نوید شاهد | فرهنگ ایثار و شهادت

برچسب ها - اردوگاه
معرفی کتاب؛
انتشارات شاهد معاونت پژوهش و ارتباطات فرهنگی سازمان بنیاد شهید و امور ایثارگران، کتابی با عنوان « اردوگاه نهروان» را که به مرور خاطرات آزاده یعقوب عبدالحسین نژاد می‌پردازد، منتشر کرده است.
کد خبر: ۵۲۲۶۱۴   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۹/۱۱

خاطره ای ناب از آزاده کرمانشاهی؛
«ذوالفقار طلوعی» آزاده کرمانشاهی گفت: «یک روز مسئولین اردوگاه اسرا را تهدید کردند. در جواب آنها یکی از اسرا بلند شد و در حالی که تیغ تیزی در دست داشت به فرمانده ی عراقی گفت: شما ما را به ضرب و شتم تهدید نکنید، اگر این دست ها برای شما بلوک بزنند، خودمان یکی یکی انگشتانمان را قطع می کنیم ...»
کد خبر: ۵۲۲۳۵۹   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۹/۰۸

نوید شاهد - کتاب « اردوگاه شهدای تخریب» کارنامه عملیاتی و ماموریت‌های پاکسازی گردان تخریب قرارگاه کربلا توسط انتشارات شهیدکاظمی روانه بازار شد.
کد خبر: ۵۱۸۳۷۰   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۷/۲۳

روایتی خواندنی از جانباز کرمانشاهی "عبدالرضا حاتم پور"؛
نوید شاهد - جانباز کرمانشاهی "عبدالرضا حاتم پور" می گوید: «دانشجوی سال آخر مهندسی بود، هنگام درگیری در جبهه موجی شد. تنها چیزی که او را تسکین می داد یادگاری فرزند تازه متولدش بود که هر روز صبح آن را جلو خودش می گرفت و گریه می کرد و یا آن را به سینه می‌چسباند...»
کد خبر: ۵۱۷۰۳۵   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۷/۱۱

نوید شاهد - کلیپ زیر عزاداری رزمندگان استان سمنان در اردوگاه حمیدیه، در رثای حضرت قاسم‌بن حسن (ع) است. این تصاویر در ماه محرم سال ۱۳۶۴ ثبت و ضبط شده است. نوید شاهد سمنان شما را به دیدن این کلیپ زیبا دعوت می‌کند.
کد خبر: ۵۱۳۱۸۳   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۵/۲۸

معرفی كتاب؛
نوید شاهد - کتاب « اردوگاه ‌های ابری» خاطرات تعدادی از آزادگان سرافراز استان ایلام است که به قلم "نورالدین نوراللهی" نویسنده و شاعر توانمند استان، گردآوری و نوشته شده و توسط انتشارات سوره‌های عشق در سال ۱۳۹۹ به چاپ رسیده است.
کد خبر: ۵۱۳۰۵۸   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۵/۲۶

روایتی خواندنی از آزاده و جانباز کرمانشاهی؛
نوید شاهد- آزاده و جانباز کرمانشاهی از خاطرات دوران اسارت خود اینچنین می گوید: «سطل های پر آب را روی اسرا خالی می کردند و با چوب و چماق بدن خیس بچه ها را می کوبیدند اما شعله های راز و نیاز عاشقانه های بچه ها فروزان تر شد.»
کد خبر: ۵۱۲۹۰۲   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۵/۲۴

نوید شاهد- جانباز کرمانشاهی "حیدر جباری" می گوید: «حاضر نشدم روی برادر هم وطنم دست بلند کنم، امتناع من باعث عصبانیت بعثیون شد و با مشت و لگد به جانم افتادند، دندان هایم را شکستند و پرده ی گوشم را پاره کردند...»
کد خبر: ۵۱۲۱۷۲   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۵/۱۵

روایتی خواندنی از آزاده و جانباز کرمانشاهی؛
نوید شاهد- آزاده و جانباز کرمانشاهی "کتابعلی موسوی نژاد" می گوید: «برایمان غیر قابل تحمل بود که خواهرانمان اسیر آن دژخیمان باشند. اسرا هماهنگ و متحد با صدای تکبیر و مرگ بر صدام درها را شکستیم و بیرون رفتیم. دشمن وحشت زده شد. پس از مذاکره ی کوتاهی پذیرفتند و چهل و هشت ساعت بعد هر سه خواهر را به مقامات ایران تحویل دادند.»
کد خبر: ۵۱۱۸۷۴   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۵/۱۱

روایتی خواندنی از جانباز و آزاده ی کرمانشاهی؛
نوید شاهد - "سید احمد حسینی" می گوید: «نگهبان ها با باتوم وارد آسایشگاه شدند، با کتک ما را به محوطه بردند، زمین از شدت سرما یخ زده بود تا صبح ما را نگه داشتند و همه ی ما از سرما به هم چسبیده بودیم.»
کد خبر: ۵۱۱۳۰۲   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۵/۰۴

روایتی خواندنی از آزاده و جانبازکرمانشاهی؛
نوید شاهد - «بیژن آذرمند» آزاده و جانباز کرمانشاهی می گوید: «در بین راه تعدادی از بچه ها به دلیل تشنگی و گرمای شدید بی هوش شدند. عراقی ها علی رغم میل باطنی شان روی پل دجله توقف کردند و با آب گل آلود آن کمی از عطش بچه ها فرو نشاندند.»
کد خبر: ۵۰۹۴۹۵   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۴/۰۸

آزاده سرافراز محمدرضا امینی؛
نوید شاهد - آزاده سرافراز «محمدرضا امینی» درخصوص شب‌های قدر در اسارت چنین می‌گوید: «شب‌های قدر هم ما اجازه نداشتیم مراسمی برگزار کنیم. خودمان زیر پتو در خلوت خود زمزمه و دعا می‌کردیم. با خدای خود مناجات می‌کردیم و قرآن به سر می‌گرفتیم. همین نجواها و راز و نیازهای شب قدر با خدا بود که بچه‌ها را مانند کوه استوار نگه داشت.»
کد خبر: ۵۰۵۱۵۸   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۲/۱۳

نوید شاهد _ کتاب " اردوگاه م. 73"، برگرفته از روایت خاطرات رزمنده هشت سال دفاع مقدس «بیژن محمدرضا پور» از استان خراسان شمالی است. این کتاب به قلم آقای" مرتضی شادمهر "از نویسندگان حوزه ایثار و شهادت به رشته تحریر درآمده است و در سال 1399 توسط انتشارات معبر وابسته به حفظ آثار منتشرشده است.
کد خبر: ۵۰۲۵۷۶   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۱/۱۴

خاطرات شفاهی؛
نوید شاهد - نماهنگ "شکوه بازگشت" خاطرات شفاهی آزاده سرافراز "سیدکریم میرصناعی" از زمان دفاع مقدس است. این نماهنگ با همکاری مرکز فضای مجازی قافله و قرارگاه فرهنگی راه شهیدان بنیاد شهید و امور ایثارگران شهرستان سمنان تهیه شده‌است. نوید شاهد سمنان شما را به دیدن قسمت پنجم این نماهنگ دعوت می‌کند.
کد خبر: ۴۹۵۵۵۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۱۰/۰۷

نوید شاهد - آزاده سرافراز "قادر آشنا" نقل می‌کند: «داشتیم باهم قدم می‌زدیم که یکی از سربازان عراقی ما را صدا زد و وقتی به طرفش رفتیم، ما را به طرف مقر فرماندهی راهنمایی کرد. به آن‌جا که رسیدیم، گفت: این محوطه را باید تمیز کنید. در همین اثنا چشم‌مان به خودکارهایی افتاد که روی میزی قرار داشت ...» نوید شاهد سمنان شما را به مطالعه جزئیات این خاطره دعوت می‌کند.
کد خبر: ۴۹۵۴۰۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۱۰/۰۶

نوید شاهد - آزاده سرافراز "یارعلی قلی‌زاده" می‌گوید: «بعثی‌ها با پاهای‌شان ما را به زیر آب می‌فرستادند تا غرق شویم، در آن هنگام بی‌اختیار دست‌های‌مان باز شد و از مرگ حتمی نجات پیدا کردیم که به عقیده من وقوع این عمل یکی از الطاف پروردگار و امدادهای غیبی بود.»
کد خبر: ۴۹۴۷۹۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۹/۲۷

نوید شاهد - «صبح روز عاشورای سال ۱۳۶۹ به چشم خود شفای برادران آزاده­ بیمار را می­‌دیدم که با چشمانی پر از اشک در سوگ مولایمان حسین ‌(ع) ایستاده‌بودند. آن­ها تا روز قبل به علت بیماری قادر نبودند روی پا بایستند ...» نوید شاهد سمنان شما را به خواندن جزئیات این خاطره دعوت می‌کند.
کد خبر: ۴۸۶۷۹۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۶/۱۲

خاطرات "حشمت الله جهانگیری" آزاده کرمانشاهی ازروزهای سخت اسارت؛
نوید شاهد - یک آزاده کرمانشاهی روزهای سخت اسارت در ابوغریب و رمادیه را به مناسبت سالروز بازگشت آزاده‌ها به وطن به تصویر کشید.
کد خبر: ۴۸۶۱۴۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۶/۰۱

نوید شاهد - سعید پناهنده شهرکی، رزمنده، جانباز و آزاده سرافراز اهل شهر کیان (شهرک) است که در سال‌های اسارت به آموزش قرآن می‌پرداخت و از این‌رو، در اردوگاه به «معلم تجوید» معروف شده بود.
کد خبر: ۴۸۵۶۷۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۵/۲۷

گفتگوی نوید شاهد با "محمد آقایی" آزاده و جانباز کرمانشاهی؛
نوید شاهد - "محمد آقایی" آزاده و جانباز کرمانشاهی در رابطه با روزهای سخت اسارت می گوید: «وقتی عراقی ها خبر فوت امام (ره) را دادند انگار یک غم بزرگ سراسر اردوگاه را گرفت. همه به سلول‌های خود رفتند و شروع به گریه کردند. یک هفته تمام در غم مطلق از دست رفتن امام بودیم. روزهای سخت تازه بعد از شنیدن فوت امام برای اسراء شروع شده بود.»
کد خبر: ۴۸۵۵۹۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۵/۲۶