معبودا!آنچنان قلب و روح مرا تسخیر کن که فقط به تو توکل کنم
چهارشنبه, ۲۷ فروردين ۱۳۹۹ ساعت ۱۳:۴۷
شهید " نجیب پیران ویسه" در زندان مخوف ستم شاهی می گوید:«معبودا! این حقیر را به قدرت ایمان و فداکاری توانا گردان و آنچنان قلب و روح مرا تسخیر کن که فقط به تو توکل کنم. »
به گزارش نوید شاهد کرمانشاه؛ شهید نجیب پیران ویسه 6 اسفند1318در شهرستان پاوه چشم به جهان گشود. پدرش محمد شفق و مادرش حوري خانم نام داشت تا پايان دوره ابتدايي درس خواند. سال 1337 ازدواج كرد و صاحب سه پسر و دو دختر شد .به عنوان پاسدار در جبهه حضور يافت. 24 فروردين 1363 با سمت فرمانده درزادگاهش هنگام درگيري با نيروهاي سازمان مجاهدين خلق(منافقين)بر اثر اصابت گلوله به شهادت رسيد. پیکر شهید در گلزار شهداي روستاي ملامقصود تابعه همان شهرستان واقع است.
دعاها و استغفارهای کاک نجیب در زندان مخوف ستم شاهی
در دلم غمی دارم و بر دیدگانم نگاهی پر از حسرت و اندوه، شک دارم که آیا دعاها و ناله ها و طلب بخشش من، عبد کوچک تو به درگاهت پذیرفتنی است؟ آیا لایق استغفارم؟
اما میدانم بخشنده ای؟ میدانم بزرگ و مهربانی و تا آنجا که نظاره گر بوده ام، وقتی در برابر بی کرانه هایت طلبی داشتهام باسخاوت اجابت نمودی.
مرا ببخشیدی و با قدرتت و تلالو بصیرتت دستانم را فشردی و مرا نظاره گر بودی و دیدی در اعتکاف دل، بساط عشق را برایت گستراندم و امید نیم نگاهی از جانب تو، به این خیال که مرا نیز نظری انداخته ای، به درگاهت گریستم.
الهی چون مریمی که روزه سکوت گرفته و قدرت را دید، حقیری چون من در حسرت صبری مریمی است.
معبودا! به تو پناه می برم و از تو کمک می خواهم تا ایستادگی در برابر ظلم را برایم آسان گردانی، تا صبر و شکیبایی در برابر مشکلات را برایم میسر گردانی و تواناییم را در برابر ناملایمات افزون نمایی.
خدایا! دردمندم و درمانم تویی، عاجزم و توانم تویی، گناهکارم و امیدم تویی، یاریم کن تا بر گناه غلبه کنم و خود را در مسیر نورانی رسیدن به تو قرار دهم.
معبودا! بی قرارم و قرارم تویی بی پناهم و پناهم تویی، بی کسم و همه ی کسم تویی، از تو می خواهم ذره ای از نور مهرت را بر من بگسترانی.
معبودا! این حقیر را به قدرت ایمان و فداکاری توانا گردان و آنچنان قلب و روح مرا تسخیر کن که فقط به تو توکل کنم.
انتهای پیام
در دلم غمی دارم و بر دیدگانم نگاهی پر از حسرت و اندوه، شک دارم که آیا دعاها و ناله ها و طلب بخشش من، عبد کوچک تو به درگاهت پذیرفتنی است؟ آیا لایق استغفارم؟
اما میدانم بخشنده ای؟ میدانم بزرگ و مهربانی و تا آنجا که نظاره گر بوده ام، وقتی در برابر بی کرانه هایت طلبی داشتهام باسخاوت اجابت نمودی.
مرا ببخشیدی و با قدرتت و تلالو بصیرتت دستانم را فشردی و مرا نظاره گر بودی و دیدی در اعتکاف دل، بساط عشق را برایت گستراندم و امید نیم نگاهی از جانب تو، به این خیال که مرا نیز نظری انداخته ای، به درگاهت گریستم.
الهی چون مریمی که روزه سکوت گرفته و قدرت را دید، حقیری چون من در حسرت صبری مریمی است.
معبودا! به تو پناه می برم و از تو کمک می خواهم تا ایستادگی در برابر ظلم را برایم آسان گردانی، تا صبر و شکیبایی در برابر مشکلات را برایم میسر گردانی و تواناییم را در برابر ناملایمات افزون نمایی.
خدایا! دردمندم و درمانم تویی، عاجزم و توانم تویی، گناهکارم و امیدم تویی، یاریم کن تا بر گناه غلبه کنم و خود را در مسیر نورانی رسیدن به تو قرار دهم.
معبودا! بی قرارم و قرارم تویی بی پناهم و پناهم تویی، بی کسم و همه ی کسم تویی، از تو می خواهم ذره ای از نور مهرت را بر من بگسترانی.
معبودا! این حقیر را به قدرت ایمان و فداکاری توانا گردان و آنچنان قلب و روح مرا تسخیر کن که فقط به تو توکل کنم.
انتهای پیام
نظر شما