعزام کردند، بعد از 13 ماه حضور در جبهه در عملیات مرصاد بود که به اسارت دشمن بعثی در آمدم. به مدت هشت ماه در اسارت بودم. در آنجا به ما غذایی به جز نان نمی‌دادند و حتی نمی‌گذاشتند که به صورت دسته جمعی نماز بخوانیم. ما باید قدردان خون شهدا باشیم.