نوید شاهد کرمانشاه - صفحه 16

آخرین اخبار:
نوید شاهد کرمانشاه

شهید «غلامرضا رمضانی»؛ یادگار ماندگار نوسود

از کودکی ساده و دیندارانه در روستای بله‌بزان تا خدمت در جبهه‌های نوسود و نیسانه، زندگی کوتاه اما پرافتخار «غلامرضا رمضانی» سرشار از ایمان و ایثار بود.

امام‌جمعه گیلانغرب: شهدا بر عهد الهی استوار ماندند

حجت الاسلام «محسن دانیاری» در یادواره شهدای آبروی محله، با بیان ویژگی‌های مومنان واقعی در قرآن، گفت: خداوند منان در قرآن کریم می‌فرماید: شهدا بر سر عهد و پیمان خود مانده‌اند و هیچ شک و پشیمانی در ایمان خود راه نمی‌دهند.

شهید «قربان تیما»؛ جوانی مؤمن و عاشق جبهه که در کنار برادرش پرواز کرد

شهید «قربان تیما»، جوانی مؤمن و پرتلاش از شهرستان تویسرکان بود که با عشق به اسلام و جبهه، در کنار برادرش در منطقه دیواندره به شهادت رسید.

شهید «سعیدبابلی»؛ نامی ماندگار از ایل قلعه‌شاهین

شهید «سعید بابلی» در خانواده‌ای مذهبی و خوش‌نام دیده به جهان گشود. او با عشق به انقلاب، ایمان به امام و غیرت ملی به ارتش جمهوری اسلامی ایران پیوست و در عملیات‌های بزرگ حضور داشت تا این‌که در سال ۱۳۶۶ در راه دفاع از وطن به شهادت رسید.

یادی از شهید «محبعلی پرویزی»، بسیجی غیور دیار سنقر

شهید «محبعلی پرویزی» که در دامان خانواده‌ای مؤمن در آقبلاغ سنقر پرورش یافت و ثمره زندگی‌اش پنج فرزند بود، در راه دفاع از خاک وطن آرام نگرفت تا آنکه در عملیات ۲۴ شهریور ۱۳۶۰ در بازی‌دراز، خون پاکش را تقدیم آرمان‌های انقلاب کرد.
گفت‌و‌گو با جانباز آزاده «حسین عزیزی» برادر شهید غریب در اسارت «فتح الله عزیزی»؛

برادرم، صدای بی‌صدای مقاومت در خاک دشمن بود

«فتح‌الله اهل فریاد زدن نبود؛ ساکت بود اما هر قدم و نگاهش فریاد غیرت و ایمان بود. در سلول‌های تاریک انفرادی، در بی‌خبری مطلق، در شکنجه‌های پی‌در‌پی، نه خم شد، نه شکایت کرد. صدای اذکارش، زمزمه قرآنش و نگاه امیدوارش، دل اسرا را آرام می‌کرد.» اینها جملاتی است که برادر شهید فتح الله عزیزی در وصف غربت برادرش می گوید.
گفت‌و‌گو با «حشمت مرادی» همرزم شهید غریب در اسارت «علیرضا نظری»

علیرضا، رفیقی که زیر شکنجه خم نشد و غریبانه پر کشید

«حشمت مرادی» می گوید: در روز‌هایی که اسارت، با شکنجه، گرسنگی و تحقیر گره خورده بود، رفیقی داشتم که مثل کوه ایستاده بود؛ «علیرضا نظری». هرچه عراقی‌ها فشار می‌آوردند، او خم نمی‌شد. با همان جسم زخمی، لبخند می‌زد و ما را به صبوری دعوت می‌کرد. روزی که او را برای درمان بردند، دلم لرزید؛ و چند ماه بعد، خبر شهادتش آمد. غریبانه رفت، اما هنوز هم جای خالی‌اش را در دلم حس می‌کنم.

وصیت‌نامه‌ای از خط مقدم: صدای آخرین نبرد شهید «محمد ولی وریرنار»

شهید «محمد ولی وریرنار» در وصیت نامه اش نوشته است: امشب یا فردا شب وارد رزم با کفار بعثی می‌شوم و شاید این آخرین لحظات زندگی‌ام باشد. با دلی آکنده از ایمان و دستانی خالی از گناه، این وصیت‌نامه را می‌نویسم تا راه را برای برادرانم روشن کنم؛ راهی که با تبعیت از ولایت فقیه و عشق به نماز و روزه، به سوی خداوند منتهی می‌شود. از مادرم می‌خواهم برای من نگریه نکند، بلکه برای حسین (ع) و عاشورا اشک بریزد، چون شهادت من تنها آغاز راهیست که خون می‌ریزد برای حق.

تمثال شهدای دفاع مقدس 12 روزه شهرستان صحنه در میدان امام حسین (ع) نصب شد

تمثال مبارک شهدای دفاع مقدس 12 روزه شهرستان صحنه با هدف گرامیداشت یاد و خاطره شهدا و ترویج فرهنگ ایثار و فداکاری، در میدان امام حسین (ع) (میدان دانشگاه) این شهرستان نصب شد.
وصیت نامه شهید «حشمت الله ولد بیگی»

خون ما دریایی است که دشمن را غرق خواهد کرد

شهید «حشمت الله ولد بیگی» در وصیت نامه به یادگار مانده اش نوشته است: شهادت یعنی نورانی کردن جهان با خون پاک خود، جبهه دانشگاهی است که معلمش امام حسین (ع) و مدرکش شهادت است. من با جان خود این راه را انتخاب کردم. دشمن را با دریایی از خون خود خفه خواهیم کرد و راه حق را پیروز می‌سازیم.
وصیت نامه شهید «تحسین ولی زاده»

برایم گریه نکنید؛ من به آرزویم رسیدم

شهید «تحسین ولی زاده» در بخشی از وصیت نامه به یادگار مانده اش آورده است:دوستان و عزیزانم! من با تمام اشتیاق، راهی را انتخاب کردم که پایانش، وصال معشوق بود. برایم گریه نکنید، دعایم کنید که مخلص مانده باشم.

تصاویر دیده نشده از شهید «شهاب الدین محرابی»

نوید شاهد کرمانشاه تصاویر دیده نشده از شهید «شهاب الدین محرابی» را منتشر کرد.

یادگار‌های تصویری از یک سرباز وطن؛ شهید «امیر هوشنگ کرمی»

به مناسبت گرامیداشت یاد و خاطره شهید «امیر هوشنگ کرمی»، تصاویری از این سرباز رشید منتشر می‌شود.

تصاویری از شهید«کیومرث کولانی» که با خون خود، مرزهای وطن را معنا کرد

در هر قاب، رد پای غیرت و ایمان موج می‌زند؛ این‌ها عکس‌هایی از شهید «کیومرث کولانی» است، پاسداری وظیفه‌شناس که از روستای گنداب برخاست و در سلیمانیه عراق، به بلندای شهادت رسید. این تصاویر، برگ‌هایی از دفتر پرشکوه زندگی او هستند.
وصیت نامه شهید «کیومرث کولانی»

پرچم سبز به مجلس ختمم بیاورید

شهید «کیومرث کولانی» در وصیت‌نامه‌اش حتی برای مراسم تشییع و ختمش هم پیامی از افتخار و سربلندی بر جا گذاشت. نه سیاه‌پوشی، نه زاری؛ که پرچم سبز و لبخند رضایت از راهی که رفت.
وصیت نامه شهید «فرهاد کیانیان»

با چشم‌های خود دیدم که شهادت، بزرگ‌ترین افتخار است

شهید «فرهاد کیانیان» در وصیت‌نامه‌اش با بیانی ساده و صادقانه از تجربیات خود در جبهه و ارزش والای شهادت سخن می‌گوید؛ او با چشمان خود دید که ایثار و فداکاری در راه اسلام، بالاترین افتخار و سعادت است و از خانواده‌اش می‌خواهد این مسیر را با صبر و ایمان ادامه دهند.

شهید «شعبانعلی کیهانی»: تا پیروزی نهایی راهم را ادامه دهید

شهید «شعبانعلی کیهانی» می‌گوید: فرزندانم! اسلحه‌ی خونین مرا از زمین بردارید و تا پیروزی نهایی راهم را ادامه دهید.
گفت‌و‌گو با جانباز ۷۰ درصد «سید فیض اله حسینی»

در کمین دموکرات‌ها پایم را جا گذاشتم، اما وطنم را نه

«سید فیض‌اله حسینی»، جانباز ۷۰ درصد دفاع مقدس، از روز‌هایی می‌گوید که برای حفظ امنیت مردم به دل خطر زد و در کمینی از پیش طراحی‌شده، پای خود را از دست داد. اما به گفته خودش، "هر چه بود، ارزشش را داشت... "
گفت‌و‌گو با جانباز ۳۰ درصد «علی‌اکبر آب‌متین»؛

از ترکش تنگه چزابه تا بازگشت به زندگی

«علی اکبر آب متین» می‌گوید: ترکش به آرنجم خورد، به خانواده‌ام اطلاع داده بودند که ترکش به من برخورد کرده است. چون خبر را از طریق بنیاد شهید داده بودند، خانواده فکر کرده بودند که شهید شده‌ام. اما خداوند دوباره به من فرصت داد که زندگی کنم.
گفت‌و‌گو با جانباز ۷۰ درصد «ملک علی رحمانی»؛

ترکش به بدنم نشست و روده هایم را بیرون ریخت

من «ملک علی رحمانی»، سال ۱۳۶۶ در چنگوله نگهبانی می‌دادم که ترکش آمد و مرا زمین‌گیر کرد. از آن روز، خیلی چیز‌ها تغییر کرد.
طراحی و تولید: ایران سامانه