زندگینامه و خاطرات شهید علی ناصری؛
چهارشنبه, ۲۱ تير ۱۳۹۶ ساعت ۱۵:۳۷
بزرگترین و پر افتخارترین پیروزی شهید و همرزمانش تسخیر پل ارتباطی جزیره بوارین بود
به گزارش نوید شاهد کرمانشاه؛ شهید علی ناصری فرزند عبدالعلی سال 1349 در کرمانشاه پا به عرصه وجود نهاد.
*زندگینامه شهید
شهید سن شش سالگی وارد دبستان و با توجه به استعداد درخشانی که داشتند تحصیلات ابتدایی را با نمرات عالی و ممتاز با موفقیت سپری نمودند آنگاه به مدرسه راهنمایی راه پیدا کرد و پس از اخذ مدرک سوم راهنمایی با عنایت به اینکه علاقه و رغبت زیادی به تعلیم و تربیت داشت به عنوان دانشجوی مرکز تربیت معلم صحنه در سال تحصیلی 64 _ 63 پذیرفته شد از همان ابتدای سن تکلیف عضو هیئت مساجد و عزاداران مسجد بود.
شهید به عنوان عضوی از اعضا کمیته فرهنگی و مداح اهل بیت قرار گرفت مداحی خوب و صدای دلنشین ایشان موجب شد که در همه مراسم و مناسبت ها به عنوان مداح و گروه سرود مورد توجه مسئولین قرار گیرد.
با شروع جنگ تحمیلی و احساس مسئولیت و تعهدی که نسبت به انقلاب و دستاوردهای مقدس آن داشتند سر از پا نمی شناخت و بی صبرانه در انتظار اعزام به جبهه های نبرد حق علیه باطل بود که علیرغم سن و سال کم، آمادگی خود را برای حضور در جبهه های نور علیه ظلمت اعلام و راهی جبهه های جنوب شد.
سرانجام پس از رشادت ها و شایستگی هایی که به روایت فرماندۀ آن زمان از خود بروز داد در کنار دیگر همرزمان دانشجویی در تاریخ 26 دی ماه 1365به فیض شهادت نائل آمد.
*خاطرات
حاج یعقوب وهابی- فرمانده گردان بدر- با اشاره به بخشی از خاطرات شهید علی ناصری که از نیروهای عمل کننده در کربلای 5 بود می گوید.
شهید ناصری که در معیت چهار نفر دیگر از همرزمانش به فیض شهادت نائل آمدن. ابتدا تحت امر گردان حنین بودند و سپس جهت ارائه خدمت به گردان بدر انتقال یافتند.
*شهید هیچگاه از همرزمانش جدا نشد خیلی به هم علاقمند بودند
شهید ناصری در کلیه لحظات همراه و همگام با چهار نفری که از تربیت معلم اعزام شده بودند بود و می گفت علاقه دارم که در کلیه ماموریت ها به صورت 5 نفری شرکت کنیم. به طوری که در طول مدت بیش از دو ماه ایشان هیچگاه از دیگر دوستانش جدا نشد . بینش هر پنج نفر به همین شکل بود دوست داشتند اگر پیروزی حاصل شد با هم باشند و اگر شهادت نصیبشان شد باز هم با هم باشند بطوری که جدا نمودن آنها از همدیگر بسیار مشکل و غیر ممکن بود.
*شهید و 5 نفر از همرزمانش پل ارتباطی جزیره بوارین به تسخیر خود درآوردند
شهید ناصری و چهار تن از همرزمانش بزرگترین افتخار را برای گردان خویش به ارمغان آورد . به یاد دارم زمانی که در عملیات کربلای پنج شرکت کردند یکی از موانع مهم و حساسی که مانع پیشرفت ما در جزیره بوارین شد پل ارتباطی بود که دسترسی به پل مذکور با توجه به آتش شدید دشمن امکان پذیر نبود. در این گیر و دار بودیم که ناگهان خبر آوردند که پل مهم مورد نظر توسط نیروهای گردان بدر تسخیر شده و این بزرگترین و پر افتخارترین پیروزی برای بچه های گردان بود .
بعد از پیروزی پل متوجه شدیم که شهید دلاور و قهرمان شهید ناصری در معیت چهار شهید دیگر به طرف پل حمله برده بودند و شجاعانه در آنجا مستقر شده ند که همین حرکت عظیم این شهیدان عزیز باعث بالا رفتن روحیه در بچه ها شد و این پیروزی و افتخار کم نظیر را همه به یکدیگر تبریک می گفتند زیرا برادران 5 شهید بودند که این حماسه بزرگ را در روحیه بخشیدن به نیروها و همچنین تسخیر پل را و دفاع قهرمانانه را برای گردان به ارمغان آوردند و حضور این شهید با دیگر همرزمانش در حالی بود که دشمن زبون کاملاً بر آنان مسلط بود که در این موقعیت آیه شریفه ای از قرآن در ذهنم تداعی شد که می فرماید و جعلنا من بین ایدیهم سداً و من خلفهم سداً فاغشیناهم فهم لا یبصرون یعنی از پیش و پس راه را بر آنها سد کردیم و بر چشمانشان پرده افکندیم که هیچ چیز نبینند.
انتهای پیام
*زندگینامه شهید
شهید سن شش سالگی وارد دبستان و با توجه به استعداد درخشانی که داشتند تحصیلات ابتدایی را با نمرات عالی و ممتاز با موفقیت سپری نمودند آنگاه به مدرسه راهنمایی راه پیدا کرد و پس از اخذ مدرک سوم راهنمایی با عنایت به اینکه علاقه و رغبت زیادی به تعلیم و تربیت داشت به عنوان دانشجوی مرکز تربیت معلم صحنه در سال تحصیلی 64 _ 63 پذیرفته شد از همان ابتدای سن تکلیف عضو هیئت مساجد و عزاداران مسجد بود.
شهید به عنوان عضوی از اعضا کمیته فرهنگی و مداح اهل بیت قرار گرفت مداحی خوب و صدای دلنشین ایشان موجب شد که در همه مراسم و مناسبت ها به عنوان مداح و گروه سرود مورد توجه مسئولین قرار گیرد.
با شروع جنگ تحمیلی و احساس مسئولیت و تعهدی که نسبت به انقلاب و دستاوردهای مقدس آن داشتند سر از پا نمی شناخت و بی صبرانه در انتظار اعزام به جبهه های نبرد حق علیه باطل بود که علیرغم سن و سال کم، آمادگی خود را برای حضور در جبهه های نور علیه ظلمت اعلام و راهی جبهه های جنوب شد.
سرانجام پس از رشادت ها و شایستگی هایی که به روایت فرماندۀ آن زمان از خود بروز داد در کنار دیگر همرزمان دانشجویی در تاریخ 26 دی ماه 1365به فیض شهادت نائل آمد.
*خاطرات
حاج یعقوب وهابی- فرمانده گردان بدر- با اشاره به بخشی از خاطرات شهید علی ناصری که از نیروهای عمل کننده در کربلای 5 بود می گوید.
شهید ناصری که در معیت چهار نفر دیگر از همرزمانش به فیض شهادت نائل آمدن. ابتدا تحت امر گردان حنین بودند و سپس جهت ارائه خدمت به گردان بدر انتقال یافتند.
*شهید هیچگاه از همرزمانش جدا نشد خیلی به هم علاقمند بودند
شهید ناصری در کلیه لحظات همراه و همگام با چهار نفری که از تربیت معلم اعزام شده بودند بود و می گفت علاقه دارم که در کلیه ماموریت ها به صورت 5 نفری شرکت کنیم. به طوری که در طول مدت بیش از دو ماه ایشان هیچگاه از دیگر دوستانش جدا نشد . بینش هر پنج نفر به همین شکل بود دوست داشتند اگر پیروزی حاصل شد با هم باشند و اگر شهادت نصیبشان شد باز هم با هم باشند بطوری که جدا نمودن آنها از همدیگر بسیار مشکل و غیر ممکن بود.
*شهید و 5 نفر از همرزمانش پل ارتباطی جزیره بوارین به تسخیر خود درآوردند
شهید ناصری و چهار تن از همرزمانش بزرگترین افتخار را برای گردان خویش به ارمغان آورد . به یاد دارم زمانی که در عملیات کربلای پنج شرکت کردند یکی از موانع مهم و حساسی که مانع پیشرفت ما در جزیره بوارین شد پل ارتباطی بود که دسترسی به پل مذکور با توجه به آتش شدید دشمن امکان پذیر نبود. در این گیر و دار بودیم که ناگهان خبر آوردند که پل مهم مورد نظر توسط نیروهای گردان بدر تسخیر شده و این بزرگترین و پر افتخارترین پیروزی برای بچه های گردان بود .
بعد از پیروزی پل متوجه شدیم که شهید دلاور و قهرمان شهید ناصری در معیت چهار شهید دیگر به طرف پل حمله برده بودند و شجاعانه در آنجا مستقر شده ند که همین حرکت عظیم این شهیدان عزیز باعث بالا رفتن روحیه در بچه ها شد و این پیروزی و افتخار کم نظیر را همه به یکدیگر تبریک می گفتند زیرا برادران 5 شهید بودند که این حماسه بزرگ را در روحیه بخشیدن به نیروها و همچنین تسخیر پل را و دفاع قهرمانانه را برای گردان به ارمغان آوردند و حضور این شهید با دیگر همرزمانش در حالی بود که دشمن زبون کاملاً بر آنان مسلط بود که در این موقعیت آیه شریفه ای از قرآن در ذهنم تداعی شد که می فرماید و جعلنا من بین ایدیهم سداً و من خلفهم سداً فاغشیناهم فهم لا یبصرون یعنی از پیش و پس راه را بر آنها سد کردیم و بر چشمانشان پرده افکندیم که هیچ چیز نبینند.
انتهای پیام
نظر شما
