به مناسبت سالگرد شهادت شهید «محمدمهدی خادمیان»، تصاویری از این شهید گرانقدر برای علاقهمندان منتشر میشود.
کد خبر: ۵۹۰۱۳۹ تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۲/۰۷
در راستای دومین کنگره سه هزار شهید استان سمنان، دومین اجلاسیه ۱۲۴ شهید فرهنگی این استان و یادبود ۷۶ شهید سردار معلم کشور با حضور مسئولان، خانوادههای معزز شاهد و ایثارگر و اقشار مختلف مردم با سخنرانی حمیدرضا حاجیبابایی و سردار سید محمدتقی شاهچراغی، با نوای حاج محمدرضا بذری، با اجرای محسن ترکاشوند، رونمایی از نرمافزار جامع شهدای فرهنگی استان سمنان و کتاب علم و ایثار در مکتب معلمان شهید و اجرای برنامههای متنوع، سوم اردیبهشت در سالن هلالاحمر شهرستان سمنان برگزار شد. در ادامه تصاویر نوید شاهد از این مراسم را ببینید.
کد خبر: ۵۹۰۰۵۵ تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۲/۰۶
شهید «عباسعلی حیدرزاده» فرزند علیاکبر، بیست و هشتم آذرماه ۱۳۳۸ در روستای نعیمآباد دامغان چشم به جهان گشود. عباسعلی حیدرزاده از ایثارگران و جانبرکفان عرصه مقاومت انقلاب اسلامی بود که تا آخرین نفس و قطره خون با منافقان، چریکهای فدایی خلق، کوملهها و ضدانقلاب داخلی دست و پنجه نرم کرد. وی سرانجام در یازدهم اردیبهشت ۱۳۵۹ در منطقه سنندج به شهادت رسید.
کد خبر: ۵۹۰۰۴۱ تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۲/۰۶
به مناسبت سالگرد شهادت شهید «محمدحسین تولی»، تصاویری از این شهید گرانقدر برای علاقهمندان منتشر میشود.
کد خبر: ۵۹۰۰۴۰ تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۲/۰۶
شهید «غلامعلی صداقتی» در نامهای به خانوادهاش مینویسد: «انسان آزاده، فرزند اسلام، پیرو حسین(ع) و یار و یاور امام خمینی(ره) و ولایت است و هرگز توجهی به دنیا نخواهد داشت.»
کد خبر: ۵۹۰۰۳۵ تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۲/۰۹
شهید «غلامعلی صداقتی» در وصیتنامهاش مینویسد: «عزیزانم! ادامه دادن راه شهدا تنها به شعار نیست. به نظر حقیر هیچیک از شهدا حاضر و راضی نخواهند بود که در برههای از زمان که جنگ بر ما تحمیل و در محاصره اقتصادی هستیم، کار، اداره و درس و مشق را تعطیل کنیم، یعنی راه، راه حسینگونه است که باید ادامه دهید.»
کد خبر: ۵۹۰۰۳۴ تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۲/۰۹
قسمت دوم خاطرات شهید «غلامعلی صداقتی»
مادر شهید «غلامعلی صداقتی» نقل میکند: «گفتم: عیده! همه دارن لباس نو میخرن! اونوقت تو نمیخوای؟ خندید و گفت: مادر عزیزم! هر روز که من گناه نکنم، برام روز عیده.»
کد خبر: ۵۹۰۰۳۲ تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۲/۱۰
قسمت نخست خاطرات شهید «غلامعلی صداقتی»
همرزم شهید «غلامعلی صداقتی» نقل میکند: «همیشه میگفت: این جنگ تموم میشه و بازنده اونهایی هستن که به انقلاب، دهانکجی کردن و انقلاب رو قبول نداشتن! سعی کنین نسبت به انقلاب بیتفاوت نباشین!»
کد خبر: ۵۹۰۰۳۱ تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۲/۰۹
شهید «غلامعلی صداقتی» یکم فروردین ۱۳۳۳ در روستای بق از توابع شهرستان دامغان چشم به جهان گشود. پس از هجوم دشمنان به مرزهای ایران اسلامی، میشد روی خلق و خوی حیدریاش حساب باز کرد. او از نخستین جوانانی بود که برای پاسداری از آرمانهای مردم این سرزمین به سپاه پاسداران پیوست و جان فشانی کرد و سرانجام در سی و یکم اردیبهشت ۱۳۶۵ در مهران به شهادت رسید.
کد خبر: ۵۹۰۰۳۰ تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۲/۰۹
شهید «محمدتقی خیمه» در نامهای به خانوادهاش مینویسد: «این چند کلام را برای فرزندم نوشتهام که بداند بابای او اینجا هم به فکر او میباشد. واقعاً اینجا صفای دیگری دارد چون واقعاً شور و حال جبهه مانند بهشت میباشد.»
کد خبر: ۵۹۰۰۲۹ تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۲/۱۴
قسمت سوم خاطرات شهید «محمدتقی خیمه»
همسر شهید «محمدتقی خیمه» نقل میکند: «گفت: این دنیا ارزش نداره که اینقدر غصه بخوریم! گفتم: بالاخره باید وسایل خونه جور بشه. گفت: حالا وقت تلاشه! آب و خاکمون نیاز داره که بریم. هر کسی میتونه باید برای دفاع بره. امام(ره) وعده بهشت رو داده. ما هم اگه قسمت باشه بریم اونجا!»
کد خبر: ۵۹۰۰۲۸ تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۲/۱۶
قسمت دوم خاطرات شهید «محمدتقی خیمه»
مادر شهید «محمدتقی خیمه» نقل میکند: «به قول خودش، عاشق بوی مادر بود. اگر خواستههایش را خوب انجام میدادم، حسابی خوشحال میشد. از حرف دلش با خبر بودم. میان جدی و شوخی، حرف دلش را میزد.»
کد خبر: ۵۹۰۰۲۷ تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۲/۱۵
قسمت نخست خاطرات شهید «محمدتقی خیمه»
مادر شهید «محمدتقی خیمه» نقل میکند: «به او میگفتم: روزی دو بار من رو میبینی، کافی نیست؟ میگفت: دنیا بدون مادر معنی نداره! من بهخاطر تو زندگی میکنم! اما نمیخوام توی رختخواب بمیرم و شرمنده امام(ره) و مردم بشم.»
کد خبر: ۵۹۰۰۲۵ تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۲/۱۴
شهید «محمدتقی خیمه» چهاردهم شهریور ۱۳۳۹ در روستای تویهرودبار شهرستان دامغان به دنیا آمد. از طریق جهاد به جبهه اعزام شد. وقت خداحافظی گفت: در رخت خواب مردن ننگ است! مرد باید در راه وطن جان بدهد! وی هفدهم اردیبهشت ۱۳۶۵ به شهادت رسید.
کد خبر: ۵۹۰۰۲۴ تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۲/۱۴
قسمت دوم خاطرات شهید «غلامحسن خانمحمدی»
عمه شهید «غلامحسن خانمحمدی» نقل میکند: «دستم را گرفت و گفت: عمهجان! چرا گریه میکنی؟ با گوشه چادر اشکم را پاک کردم و گفتم: بهت افتخار میکنم عزیز دلم! یاد جانبازی حضرت ابوالفضل(ع) افتادم و گریه میکنم.»
کد خبر: ۵۹۰۰۰۷ تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۲/۲۳
قسمت نخست خاطرات شهید «غلامحسن خانمحمدی»
مادر شهید «غلامحسن خانمحمدی» نقل میکند: «گفتم: اینکه ناراحتی نداره، انشاءالله خوب میشی و بعد از ماه رمضون، روزه قضا رو بهجا میآری! گفت: توی ماه رمضان، روزه گرفتن صفای دیگهای داره. بیست و یک ماه رمضان به شهادت رسید.»
کد خبر: ۵۹۰۰۰۶ تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۲/۲۲
عمه شهید «غلامحسن خانمحمدی» نقل میکند: «رنگ به رو نداشت، ولی صدایش درنمیآمد. پرستاری که داشت پانسمان زخمش را عوض میکرد، گفت: خیلی صبوره! خیلی! دردی رو که او داره نه آخی نه واخی. هرکس دیگهای جای او بود، آه و نالهاش گوش فلک رو کر میکرد.»
کد خبر: ۵۹۰۰۰۵ تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۲/۲۲
برادر شهید «محمدرضا خالصیدوست» نقل میکند: «از در خانه که بیرون میرفت، جیبش پر از پول بود، اما وقتی برمیگشت، جز کرایه تاکسی چیزی تهِ جیبش نبود. روزی به دنبالش رفتم و سر از خرابهای درآوردم. ترس برم داشت. کوبه در چوبیِ رنگ و رو رفته را کوبید. پیرمردی با لباس کهنه در را باز کرد و بچه قدونیمقد دور محمّدرضا را گرفتند. از توی گونی چیزهایی را درمیآورد و به بچهها میداد. بچهها شادی میکردند و من گریه.»
کد خبر: ۵۸۹۹۳۵ تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۲/۲۱
مادر شهید «محمدرضا خالصیدوست» نقل میکند: «از مزار شهدا که برگشت، رنگش شده بود مثل گچ. زد زیر گریه و آرام نمیشد. گفت: توی امامزاده دوستام رو دیدم که یکییکی شهید شدن و کنار هم هستن. خیلی دلم گرفت به یاد اون روزهایی که با هم بودیم. یک سال بعد خودش هم رفت کنارشان.»
کد خبر: ۵۸۹۹۳۴ تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۲/۲۱
مادر شهید «محمد حمزهئی» نقل میکند: «نامه را خواندم و لحظهلحظه بزرگ شدنش را مرور کردم. چه زحمتها کشیدم تا بچه چهارساله بیپدرم را به این سن رساندم. حالا بهخاطر همه آن زحمتها از من حلالیت خواسته و نوشته: در انتظار شهادت است.»
کد خبر: ۵۸۹۹۳۳ تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۲/۱۵