گفت و گو با همسر شهید«احمد امانی»

احمد همیشه شهید زندگی می‌کرد؛ شهادتش نه پایان که آغاز راه بود

«فاطمه امانی» می‌گوید: در روز‌های سخت انتظار، دلم را به دست آسمان سپردم و گفتم شهادتت مبارک عزیز دلم. احمد با ایمان و مهربانی‌اش همیشه در خط مقدم دفاع از حرم و وطن بود. حالا که رفته، می‌دانم راهش ادامه دارد و نور امید هیچ‌گاه در دل ما خاموش نخواهد شد.

احمد همیشه شهید زندگی می‌کرد؛ شهادتش نه پایان که آغاز راه بود

به گزارش نوید شاهد کرمانشاه، زندگی و شهادت همواره روایتگر رشادت‌ها و ایثار مردان و زنانی است که برای حفظ ارزش‌ها و امنیت میهنشان جان خود را فدا می‌کنند. شهید «احمد امانی»، فرمانده هوافضای تهران و مهندس جنگ الکترونیک، نمونه‌ای بارز از این ایثار و فداکاری است که در راه دفاع از حرم و وطن، به قله رفیع شهادت رسید. در این گفت‌و‌گو، همسر شهید والامقام «فاطمه امانی» با دلی سرشار از عشق و اندوه، از روز‌های دشوار انتظار، لحظات پرمعنای زندگی مشترک و پیام جاودانه شهادت سخن می‌گوید؛ پیام امید، بصیرت و پایداری که مسیر مقاومت را برای همه ما روشن می‌سازد. در ادامه می‌خوانید:
شهید «احمد امانی» فرمانده هوافضای تهران و مهندس جنگ الکترونیک و دانشجوی ارشد جغرافیای نظامی بود.
شاید یک یا دو سال پیش، شبی که احمد و دخترم و پسرم خواب بودند، من خیلی دلم هوای زیارت جمکران کرده بود. در دلم به امام زمان (عج) خیلی گله کردم که کارش زیاد است و مرا نمی‌آورد جمکران و با گریه خوابیدم. بدون اینکه احمد بیدار شده یا ببیند.
صبح که برای نماز صبح بیدار شدم، احمد گفت: امشب توی خواب بردمت مسجد کوفه، صحن امام زمان (عج). من نشستم و تو خواب زیارت و مناجات کردم. بعد به خانه برگشتیم.

17 روز انتظار برابر 17سال بود

خبر شهادت احمد ناگهانی نبود، ۱۷ روز طول کشید ولی برای من برابر بود با ۱۷ سال. در این مدت انتظار کشیدم که شاید خبری از سلامت احمد بشنوم، ولی در آخر خبر عاقبت به خیری اش را شنیدم.
بعد از خبر شهادتش اولین جمله من خطاب به احمد این بود که دستم را به آسمان گرفتم و گفتم: شهادتت مبارک عزیز دلم؛ و جمله‌ای که همیشه خودش در مورد مردان خوب خدا، به خصوص سردار سلیمانی و شهید رئیسی می‌گفت:این مردان خدا حیف بود که بمیرند، باید شهید می‌شدند.
من هم همین جمله خودش را به او گفتم:احمد حیف بود که بمیری، باید شهید می‌شدی.

احمد؛ مردی که همیشه شهیدزندگی می کرد

من به عنوان همسرش گواهی می‌دهم که احمد شهید زندگی می‌کرد؛ با تهذیب نفس، از خودگذشتگی و مهربانی.
چون کار احمد سایبری بود، در مورد احتمال حمله خیلی آماده‌باش می‌زدند، مخصوصاً این یک سال آخر، بخصوص از عید به بعد.
رژیم صهیونیستی با کشتن احمد و دوستانش فکر کرده که ما می‌ترسیم و عقب می‌کشیم، ولی اشتباه محض یهود همینه. اسلام و قرآن پیروز همیشگی دنیاست.خودم شنیدم که جوان‌های روستای ما با هر عقیده و اعتقادی می‌گفتند:خون مظلوم احمد و دوستانش هیچوقت پایمال نمی‌شود فقط منتظر دستور رهبر عزیزمان هستیم.
با خواندن و ورق زدن تاریخ می‌فهمیم که حمله و دشمنی علیه اسلام الان شروع نشده و ۱۴۰۰ سال است که مسیر سخت مقاومت ادامه دارد؛ و این حمله‌ها نمی‌تواند این مسیر و راه را خاموش کند تا انشاءالله پیروزی حق و نابودی باطل.
درسته که شهادت همسرم خیلی سخت و مشکل است ولی نباید نور امید در دلمان خاموش شود. شاید گاهی به سوسو برسد، باید با توکل به خدا به این نور بدهیم تا همیشه فروزان بماند.
احمد همیشه غروب به خانه می‌آمد، ولی آن روز پنجشنبه ظهر زنگ زد و گفت:می خواستم اوین دخترم را کلاس اسکیت ببرم. از عید بهش قول داده بودم، جور نشده بود همان روز می‌خواستم به قولم عمل کنم.
ما برای عید برای دخترم کفش اسکیت خریده بودیم و او می‌ترسید بپوشد و بازی کند. شهرک ما کلاس اسکیت نداشت. خودم باید می‌بردمش. پرسیده بودیم توی یک شهرک دیگر پنج‌شنبه‌ها کلاس دارد و، چون احمد غروب می‌آمد خانه و جز جمعه وقت نداشت، جور نمی‌شد که فرزندمان را ببرد. خدا را شکر مثل همیشه به قولش عمل کرد.

دفاع از حرم و وطن، انتخاب آگاهانه

ما مسیر دفاع از حرم، دفاع از وطن، دفاع از قرآن را انتخاب کرده بودیم؛ تحمیلی نبود که بخواهد کنار گذاشته شود. احمد با خدا معامله کرده بود
خطاب من به آن دسته از مردم خوب کشورم که با آرامش زندگی می‌کنند و فکر می‌کنند جنگ فقط در غزه و فلسطین و کشور‌های دیگر دنیاست: من به عنوان همسر یک پاسدار می‌خواهم بگویم، من این مدت کوتاه پانزده سال که با احمد زندگی کردم، احمد همیشه در شرایط جنگی بوده؛ دفاع از حرم و دفاع از وطن. واقعاً اول از خودش، از تفریح و لذت‌های دنیایی، بعد از خانواده گذشت و این راه به دست همکاری‌های احمد ادامه دارد که خدا آنها را برای ایران حفظ کند ان شاءالله.

در ادامه متن وصیت نامه شهید: بصیرت؛ تنها سلاح نجات بخش

"وَلا تَحْسَبَنَّ الَّذِینَ قُتِلُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ أَمْوَاتًا ۚ بَلْ أَحْیَاءٌ عِندَ رَبِّهِم یُرْزَقُونَ" (آیه ۱۶۸ سوره آل عمران)
حمد و سپاس خدای مهربان را که به ما هستی بخشید و نعمت‌های بیشماری را به ما ارزانی داشت.
پیش از هر چیز خداوند بزرگ را شاکرم که در خانواده‌ای شیعه چشم به جهان گشودم؛ خانواده‌ای که مرا با حب اهل بیت پیامبر آشنا کرد و معرفت و راه و روش آنها را در زندگی من جاری ساخت.
امروزه فاصله بین حق و باطل بسیار کم شده و تشخیص این دو امر بسیار سخت و دشوار است. با نگاهی کوتاه به تاریخ متوجه می‌شویم که گذر زمان و صحنه‌ی روزگار به گونه‌ای رقم می‌خورد که تاریخ و رویداد‌های آن تکرار می‌شود. همانطور که در زمان حضرت علی (ع) آنهایی که در مقابل ایشان ایستاده بودند و به دشمنی با آن حضرت می‌پرداختند، مسلمانانی بودند که از صراط مستقیم منحرف شده بودند و با این گمراهی توانایی تشخیص حق از باطل را نداشتند. در زمان حال نیز علاوه بر دشمنان دیرینه‌ای که در مقابل اسلام می‌ایستند، دشمنان دیگری هستند که هرچند اسم مسلمان را یدک می‌کشند ولی از اسلام و مسلمانی هیچ بویی نبرده‌اند و به طور واضح قصد تغییر و نابودی اسلام ناب محمدی (ص) را دارند و به طور آشکار دشمنی با امام زمان (عج) می‌پردازند.
تنها سلاحی که این توانایی را دارد که ما را از گمراهی نجات دهد، بصیرت است. با داشتن بصیرت و توانایی تشخیص حق از باطل به سادگی، دیگر ظواهر فریبنده باعث ایجاد انحراف در مسیر پیش روی ما نخواهد شد.

یاری امام زمان (عج) وظیفه همه ماست

در پایان در مورد عبرت تاریخ نیز موضوعی را بیان می‌کنم: ما امروزه باید بسیار هوشیار باشیم. یکی از بحث‌های متداولی که در حال حاضر بیان می‌شود این است: «مولا علی (ع) تنها بود، خدا لعنت کند مردم زمانش را که او را یاری نکردند».
"حسین (ع) تنها بود، خدا لعنت کند مردم زمانش را که او را تنها گذاشتند. "
برادران و خواهران مسلمانم، ما باید خیلی مراقب باشیم که آن روز نیاید که آیندگان درباره ما بگویند: «مهدی (عج) تنها بود، خدا لعنت کند مردم زمانش را که او را یاری نکردند و تنها گذاشتند.»
در غیاب آن حضرت این امر با پیروی از علی زمان محقق می‌شود.


انتهای پیام/

برچسب ها
استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده