فرزند شهیدم در راه کمک به مردم خستگی ناپذیر بود
شنبه, ۱۵ آذر ۱۳۹۹ ساعت ۰۹:۳۱
نوید شاهد- مادر شهید" علی پرویش" در روایتی می گوید:« علی بسیار مهربان و خوش اخلاق بود نمازش را سر وقت به جا می آورد انگار که خستگی را نمی شناخت در همه حال به کمک مردم و همسایه ها می رفت و سعی در حل مشکل آنها داشت.»
به گزارش نوید شاهد کرمانشاه؛ علی پرویش یکم شهريور 1348 در شهرستان اسلام آبادغرب ديده به جهان گشود .پدرش محمد و مادرش كوكب نام داشت. تا پايان دوره راهنمايي درس خواند. ازسوي بسيج به جبهه رفت. 16مرداد 1366 در سردشت توسط نيروهاي عراقي بر اثر اصابت گلوله به شهادت رسيد. پیکرشهید در گلزار شهداي زادگاهش به خاك سپرده شد.
*روایتی خواندنی از مادر شهید
شهید در همه حال به من و پدرش احترام می گذاشت و مطیع ما بود وقتی با همکلاسی هایش از مدرسه برمی گشت بعد از خوردن غذا بلافاصله به کار بیرون از منزل می پرداخت و هر کاری از دستش برمی آمد انجام می داد. هیچگاه عمر خود را به بطالت نمی گذراند.
علی بسیار مهربان و خوش اخلاق بود نمازش را سر وقت به جا می آورد انگار که خستگی را نمی شناخت در همه حال به کمک مردم و همسایه ها می رفت و سعی در حل مشکل آنها داشت.
با وجود اینکه 15 سال از تاریخ شهادت پسرم می گذرد هنوز به خوابم می آید و اگر اتفاق یا هر مشکلی برایمان پیش بیاید از قبل ما را آگاه می سازد. یکی از برادر زاده هایم که چند وقت بود در اسارت به سر می برد و ما نمی دانستیم شهید شده یا مفقودالاثر این موضوع همزمان با شهادت فرزندم بود تا اینکه یک شب علی به خوابم آمد و گفت مادر جان ناراحت نباش علی شیر حالش خوب، صحیح و سالم است و یک سال دیگر هم آزاد می شود و همین طور هم شد.
انتهای پیام/
شهید در همه حال به من و پدرش احترام می گذاشت و مطیع ما بود وقتی با همکلاسی هایش از مدرسه برمی گشت بعد از خوردن غذا بلافاصله به کار بیرون از منزل می پرداخت و هر کاری از دستش برمی آمد انجام می داد. هیچگاه عمر خود را به بطالت نمی گذراند.
علی بسیار مهربان و خوش اخلاق بود نمازش را سر وقت به جا می آورد انگار که خستگی را نمی شناخت در همه حال به کمک مردم و همسایه ها می رفت و سعی در حل مشکل آنها داشت.
با وجود اینکه 15 سال از تاریخ شهادت پسرم می گذرد هنوز به خوابم می آید و اگر اتفاق یا هر مشکلی برایمان پیش بیاید از قبل ما را آگاه می سازد. یکی از برادر زاده هایم که چند وقت بود در اسارت به سر می برد و ما نمی دانستیم شهید شده یا مفقودالاثر این موضوع همزمان با شهادت فرزندم بود تا اینکه یک شب علی به خوابم آمد و گفت مادر جان ناراحت نباش علی شیر حالش خوب، صحیح و سالم است و یک سال دیگر هم آزاد می شود و همین طور هم شد.
انتهای پیام/
نظر شما