روایتی خواندنی از آزاده کرمانشاهی؛
«درویش القاصی»، آزاده کرمانشاهی می گوید: رأس ساعت 6 صبح همگی ما را داخل حیاط بردند برای استفاده از سرویس بهداشتی صف کشیده بودیم خیلی تشنه بودم می خواستم کمی آب بخورم که لحظه ای دنیا برایم تیره و تار شد. سرباز عراقی با کابل سَرم را شکافته بود مرا به بیمارستان بردند و سرم را بخیه کردند...

به گزارش نوید شاهد کرمانشاه،«درویش القاصی» یکی از اسرای آزاده کرمانشاهی در جنگ تحمیلی است که در دوران دفاع مقدس به اسارت بعثی ها در می آید و در این دوران شکنجه های سختی را متحمل می شود. در همین راستا روایتی خواندنی از این جانباز سرافراز را تقدیم مخاطبان ارجمند می کنیم، که در ادامه می خوانید:

سرباز عراقی با کابل سرم را شکافته بود

ما در قصر شیرین زندگی می کردیم که نیروهای عراقی با بی رحمی تمام قصر شیرین را اشغال کردند. مردم زیادی را به اسارت بردند و من هم یکی از آنها بودم. وقتی که به اردوگاه رسیدیم سخت تشنه، گرسنه و خسته بودیم و تا بخواهی با کابل برق از ما پذیرایی کردند. شب را به صبح رساندیم. رأس ساعت 6 صبح همگی ما را داخل حیاط بردند برای استفاده از سرویس بهداشتی صف کشیده بودیم خیلی تشنه بودم می خواستم کمی آب بخورم که لحظه ای دنیا برایم تیره و تار شد. سرباز عراقی با کابل سرم را شکافته بود مرا به بیمارستان بردند و سرم را بخیه کردند.

آزار و اذیت بعثی ها پایان نداشت ایام محرم خود را برای عزاداری آماده کرده بودیم که مأموران بعثی به آسایشگاه هجوم آوردند و اعلام کردند هیچ کس حق عزدارای ندارد. به این توصیه ی تهدید آمیز راضی نشدند. همه ی بچه ها را لت و پار و خون آلود کردند و بعد رفتند. ما هم به عنوان اعتراض از گرفتن غذا خودداری کردیم. مدت یک هفته اعتصاب غذای اسرا ادامه داشت. بعداً که اعتصاب غذای بچه ها شکست همان غذای هفته ی قبل را به ما دادند و ما مجبور بودیم که بخوریم اما عده ی زیادی از بچه ها مریض و مسموم شدند.

انتهای پیام/

 

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده