روایتی خواندنی از جانباز و آزاده ی کرمانشاهی؛
نوید شاهد - "سید احمد حسینی" می گوید: «نگهبان ها با باتوم وارد آسایشگاه شدند، با کتک ما را به محوطه بردند، زمین از شدت سرما یخ زده بود تا صبح ما را نگه داشتند و همه ی ما از سرما به هم چسبیده بودیم.»

به گزارش نوید شاهد کرمانشاه، بی شک تداعی خاطرات شهیدان، آزادگان و جانبازانی که جان خود، عمر خود و یا عضوی از پیکر خود را فدای آرمان های انقلاب شکوهمند اسلامی کردند ما را برای ادامه دادن راهشان مصمم تر خواهد کرد.

در ادامه روایتی خواندنی از آزاده و جانباز کرمانشاهی "سید احمد حسینی" تقدیم مخاطبان ارجمند می شود.

اسرا از شدت سرما به هم چسبیده بودند

در عملیات مرصاد در تپه های قصرشیرین به اسارت نیروهای بعثی درآمدم و 26 ماه اسارت من در آسایشگاه یا بهتر است بگویم در شکنجه گاه بیست از اردوگاه 15 تکریت گذشت.

حدود ساعت 4 صبح آذر ماه بود که از به هم کوبیدن ناگهان درها بیدار شدیم. چند نفر از نگهبان ها خشمگین و باتوم به دست وارد آسایشگاه شدند بچه ها را به باد کتک گرفتند و همه را به محوطه ی اردوگاهاردوگاه تکریت بردند. زمین از شدت سرما یخ زده بود و ما را تا روشن شدن هوا به حالت نشسته نگاه داشتند. اسرا از شدت سرما به هم چسبیده بودند. منتظر بودیم که بدانیم چه اتفاقی رخ داده که عراقی ها را این گونه به خشم آورده است. زمانی که فرمان برپا دادند جوراب هایم به یخ چسبیده بود و از پایم بیرون آمد.

بلاخره یکی از افسران عراقی اعلام کرد که دیشب چند نفری از شماها قصد فرار داشته اید و حدود ده نفری را شناسایی کرده ایم.

نگهبان ها شلاق به دست به آن ها حمله کردند. کتک کاری آنقدر شدید و طولانی شد که بعضی همان جا به شهادت رسیدند. حتی با بی رحمی تمام سگ ها را به جانشان انداختند بعد از آن ها به جان اسرای دیگر افتادند. صحنه های شکنجه ی آن روز اسرا را هیچ وقت فراموش نمی کنم و مثل کابوسی همیشه جلو چشمانم است.

انتهای پیام/

منبع: نویدشاهد
برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده