شهید «جمشید نوری»؛ جوانی که نماز را با خون خود آمیخت

شهید «جمشید نوری» خیاطی مؤمن و فداکار بود که در دفاع از اقامه نماز صبح در ماه رمضان سال ۱۳۵۷، توسط مأموران رژیم شاه مورد ضرب‌وشتم شدید قرار گرفت و به شهادت رسید.

شهید «جمشید نوری»؛ جوانی که نماز را با خون خود آمیخت

به گزارش نوید شاهد کرمانشاه، «جمشید نوری» فرزند محموددر تاریخ نهم تیرماه ۱۳۱۵ در شهرستان سنقر در خانواده‌ای مؤمن و متعهد دیده به جهان گشود. او از کودکی با رنج یتیمی، کار و مسئولیت رشد یافت و با روحی سرشار از ایمان و عزت‌نفس، مسیر زندگی خود را تا رسیدن به فیض شهادت در راه حق طی کرد.

زندگی در سایه ایمان و فداکاری

شهید نوری در سنین کودکی، پدر خود را از دست داد. اندوه این فقدان، نخستین زخم جانکاهی بود که بر روح او و خانواده‌اش نشست. اما این پایان مصیبت نبود؛ در سن یازده‌سالگی نیز، مادر پاکدامن و نیکوکارش در جوانی (۳۴ سالگی) دار فانی را وداع گفت.

در پی این دو مصیبت، جمشید همراه با برادر بزرگ‌ترش احمد، با عزت و شرافتمندی به زندگی ادامه دادند. او از کودکی به شغل خیاطی روی آورد و با کار و تلاش به تأمین معاش خانواده پرداخت.

تعهد دینی از کودکی تا جوانی از همان خردسالی، تعهد دینی در وجود او ریشه دوانده بود. پیش از بلوغ، نماز و روزه را با خلوص نیت به جای می‌آورد و بر اقامه نماز اول وقت، به‌ویژه در مسجد، بسیار مقید بود. وضوی خود را با احترام کامل می‌گرفت و از آب وضو به‌عنوان نعمتی الهی یاد می‌کرد.

خدمت سربازی و رشد معنوی

 در بیست‌سالگی، بدون هیچ بهانه‌ای، به خدمت مقدس سربازی رفت. دوره آموزشی خود را در پادگان مرزی قصرشیرین گذراند و سپس در هنگ ۱۹ زرهی لشکر باختران باقی دوران سربازی را پشت سر گذاشت. پس از بازگشت، بار دیگر به شغل خیاطی روی آورد و برای تکمیل مهارت خود، به تهران رفت.

در پایتخت، ضمن ادامه کار، شب‌ها در مجالس دینی از جمله در مسجد قبا و حسینیه‌ها شرکت می‌کرد و به زهد و عبادت می‌پرداخت. سفر‌های منظم زیارتی به قم و مشهد مقدس نیز بخشی از زندگی معنوی او بود. با این حال، همیشه تابستان‌ها را برای دیدار با خانواده و بستگان به سنقر بازمی‌گشت.

مردی با سخاوت و همت بلند شهید نوری، فردی خوش‌رو، باوقار، دارای همتی بلند و روحیه‌ای کریمانه بود. دسترنج خود از ملک موروثی را در راه کمک به بستگان، نیازمندان و بیماران صرف می‌کرد. بار‌ها خون خود را در بیمارستان‌ها اهدا کرد و همواره حامی معنوی و مادی مستمندان بود.

فریضه‌ای که با خون آمیخته شد

شهید نوری از بی‌مبالاتی نسبت به دین و ارزش‌های اسلامی، شدیداً بیزار بود. در سحرگاه ماه رمضان شهریور ۱۳۵۷ هنگامی که برای اقامه نماز صبح به مسجد امامزاده رفت و دید که درب مسجد بسته است، آن را گشود و مشغول نماز شد. مأموران رژیم که از این اقدام او برآشفته شده بودند، با خشونت وارد مسجد شدند.

با وجود تهدید، شهید نوری نمازش را تمام کرد و با شجاعت گفت: «درب را من باز کرده‌ام». اما مأموران بی‌رحم، او را با باتوم، شلاق و لگد مورد ضرب‌وشتم شدید قرار دادند، به‌طوری‌که بدن و صورتش کبود و متلاشی شد. او را به خانه رساندند، اما درمان‌های پزشکی مؤثر واقع نشد و چند روز بعد به شهادت رسید.

وصیت و بدرقه

شهید نوری طبق وصیت خود، فرش‌هایش را وقف مسجد امامزاده کرد و درخواست نمود در صورت داشتن نماز و روزه قضایی، فردی صالح به نیابت از او آنها را ادا کند. خانه‌اش نیز به نیت خیر فروخته شد و مبلغ از آن صرف امور دینی شد.

پیکر مطهر او طی مراسمی مزار شهدای سنقر به خاک سپرده شد.

انتهای پیام/

 

 

 

برچسب ها
استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده