گفتگوی نوید شاهد با جانباز و آزاده هنرمند کرمانشاهی؛
نوید شاهد- جانباز و آزاده هنرمند کرمانشاهی می گوید: « آرامشی که گل و خاک به من می دهد دلیلی محکم برای ادامه فعالیت در این زمینه هنری است و دیگر اینکه دوست دارم کارگاهی احداث و جوانان خوش ذوق شهرم را تشویق به یادگیری این هنر کنم.»
به گزارش نوید شاهد کرمانشاه؛ سهراب احمدی سال1347 در کرمانشاه- روستای گاوانه ی قدیم که درحال حاضر شهرک شهید عسگری نام دارد به دنیا آمده است وی تحصیلات خود را در همین شهرک ادامه می دهد تا اینکه جنگ تحمیلی آغاز می شود و از تحصیل بازمی ماند راهی جبهه می شود و بعد از یک سال به اسارت نیروهای بعثی عراق در می آید. در حال حاضر او یک هنرمند در زمینه مجسمه سازی است و دلش می خواهد یک کارگاه آموزشی داشته باشد تا در این کارگاه جوانان خوش ذوق را ترغیب  و تشویق به این کار کند. در این راستا گفتگویی با این جانباز و آزاده سرفراز کرمانشاهی انجام داده ایم که تقدیم مخاطبان ارجمند می گردد:

دلم می خواهد جوانان شهرم را با هنر مجسمه سازی آشنا کنم

نوید شاهد کرمانشاه: از طرف چه ارگانی راهی جبهه های جنگ شدید.
سهراب احمدی:
زمانی که جنگ تحمیلی آغاز شد من ۱۲ ساله بودم داوطلبانه به حوزه نظام وظیفه رفتم دفترچه آماده به خدمت گرفتم و درتاریخ 18 شهریور 1366 به خدمت مقدس سربازی اعزام و وارد ارتش جمهوری اسلامی شدم دوره آموزشی را در پادگان عجب شیر گذراندم بعد از آن به تیپ ۴۰ سراب اردبیل در منطقه ی کانی سخت، فکه دشت عباس، تنگه ابوقریب اعزام شدم و سرانجام در خاک عراق درکنار رودخانه ی دویرج به محاصره نیروهای بعثی درآمدیم و اسیر شدم.

نوید شاهد کرمانشاه: چطور به اسارت درآمدید.
آزاده کرمانشاهی:
در تاریخ 19 شهریور 1367 روز عاشورا  گرما بیداد می کرد من آن زمان راننده فرمانده گروهان بودم بعد از عملیات عراق به ما پاتک زده بود با اجازه فرمانده، بچه های سنگر را تقسیم کرده و هر نوبت 10 نفر از آن ها را تا کناررودخانه دویرج می بردم تا لباس ها خود را شستشو دهند سری دوم برگشتم که گروه دوم را ببرم حدود ساعات ۳ یا ۴ بعد از ظهر بود سلیمان عرب، یکی از بچه های بندر عباس روی سنگر فرمانده نگهبانی می داد من را صدا زد و گفت احمدی یک لحظه بیا بالا، رفتم و کنار او ایستادم گفتم چه شده، گفت صدای تانک ها را می شنوی گردغبار آنجا را ببین به سرعت پایین آمدم و به سنگر فرمانده رفتم و گفتم عراقی ها به سمت ما روانه شدند گفت احمدی شوخی نکندست او را گرفتم و گفتم بیا و خودت از نزدیک ببین فرمانده سریع بیرون آمد با دوربین نگاه کرد نیروهای بعثی خیلی زیاد بودند تعدادی تانک و کلی پیاده نظام داشتند ما سلاح گرم زیادی نداشتیم و در کمتر از یک ساعت با لب های خشک و تشنه به اسارت بعثی ها درآمدیم.

 وقتی اسیر شدیم دست های ما را بستند و به الاماره داخل محوطه بزرگی که با سیم خاردار دور تا دور محوطه احاطه شده بود بردند اسرای زیادی قبل از ما اسیر شده بودند بعد از سه روز تعداد زیادی اتوبوس آوردند با کابل، باتوم، قنداق تفنگ ما را زدند و سوار اتوبوس کردند تا به بغداد پادگان آل رشید ببرند اما در ورودی شهر بصره مردم شهر جاده را روی ما بستند و به زور می خواستند ما را پایین بیاورند و کتک بزنند اما نیروهای عراقی مانع شدند. زن ها و پیرمردها با چوب و سنگ به ماشین ها می زدند تا اینکه شب به پادگان آل رشید بغداد رسیدیم. ۸۰ روز با بدترین وضعیت روحی، جسمی، بهداشتی و غذایی ماندیم و بعد به شهر تکریت و اردوگاه ۱۶ فرستاده شدیم و تا 19 شهریور 1369 تاریخ تبادل در آنجا اسیر بودیم.

نوید شاهد کرمانشاه: از سختی هایی دوران اسارت بگویید.
جانباز کرمانشاهی:
همه ی دقیقه ها و ساعت هایی که در دوران اسارت بر ما گذشت سخت بود وقتی یک فرد اسیر اختیاری برای زندگی خود ندارد همه زجر است در این دو سال هر روز ما نه فقط برای من بلکه برای همه اسراء انگار یک سال گذشته است روزهایی که گاهی حس می کردیم دیگر فردا را به چشم نخواهیم دید و با خود می گفتیم امروز دیگر روز آخر است شب هایی که فقط خدا و دوستانم می دانیم چگونه صبح می شد؛ سختی هایی که زبان از گفتنش عاجز است از دست دادن دوستان و عزیزانی که کنارت زیر شکنجه جان می دادند. غروب هایی که دلتنگ خانه و خانواده ات می شدی و کوچکترین امیدی برای دیدن دوباره آنها نداشتی شکنجه های جسمی و روحی و....

نوید شاهدکرمانشاه: از چه سالی در حوزه هنری فعالیت دارید.

سهراب احمدی: از سال 1390 در حوزه هنر فعالیت دارم با آرامشی که از گِل و خاک می گرفتم برای خود با گل چیزهایی می ساختم همسرم خیلی با دیدن مجسمه ها تشویقم می کرد شاید تشویق ها و انگیزه ای که همسرم به من می داد باعث شد کار با گل را ادامه بدم.

نوید شاهد کرمانشاه: آیا در زمینه هنری مجسمه سازی اشتغالزایی هم داشته اید.
آزاده و جانباز کرمانشاهی: متاسفانه خیر- خیلی دوست داشتم که کارگاهی بزنم و در کنار آن  عده ای که علاقمند به حرفه سفال و مجسمه سازی هستند را به این کار مشغول کنم اما متاسفانه سرمایه اولیه ای نداشتم برای اجاره مکان و خرید تجهیزات چند بار درخواست وام هم داده ام اما تاکنون خبری نشده است.

نوید شاهد کرمانشاه: به نظر شما با آموزش های لازم می شود افراد هنرمند را به این سمت فراخواند.
سهراب احمدی: بله- این کار شامل مجسمه سازی و نقش برجسته گل یا گچ و ... است و محدود به افراد خاصی نمی شود و جا دارد با توجه به خلاقیت، هنر و ذوق شخص گسترده شود این موضوع بستگی به علاقه مندان این حوزه دارد.


نوید شاهد کرمانشاه: با چه هدفی می خواهید به کار هنری خود ادامه دهید .
سهراب احمدی: آرامشی که گل و خاک به من می دهد یک دلیل محکم برای   ادامه کارم است و دیگر اینکه دوست دارم یک کارگاه احداث و جوانان خوش ذوق شهرم را تشویق به یادگیری این هنر کنم اما متاسفانه بعد از دو سال رفت و آمد هنوز نشده است کارگاهی که می خوام را باز کنم این کار هزینه هنگفتی نمی خواهد و نیاز به قدرت ذهنی، خلاقیت و هنر خود فرد دارد.

نمونه کارهایی را که تا کنون داشته ام را در فضای مجازی و یا سایت و... نشر نداده ام اما از دوستان و کسانی که کارها را دیده اند سفارش هایی داشته ام.

انتهای پیام/

گفتگو از: شهرزاد سهیلی

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده