روایتی خواندنی از رزمنده کرمانشاهی«هدایت جلیلیان»
سال 1361 در شبی مهتابی، قرار شد عملیات مسلم بن عقیل (ع) را شروع کنیم. باید از خاکریز عبور می کردیم دشمن کاملا به ما دید داشت. کار دشوار شده بود. در بحران فکری بودیم که ابری آمد و فضای آسمان را پوشاند. لطف خدا شامل حال ما شد و توانستیم به راحتی از خاکریز عبور کنیم و دست به عملیات بزنیم. در ادامه متن کامل خاطره از زبان «هدایت جلیلیان» تقدیم می شود.

لشکر خدا در آسمان به کمک ما آمدند

به گزارش نوید شاهد کرمانشاه، کتاب «یک نکته از هزاران» مجموعه خاطرات جمعی از رزمندگان در دوران هشت سال دفاع مقدس است که توسط اداره‌ کل حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس استان کرمانشاه جمع‌آوری و تدوین شده است.

خاطره زیر برگرفته از این مجموعه و از خاطرات «هدایت جلیلیان» از رزمندگان دوران دفاع مقدس استان کرمانشاه است.

سال 1361 در شبی مهتابی، قرار شد عملیات مسلم بن عقیل (ع) را شروع کنیم. در ابتدا باید از خاکریز عبور می کردیم. در محوری که ما بودیم، دشمن کاملا دید داشت. کار دشوار شده بود. از طرفی باید عملیات انجام می شد. نه راه پیش داشتیم و نه راه پس. از همه جا نا امید، تنها به خدا امیدوار بودیم که گره گشایی کند.

بعضی ها می گفتند: عملیات را شروع می کنیم. این در حالی بود که با کوچک ترین حرکتی، لو می رفتیم. بعضی ها می گفتند: منصرف می شویم در حالی که کلی روی این عملیات برنامه ریزی شده بود. در بحران فکری بودیم که ابری آمد و فضای آسمان را پوشاند. لطف خدا شامل حال ما شد و توانستیم به راحتی از خاکریز عبور کنیم و دست به عملیات بزنیم.

انتهای پیام/

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده