خاطره - صفحه 11

navideshahed.com

برچسب ها - خاطره
برادر شهید «سیدحسن ایزدهی» می‌گوید: کاملاً معلوم بود که فضای جبهه بر او تأثیر گذاشته است. خصوصاً در سنگر‌ها حالتی از او می‌دیدم که پیدا بود یک حالت معنوی ماندگار در او ایجاد شد.
کد خبر: ۵۶۴۷۵۱   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۱۲/۱۴

یکی از رزمندگان هشت سال دفاع مقدس می‌گوید: بعد از عملیات کربلای 4 امام خمینی(ره) فرمانی داد که همه رزمندگان برای اجرای آن به صف شدند حتی آنان که زخمی و مجروح بودند.
کد خبر: ۵۶۴۷۴۲   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۱۲/۱۴

برادر شهید «داود ابراهیم خانی» می‌گوید: او بسیار فعال و تلاشگری بود و روح معنوی او باعث شد تا با زمان شهادتش به قولی که داده بود عمل کند.
کد خبر: ۵۶۴۷۴۱   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۱۲/۱۳

مادر شهید «احمدرضا اسدی کلایی» می‌گوید: همیشه در جهت جلب رضایت خدا قدم برمی‌داشت و در آخر هم خداوند جواب نماز شب‌های او را داده و در زمره‌ی شهیدان قرار داد.
کد خبر: ۵۶۴۶۷۰   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۱۲/۱۲

همرزم شهید «علی اکبر بابائی ملکی» تعریف می‌کند: دارای روحیه گذشت و عفو بودند و در خیلی از موارد از جهت علمی به من کمک می‌کردند گاهی به یادشان می‌افتم می‌بینم که یک چیز گرانبها را از دست دادم.
کد خبر: ۵۶۴۴۸۹   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۱۲/۰۷

برادر شهید «قاسم افتاده» تعریف می‌کند: ایشان سواد قرآنی داشتند سال ۴۵ یک معلم به روستای ما آمد و ایشان نزد آن معلم خواندن و نوشتن را یاد گرفت و آنقدر مهارت پیدا کرده بود در خواندن قران که به دیگران هم قرآن یاد می‌داد.
کد خبر: ۵۶۴۴۲۸   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۱۲/۰۶

پدر شهید «علی ابوالفضلی» تعریف می‌کند: گفت می‌خواهم جبهه بروم من گفتم: من می‌خواهم برایت مغازه بخرم در آن باش. گفت: «نه! ناموسم در خطر است.» راجع به ائمه گفت، از امام حسین (ع) گفت، گفتم تو از ائمه اطهار نگو، این‌ها یک نور خدایی هستند.
کد خبر: ۵۶۴۴۲۲   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۱۲/۰۵

برادر شهید «حسین علی اصغرپور» تعریف می‌کند: حسینعلی عارف و عاشق وارسته‌ای بود که شعله‌های عشق در وجودش زبانه می‌کشید، سرانجام در این آتش سوخت و به لقای معبودش پر کشید.
کد خبر: ۵۶۴۳۷۲   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۱۲/۰۴

«یک روز مانده بود به رفتنش. مرا پیش خود نشاند و توصیه‌هایی به من کرد. مخصوصا در مورد پدر و مادرم زیاد سفارش کرد و از من خواست در نبودش مراقبشان باشم.» آنچه خواندید بخشی از خاطرات خواهر شهید است.
کد خبر: ۵۶۴۲۳۰   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۱۲/۰۶

حسن برادر شهید «علی اصغر اسدی» تعریف می‌کند: سرم را با گوجه قرمز کردم و با باند بستم رفتم خانه. علی اصغر سر من را باند پیچی دید آمد کنارم نشست و سرم را بوسید گفت: بیا برویم دکتر. بعداً وقتی متوجه شد شوخی کردم خیلی خوشحال شد و گفت: «خدا را شکر که سالم هستی.»
کد خبر: ۵۶۳۶۷۴   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۱۱/۲۳

رحیم برادر شهید «کریم اسدی مرمتی» تعریف می‌کند: بسیار معتقد و مذهبی بود. در شب عروسیش حتی اجازه کف زدن به اعضای خانواده نداد و نوار حاج صادق آهنگران را گذاشته بود.
کد خبر: ۵۶۳۵۳۴   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۱۱/۲۱

معصومه اسکندری دختر شهید«عبدالعلی اسکندری خانقاهی» تعریف می کند: پدرم خیلی عاشق امام بود وقتی تصویر امام (ره) را در تلویزیون می‌دید صلوات می‌فرستاد ما هم به سمت تلویزیون می‌رفتیم آقا را می‌بوسیدیم.
کد خبر: ۵۶۳۴۳۲   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۱۱/۱۹

پدر شهید «محمد ولی یونسی» تعریف میکند: من و او با هم به سنگر‌های تصرف شده دشمن بعثی برای سرکشی می‌رفتیم ایشان اکثر فشنگ‌های رسام را جمع می‌کرد و شب‌ها به طرف دشمن شلیک می‌کرد، عاشق فشنگ رسام بود.
کد خبر: ۵۶۳۴۲۰   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۱۱/۱۸

مادر شهید انقلابی «مجتبی ارفعی زرندی» در خاطراتش می‌گوید: مراسم تشییع پیکری که برای مجتبی برپا شد بی‌نظیر بود و تقریبا همه مردم شهر آمده بودند.
کد خبر: ۵۶۳۲۱۱   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۱۱/۱۷

پدر شهید «عادل جعفری شبکلائی» تعریف می‌کند: علاقه شدیدی به امام داشت و آماده و گوش به فرامین او بود. به خاطر عشق و ارادتی که به امام و انقلاب داشت، بیشتر وقت خود را در پایگاه با بچه‌های بسیجی می‌گذراند.
کد خبر: ۵۶۲۹۲۴   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۱۱/۱۰

همرزم شهید «غلامرضا جلالی» تعریف می‌کند: برای انهدام تانک که با سرعت به مواضع خودی نزدیک می‌شدند اقدام نمودند که با شلیک چند گلوله آرپی جی توسط تانک‌ها دشمن شناسایی و ظاهراً با ۶ گلوله مستقیم دشمن مفقود الجسد شدند.
کد خبر: ۵۶۲۹۲۳   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۱۱/۱۰

پدر شهید «مهدی پورهاشم کله بستی» تعریف می‌کند: نسبت به بدحجابی یا بی‌حجابی حساس بود. مخصوصا به مادر خود رعایت حجاب و شرکت در جلسات مذهبی و بسیج را توصیه می‌کرد.
کد خبر: ۵۶۲۸۰۰   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۱۱/۰۸

همرزم شهید «مصطفی تیرگران» تعریف می‌کند: در هفت تپه که بودیم هنگام شب آقا مصطفی یک لیوان پر آب بر می‌داشت و آب را برای ساختن وضو نماز شب استفاده می‌کرد.
کد خبر: ۵۶۱۳۷۴   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۱۰/۰۵

همرزم شهید «سیدجواد معصومی» تعریف می‌کند: شهید در مناطق جنگی که حضور پیدا می‌کرد، تحت هیچ شرایطی شوخی نمی‌کرد چون معتقد بود و احساس می‌کرد که امام زمان در جبهه‌هاست و در حضور امام زمانمان نباید بی‌ادبی کنیم.
کد خبر: ۵۶۱۱۷۸   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۱۰/۰۱

خواهر شهید «سیدعباس موسوی لموکی» تعریف می‌کند: یک بار در بیمارستان مشهد بستری بودند که از ناحیه دست و پا تیر خورد و عملش کردند. پدر و مادر و برادرم برای دیدنش رفته بودند. او خواب بود. در عالم خواب با امام زمان (عج) صحبت می‌کرد. پدر رفت او را صدا کرد و بعد که بیدار شد گفت چرا من را صدا زدی، داشتم با امام زمان (عج) صحبت می‌کردم.
کد خبر: ۵۶۱۰۶۸   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۹/۲۸