شهید خسرو بالین پرست

 خاطره اززبان همرزمش :

بنام خدایی که انسان را آفرید و در وجود او خلاقیت گذشت ایثار و زیبایی را آفرید
آنچه را که بر این صفحه کاغذ به عنوان یاد و خاطره ای به یاد ماندنی از شهیدی والا مقام و ایثارگر باز گو خوهد شد واقعیتی شیرین و به یاد ماندنی است که یکی از هزاران خصلت بارز و ارزشمند این شهیدان گلگون کفن است که با خون خود در خت نو پای انقلاب اسلامی را با خون خود در کویر زار و زمین تفته ایران اسلامی به ثمر و بار آوری رسا ندند شهیدان دلاور و جان بر کفی که برگهای از تاریخ کهن ایران را با نام خود مزین نمودند و این گذشتها و ایثار گریها و شهادتها در مکتبی که سالار شهیدان معلم و علمدار آن بود در وجود جوانان ایران بوجود آمد جوانانی افتخار آفرین مملکت اسلامی ایران بود .
در تاریخ 1/ 7/ 1363با عده ای از بچه های محل از جمله شهید والا مقام خسرو بالین پرست به جبهه سومار منطقه مند لی اعزام شدیم گروه ما در حدود 12 نفر بودند بر اساس و حدت و صمیمیتی که بین ما وجود داشت اینجانب شاپور حبه درویش به عنوان سرگروه بچه ها مسئو لیت تدارکات و تنظیم لوحه نگهبانی و دیگر مسئولیتهای گروه به عهده گرفتم روز اول ما را در تپه ای به اسم کله قندی که از لحاظ و ضعیت نظامی بسیار مهم و مسئله ساز بود قرار دادند گروه ما در 3 سنگر استراحت سکنی گرفته و یک سنگر نگهبانی که به دره ای منتهی می شد و هر روز مورد تیر رس گلوله های آر پی جی هفت دشمن قرار میگرفت و بچه ها   
را زخمی می کرد خلاصه ما از ترس تیر اندازی دشمن که با خمپاره 60 و گلوله های تیر بار امان نداشتیم و مجبور بودیم همیشه در سنگر استراحت باشیم خلاصه شهید خسرو بالین پرست با وجود آنکه بارها در جبهه های جنگ فعالیت داشته بود حکایتها و سر گذشتهای زیادی از بچه ها تعریف می کرد و ازروحیه بالاو ایثار گر ی و شهادت طلبی زیادی بر خوردار بود و همیشه برای نگهبانی و دیگر مسئولیتهای جبهه آمادگی خاصی داشت بچه ها می خواستند او را آزمایش کنند یکی از بچه ها با آوردن {تیزاب و مواد منفجره یک عدد نارنجک } را در آورده و گفتند که غیر شهید خسرو بالین پرست همه با خبر بودند که یکی از بچه ها هنگام در جمع بودن ما دور هم ضا من آن را بکشد و آن را به طرف شهید خسرو بالین پرست پرت کند در هنگامی که یکی از بچه ها با آن بازی میکرد همه ما با ناباوری فکر میکردیم که نکند نارنجک منفجر شود و باعث مشکلاتی شود در این هنگام ضامن نا رنجک کشیده شد و هر کدام از ما خود را در دنیای دیگری غوطه ور بودیم که نارنجک به طرف شهید خسرو بالین پرست غلت خورد و شهید با فداکاری و ناباوری ما خود را با سینه روی آن خواباند بعداز لحظه های طاقت فرسا و سنگینی در حالی که عرق از سر و صورت او جاری بود و نمی خواست نارنجک را از زیر سینه خود جدا کند همگی ما به خود آمده و گفتیم داداش نارنجک عمل نکرد ما از ایثارگری و فداکاری شما که برای ما ثابت شد بسیار سپاسگزار خواهیم بود این جریان را برای فرمانده ی جبهه که یکی ازافسران مومن و با اخلاق و با اخلاص بود تعریف کردم که نتیجه  آن 5 روز مرخصی تشویقی به شهید خسرو بالین پرست بود یاد و روحش شاد
                                                                                   باز نویسی :10/ 6 / 78
                            همرزم شهید:  الفت جر سوزه -