ساخت پُل در دامنه بازی دراز، عراقی ها را وادار به حمله کرد
به گزارش نوید شاهد کرمانشاه، «رضا منصوری»، میگوید: یکم مهر1344 در روستای کلاوه از توابع دهستان قلعه شاهین شهرستان سرپلذهاب در یک خانواده انقلابی به دنیا آمدم. شغل پدرم دامداری و کشاورزی بود و از این راه مخارج خانواده را تامین میکرد. مادرم خانه دار بود، دارای 5 برادر و سه خواهر و در روستای مذکور زندگی میکردیم.
وی افزود: دوران ابتدایی خود را در همین روستا و راهنمایی را در روستای ترک ویس از روستاهای همجوار سپری کردم.
منصوری گفت: بعد ازگذراندن دوران راهنمایی، سال 1360 دو ماه به عضویت بسیج سپاه منطقه هفت و سپس در سال1362عضو سپاه قصرشیرین در گردانحاج محمدطالبی(رانندهتدارکات) درآمدم.
جانبازکرمانشاهی ادامه داد: سال1360به جبهه اعزام شدم و سال 1367در منطقه قلعه شاهین وکوههای دانه خشک و روستاهای اطراف که آلوده به حضورمنافقین بود حضور داشتم.
ویگفت: 25 مرداد 1362 در منطقه قصرشیرین راننده جیپ 106 بودم که درحین مأموریت تصادف کردم و از ناحیه پای چپ، چشم چپ،گوش چپ و سَرمجروح شدم و یک ماه دربیمارستان آیت الله کاشانی اصفهان بستری شدم.
منصوری بیان داشت: درسال1362یکی از دوستانم (شهید آقا شاه ویله پور) را درمنطقه قصرشیرین، به من گفت با این سن کم چگونه جرأت کردی به جبهه بیایی خیلی مواظب باش، توپ و تانک شوخی نیست، اینجا منطقه جنگی و خیلی خطرناک است. من هم در جواب گفتم هرچه خدا بخواهد همان میشود. بعد از چند ماه خبر شهادت آن بزرگوار در منطقه اهواز را شنیدم بسیار ناراحت شدم ولی به حال ایشان بسیار غبطه خوردم روحشان شاد.
وی گفت: سال 1360 ما به عنوان نیروهای سپاه برای احداث پل در دامنههای بازی دراز در دشت دیره درحالی که مشغول کار بودیم نیروهای عراق متوجه حضور بچهها شده بودند و با توپ و خمپاره به ما حمله کردند. همرزمان دست ازکارکشیدند تا اینکه نیمههای شب و بعد از آن با چراغ خاموش و در دل شب پل را برای عبور نیروهای بسیجی و تدارکات احداث کردیم.
وی در پایان گفت: درسال 1362 ما و بچههای سپاه به عنوان نیروهای حراست رفتیم برای احداث خاکریز در دامنهی کوه آخ داخ وتپهی فیض و تپه سبزی از ساعت 9شب تا 5 صبح کار خاکریز را انجام دادیم که در آنجا عراق متوجه حضور بچهها و احداث خاکریز شد و با توپ و خمپاره80 و120و دوشکا به آن ناحیه حملهور شدندکه ما هم بچه ها را ازآن ناحیه دورکردیم.
انتهای پیام/