روایتی خواندنی از آزاده کرمانشاهی«علی سیفی»؛
نوید شاهد - آزاده کرمانشاهی«علی سیفی» می گوید: «برخی از اتفاقات دوران اسارت ما شبیه معجزه بود. یکی از بازرسی ها بدنی درحالیکه خودکار را داخل لباسم جاسازی کرده بودم درست زمانی که مأمور عراقی لباسم را بازرسی می کرد، خودکار افتاد اما مأمور عراقی آن را ندید و من پس از بازرسی بدنی آن را برداشتم.»

به گزارش نوید شاهد کرمانشاه، بی شک تداعی خاطرات شهیدان، آزادگان و جانبازانی که جان، عمر و یا عضوی از پیکر خود را فدای آرمان های انقلاب شکوهمند اسلامی کردند، ما را برای ادامه دادن راهشان مصمم تر خواهد کرد.

 

برخی از تفاقات دوران اسارت برایمان شبیه یک معجزه بود

در ادامه روایتی خواندنی از آزاده کرمانشاهی "علی سیفی" تقدیم مخاطبان ارجمند می شود.

من ده سال به اسارت رژیم بعث عراق درآمدم. برخی از اتفاقات دوران اسارت ما شبیه معجزه بود.

یک روز بعثی ها به قصد تفتیش اسرا به اتاق ما هجوم آوردند. اسرا نمی توانستند چیزی در اختیار داشته باشند، مخصوصا قلم و کاغذ. در حالی که من مقداری کاغذ کیسه ی سیمان و یک خودکار که از بازرسان صلیب سرخ کش رفته بودم در اختیار داشتم و با آن ها به اسرای بی سواد حروف الفبا خواندن و نوشتن آموزش می دادم. ابتدای کار روی تکه کاغذی این آیه شریفه قرآن "وَجعلنا مِن بینَ اَیدیهِم سّدا" و مِن خلفهم سّدا" فَاغشینا هُم لایُبصرون" را نوشتم و داخل خودکار گذاشتم.

از روزی که خودکار به دستم افتاد تا روزی که جوهرش کاملا تمام شد به لطف خداوند و معجزه ی قرآن هیچوقت بعثی ها با وجود تفتیش دقیقی که انجام می دادند، آن را پیدا نکردند. حتی در یکی از بازرسی ها بدنی در حالی که خودکار را داخل لباسم جاسازی کرده بودم درست زمانی که مأمور بعثی لباسم را بازرسی می کرد، خودکار افتاد اما مأمور بعثی آن را ندید و من پس از بازرسی بدنی آن را برداشتم.

انتهای پیام/

منبع: نویدشاهد
برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده