دانشجوی شهادت

*روایتی از افراسیاب نقشبندی- پدر شهید

در عملیات مطلع الفجر پایش به شدت زخمی شده بود و از آن خون می رفت. در همان هنگام یکی از دوستانش را دید که زخمی شده بود. با تلاش و زحمت فراوان به طرفش رفت و او را از ارتفاعات فریدون کش به خارج از تیر رس دشمن کشاند.

*دانشجوی رشته پزشکی

عجول بود و سخت کوش. دانشجوی رشته پزشکی بود اما با این وجود درس را رها کرد و به دانشگاهی دیگر رفته بود. هنگامی که دکتر بالای سرش آمد، به او گفت: " آقای دکتر لطفا"فعلا" پایم را به طور سرپایی پانسمان نکنید من می خواهم به منطقه برگردم. دکتر عصبانی شد و گفت: شما باید همین الان به بیمارستان منتقل شوید. "

* دانشگاه من گیلانغرب است

در بیمارستان بارها به خاطر خواندن نماز بخیه هایش پاره شد برای همین مجبور شدند او را سه بار عمل کنند. پس از بهبودی خانواده اش از او خواستند که برای ثبت نام به دانشگاه برود.

اما او می گفت: دانشگاه من گیلانغرب است و در تاریخ 20 اسفند 1362 مدرک قبولی خود را از دانشگاه بزرگ جبهه دریافت کرد.