قاضی عدالتخواه و پیشرو در خدمت به مردم بود
به گزارش نوید شاهد کرمانشاه، قاضی انقلابی و حقوق دان بسیجی شهید «سلیم قنبری» در تاریخ 15 تیرماه 1349 در اسلام آباد غرب متولد شد. ایشان در سال ۱۳۷۸ پس از فارغ التحصیلی در دوره کارشناسی حقوق به عنوان کارمند دادگستری، مشغول انجام وظیفه شدند. حضور و فعالیت در ردههای مختلف بسیج در کارنامه این شهید بزرگوار برجسته میباشد. وی در سال ۱۳۸۳ منصب قضاوت را برگزید و در سال ۱۳۸۵ به عنوان دادستان شهرستان روانسر منصوب شد و پس از ۷ سال تلاش و جدیت در منطقه اورامانات به عنوان رئیس دادگستری شهرستان روانسر ارتقا یافت.
این انسان خدوم پس از سالها خدمت صادقانه در قاموس اقامه عدل و داد، در نهایت در صبحگاه ۲۱ بهمن ۱۳۹۳ توسط یک شرور مسلح مورد حمله ناجوانمردانه قرار گرفت و در دهه فجر انقلاب اسلامی و در سن ۴۵ سالگی حیاتش را به پای جمهوری اسلامی نثار کردند و به لقاء الله پیوست و پیکر مطهرش در گلزار شهدای اسلام آباد غرب به خاک سپرده شده است.
روایتی خواندنی از «خلیل یزدانی» همکار شهید
آغاز مسیر خدمت در دستگاه قضایی
شهید قنبری بعد از استخدام در دادگستری در سال ۱۳۷۸ به جهت اخلاق خوب و سیرت بشاش و خندانی که داشت بنده را سریعا جذب خود کرد و رابطه دوستی ما شکل گرفت و در ادامه چون هر دو تحصیل کرده حقوق بودیم و قصد شرکت در آزمون منصب قضا را داشتیم رابطه ما به این واسطه بیشتر شد و اوقات بیشتری را در جوار آن شهید بزرگوار بودم. تا اینکه هر دو نفر در آزمون منصب قضا از لحاظ علمی پذیرفته شده و پس از احراز صلاحیت های اخلاقی و اعتقادی به کارآموزی قضایی در تهران دعوت شدیم.
دوره کارآموزی قضایی و آشنایی با اخلاق شهید
خوشبختانه هر دو نفر در یک دوره کارآموزی دوره (۷۹) کارآموزان قضایی در خوابگاه آزادی مستقر شده و شروع به کارآموزی نمودیم در فرصتی که در کلاس های درس و بحث علمی و نیز کارآموزی عملی در شعب دادگاه ها و دادسراهای تهران و نیز اوقات فراغت در خوابگاه در کنار یکدیگر به عنوان دوست و همکار بودیم که بیشتر با خلقیات و رفتار و سکنات شهید آشنا شدم و به دور از هر گونه افراط، آن شهید بزرگوار را عامل به اخلاق عملی و سهل گیری نسبت به اطرافیان و گشاده رویی یافتم به نحوی که شیفته رفتار و عملکرد آن بزرگوار شدم. پس از مدت ۴ الی ۵ ماه خوابگاه ما به محله ملک پایین تر از بزرگراه مطهری منتقل شد و شهید بزرگوار نیز به جهت ازدواج منزل استیجاری در خیابان پلیس اطراف خوابگاه ملک که محل تدریس کلاس های کارآموزی نیز بود اجاره نمود، ولی کماکان در کلاس های علمی کارگاه های آموزشی در معیت شهید بودیم. آن شهید بزرگوار در مرتبه علمی بالایی بود، به نحوی که میانگین نمره های علمی ایشان بالاتر از ۱۸ بود.
علیرغم آنکه متأهل شده بود از مطالعه و پژوهش غافل نبود، بلکه میانگین نمرات آن شهید بالاتر هم رفت. خوشبختانه خلق نیکو و عملکرد اخلاقی و سیرت باز ایشان همه را به طرف آن شهید جذب می نمود.
هیچگاه از کار قضاوت خسته نشد
بعد از اتمام کار آموزی نیز هیچگاه ندیدم و نشنیدم که کثرت و فراوانی کار قضایی و مراجعه ارباب رجوع ایشان را خسته نماید. بلکه همواره با روی گشاده با مردم، ارباب رجوع و همکاران برخورد می نمود. از خبر شهادت آن بزرگوار شو که نشدم؛ چون با این همه صفات نیکویی که از آن شهید سراغ داشتم شهادت را حق ایشان می دانستم. ولی مردم و همکاران عزیز از وجود این نعمت محروم شدیم. ناراحتی من آن است که شمع وجود ایشان را سالیان سال می توانست به مردم و همکاران خیر و نیکی برساند؛ اما شهادت برای خود آن شهید نعمتی بزرگ بود، زیرا دنبال هیچ نفع مالی در این دنیای خالی نبودند بلکه همواره على رغم توان علمی بالا در طلب علم و کسب تجربیات قضایی بودند و با آن ظرفیت علمی کاملا حق ایشان بود در بهترین شهرهای برخوردار از امکانات مادی و رفاهی خدمت نماید؛ اما خود و خانواده اش را وقف مردم محروم نمود و از اول خدمت قضایی در سال ۱۳۸۳ تا زمان شهادت (بهمن 95) در شهرستان روانسر با روی گشاده و بی طرفی تمام به مشکلات قضایی شهرستان و حل و فصل خصومات و رسیدگی عادلانه خدمت نمود.
یکی از صفات بارز ایشان که همان گشاده رویی بود سبب شد قالب دعاوی و اختلافات را با سازش به صلح برساند و فصل خصومت واقعی نماید. آن شهید به خود قول داده بود خود را درگیر دنیا نکند، بلکه میز کارش محلی شده بود برای رفع مشکلات مردم و کسب عبادت برای آن شهید. در پایان به حال آن شهید غبطه می خورم ما فکر می کنیم شهدا نیستند، شهدا هستند و حاضر و ناظر اعمال ما می باشند. امیدوارم زمان ما را با خود نبرد، بلکه بمانیم و حضور شهدا را با تمام شهدای راه عدالت با تمام وجود درک کنیم امیدوارم عاقبت بخیر شویم و عاقبت بخیری ادامه دادن راه شهداء عزیز و بهترین حالت آن شهادت است.»
منبع: کتاب شهدای راه عدالت
انتهای پیام/