برادرم ساده زیستن را دوست داشت
به گزارش نوید شاهد کرمانشاه، ایخونینپر، بالهایت را شکستند، اما پروازت را هرگز، تو در حال پروازی به سوی ابدیت.ای همسنگر، ای بازوی رهبر، دستانت را بستند اما داستانت را هرگز و همچنان قهرمان داستانی، داستانی که سرآغازش جهاد و سرانجامش شهادت است.
ای همرزم، ای شهید شاهد، ای رهرو ثارالله پاهایت را بریدند، اما راهت را هرگز و همچنان قهرمان داستانی، داستانی که سرآغازش جهاد و سرانجامش شهادت است.
«وجیهه کریمی» خواهر شهید «فریدون کریمی» میگوید: برادرم سال 1339 در شهر کرمانشاه دیده به جهان گشود و دوران کودکی را در کانون گرم و با محبت پدر و مادر سپری کرد. سپس وارد مدرسه شد او از استعداد و هوش بالایی برخوردار بود تا مقطع دیپلم را با موفقیت گذراند و در حال ادامه تحصیل بود که به مقطع بالاتر برسد که به استخدام صدا و سیما درآمد. علاقه فراوانی به کار در صدا و سیما و به خصوص گزارشگری داشت.
خواهر شهید بیان داشت: شهید فردی مؤمن و خوش اخلاق بود و قلبی پاک و مهربان داشت. نمازش را سَروقت میخواند و با مهربانی و لبخند بر لَب دیگران را ارشاد میکرد. به من سفارش میکرد: با حجاب باش و بسیار دوست داشت که خواهرانش چادر بپوشند.
ساده زیست بود
وی افزود: او به ساده زیستی تأکید میکرد و همیشه لباسهای ساده میپوشید. در زمان انقلاب ایشان فعالیت چشمگیری داشت و شبها دیر به منزل میآمد و در پایگاههای مقاومت شهری نگهبانی میداد و به پخش اعلامیههای امام(ره) مشغول بود و در تظاهرات بر علیه رژیم شاه معدوم در صف اول قرار داشت و زمانی که مجسمه شاه را در میدان فردوسی پایین کشیدند اولین نفری بود که در آنجا حضور داشت و آنقدر به همراه دوستانش تلاش کردند تا اینکه انقلاب پیروز شد.
احساس مسئولیت در قبال دفاع از دین و مملکت
کریمی گفت: با شروع جنگ تحمیلی دوربین عکاسی و وسایل گزارشگری را برداشت و داوطلبانه وارد جبهههای حق علیه باطل شد. در خط مقدم میجنگید و فیلمبرداری و گزارشگری میکرد و از کارش بسیار راضی بود و میگفت در هر لباس و پُست و مقامی میتوان به جبهه آمد و جنگید تا دشمنان را نابود کرد. در قبال جنگ و دفاع از ملت بسیار احساس مسئولیت میکرد. تا اینکه در تاریخ 20 خرداد 1364 در منطقه ایلام بر اثر بمباران شدید هوایی و اصابت ترکش به شهادت میرسد.
انتهای پیام/