مروری بر زندگی شهید" محمود شهبازی" قهرمان نام آور میادین نبرد
يکشنبه, ۲۰ مهر ۱۳۹۹ ساعت ۱۴:۰۵
نوید شاهد- شهید "محمود شهبازی" در سال های نوجوانی به سبب دارا بودن روحیه ی حماسی و برتری که در خویش سراغ داشت، روی به ورزش مردانه کشتی آورد. وی در سال های 1356 و 1357 نفر برتر مسابقات جام تختی شد و قهرمانی نام آور شد و همچنین در سال 1360 قدم به میادین نبرد گذارد.
به گزارش نوید شاهد کرمانشاه؛ شهید محمود شهبازی فرزند علی اکبر یکم فروردین 1338 در شهر غیور پرور اسلام آباد غرب دیده به جهان گشود.خانواده اش متدین به دین اسلام در مذهب پیروان علی ( ع ) بودند. بدین لحاظ محمود، در محیطی مذهبی با ساختاری صحیح و بنایی استوار تغذیه فرهنگی می یافت. وی با این پرورش به سن آموزش رسید و به مدرسه رفت و آن چه را که باید بیاموزد آموخت. به دیگر سخن قبل از یادگیری دروس، اخلاق برایش اهمیت داشت. مقلد حضرت امام ( ره ) بود و نکته به نکته به دستورات ایشان عمل می کرد، چه در مسایل رساله ای و چه در مسایل سیاسی و فکری و این مرام و شیوه را نیز در امر تدریس خویش تداوم می بخشید.دانش آموزان او را دوست داشتند به او اعتماد می کردند، می دانستند معلمی نیست که از حرفه ی خود سوء استفاده نماید.
اعلامیه ها و دستورات امام ( ره ) را می خواند و مو به مو به آنها عمل می کرد. پس از پیروزی انقلاب در راه تداوم خط امام ( ره ) از هیچ چیز فروگزار نمی کرد. خالصانه می کوشید و پیش می رفت. نکته ی جالب تر این است که در مسایل دینی دقت و عمل می کرد، نه اینکه احساساتی و وسواس باشد، هم این بود که در مسئولیت هایی که به عهده اش گذاشته شده بود با دقت هر چه تمام تر، پیش می رفت. چه آن هنگام که در بسیج مسئول بود و چه آن هنگام که مسئولیت جهادسازندگی «ریژآو» را به عهده داشت، ذره ای در اندیشه ی سوء استفاده کردن نبود. نمونه اش هم کارهای برجسته و مفیدش بود. به عنوان مثال جاده ای که به لحاظ استراتژی بسیار حائز اهمیت بود احداث کرد که راه ارتباطی «ریژآو» به «دالاهو» بود. این راه ارتباطی در جنگ تحمیلی در شکست دادن نیروهای بعثی بسیار مفید فایده واقع شد و یکی از عوامل مهم پیروزی قوای اسلام در منطقه ی غرب به شمار می آمد.
این قبیل اقدامات حاکی بر ضریب هوشی بالای شهید محمود شهبازی و دال بر دلسوزی و دقت عمل وی برای پیشبرد اهداف عالیه ی اسلام قلمداد می شود.
ورزش و قهرمانی
محمود شهبازی در همان سال های عنفوان نوجوانی به سبب دارا بودن روحیه ی حماسی و برتری که در خویش سراغ داشت، روی به ورزش مردانه کشتی آورد و تحت تعلیمات مربیان دلسوز خویش دیری نپایید که بین همسالان و هم وزن های خویش جوانی قدر گردد.
وی در سال های 1356 و 1357 نفر برتر مسابقات جام تختی شد و قهرمانی نام آور گردید. همچنین در سال 1360 قدم به میادین نبرد گذارد، تا آن چه را که از مسابقات و ورزش کشتی آموخته است در نبرد کشتی واقعی به انجام برساند، چرا که گفته اند" عالم بی عمل درخت بی ثمر است"
و به راستی محمود در جبهه های نبرد دوش به دوش همکلاسی و هم رزم ارزنده و غیور خویش «داریوش ریزه وندی » پیش می رفت و این دو، دو شیر ژیان بودند که در جبهه های نبرد، می غریدند و سینه های منفور دشمن را می دریدند.
همچنان که امام علی ( ع ) با یتیمان نرم بود و با ظالمان و دشمنان خدا سخت.این دو شیر ژیان نیز همان شیوه ی آن بزرگ مرد را در پیش گرفته بودند. آن فرد احساساتی که در برابر دشمن دل می سوزاند همان نادانی است که علی ( ع ) را در آستانه ی خلافت خلع نمود. این گونه افراد، مردمانی ساده لوح و ساده اندیش و سست عنصرند که نه تنها دردی از دردها دوا نمی کنند بلکه بدان هم می افزایند.
لذا محمود و داریوش دو الگوی نمونه در عقل و دین و عمل بودند. این دو تن هرگز در مأموریت هایی که بدان ها محول می شد. آنی غفلت نمی کردند و با رشادت هر چه تمام تر در انجام آنها موفق می شدند. پل ارتباطی بین آنها با روحانیت، شهید ارزنده محمد سعید جعفری بود که جوانی محبوب و مؤدب و نترس به شمار می آمد.
این شهید کرمانشاهی دستورات کلیدی کتبی حضرت امام ( ره ) را به واسطه ی روحانیون مبارز شهر خویش تحویل می گرفت و به دست دو شیرژیان اسلام آباد غرب می رساند. بدین ترتیب تمامی ناحیه ی غرب از دستورات امام ( ره ) آگاه می شدند.
در واقع " محمود شهبازی " مرد عمل بود و می دانست: « دو صد گفته چون نیم کردار است» لذا کمتر حرف می زد و بیشتر عمل می کرد. هیچ گاه لاف و گزاف نمی گفت و بیشتر سکوت را دوست داشت. از این رو در غالب مأموریت ها شرکت فعالانه و ابتکارانه داشت و پشت به پشت همرزمان دیگر قلب دشمن را می شکافت.
شهادت، قایق سرخی است که به بهشت می رود
-بچه ها آماده شوید
-یا علی مدد
-به امید خدا در این عملیات هم پیروز می شویم.
-یا مسلم ابن عقیل
-رزمندگان بودند که در تکاپو و تدارک عملیاتی موسوم به « عملیات مسلم ابن عقیل» بودند. هر رزمنده ای برای خودش حال و هوایی خاص و عرفانی داشت، نماز شب می خواندند، دعا می کردند و نیمه شب قرآن بر سر می گریستند همه بدون تردید می دانستند این عملیات شور و غوغایی دارد و ممکن است در آن به درجه ی رفیع شهادت نایل شوند. محمود نیز که قائم مقام گردان مالک اشتر از تیپ «محمد رسول الله ( ص )» بود به گونه ای در خویش فرو رفته بود و به دوستان خود می گفت که این آخرین عملیات اوست.
خنده ای دیگر لب های مردانه او را از هم گشود و چهره اش حالتی دیگر داشت. فروغ دو چشم او چون فروغ آفتاب به وقت غروب بود... شب را تا به سحر نماز خواند و دعا کرد و روز دهم مهر 1361 آماده و قبراق همگام با سایر سربازان اسلام راهی " مندلی " سومار شد. صدای انفجار و شلیک گلوله های پیاپی روح آدمی را نوازش می داد و به افراد مبارز روحیه می بخشید چیزی منفور موسوم به "ترس" در قاموس وجود احدی دیده نمی شد؛ همه شجاع و نترس آماده برای جان نثاری در راه حق.
محمود این پهلوان میادین کشتی و قهرمان میادین نبرد چون شیر می غرید و تیر اندازی می کرد و فرمان می داد از هر طرف گرد و خاک به پا می شد، توی دشت وسیع آفتاب بود و حرارت و شور و هیجان به پا بود.
در این خون آتش در حالی که محمود دستمال سرخی با جمله ی زیبا و درخشان " یا حسین مظلوم" به سر داشت، مسلح همراه گروه خود به سمت تپه ای هجوم برد و ضمن آن که گروه دیگری از نیروی خصم را به هلاکت رسانیدند، نارنجک از سمت مقابل در آسمان بالای سر آنان دیده شد، اگر این نارنجک در زمین منفجر می شد، کلیه ی اعضاء گروه به شهادت می رسیدند، چشم ها به سوی نارنجک خیره شده بود نفس ها در سینه حبس بود و هریک از رزمندگان شهادتین را بر زبان جاری می ساختند. ناگاه محمود فریاد الله اکبر از سینه برآورد و با یک جهش به جلو پرید و سینه ی ستبر و مردانه خود را در براب نارنجک قرار داد . فرشتگان ندای الله اکبر سر دادند و شهید محمود شهبازی به بلندای آسمان عروج کرد.
انتهای پیام/
این قبیل اقدامات حاکی بر ضریب هوشی بالای شهید محمود شهبازی و دال بر دلسوزی و دقت عمل وی برای پیشبرد اهداف عالیه ی اسلام قلمداد می شود.
ورزش و قهرمانی
محمود شهبازی در همان سال های عنفوان نوجوانی به سبب دارا بودن روحیه ی حماسی و برتری که در خویش سراغ داشت، روی به ورزش مردانه کشتی آورد و تحت تعلیمات مربیان دلسوز خویش دیری نپایید که بین همسالان و هم وزن های خویش جوانی قدر گردد.
وی در سال های 1356 و 1357 نفر برتر مسابقات جام تختی شد و قهرمانی نام آور گردید. همچنین در سال 1360 قدم به میادین نبرد گذارد، تا آن چه را که از مسابقات و ورزش کشتی آموخته است در نبرد کشتی واقعی به انجام برساند، چرا که گفته اند" عالم بی عمل درخت بی ثمر است"
و به راستی محمود در جبهه های نبرد دوش به دوش همکلاسی و هم رزم ارزنده و غیور خویش «داریوش ریزه وندی » پیش می رفت و این دو، دو شیر ژیان بودند که در جبهه های نبرد، می غریدند و سینه های منفور دشمن را می دریدند.
همچنان که امام علی ( ع ) با یتیمان نرم بود و با ظالمان و دشمنان خدا سخت.این دو شیر ژیان نیز همان شیوه ی آن بزرگ مرد را در پیش گرفته بودند. آن فرد احساساتی که در برابر دشمن دل می سوزاند همان نادانی است که علی ( ع ) را در آستانه ی خلافت خلع نمود. این گونه افراد، مردمانی ساده لوح و ساده اندیش و سست عنصرند که نه تنها دردی از دردها دوا نمی کنند بلکه بدان هم می افزایند.
لذا محمود و داریوش دو الگوی نمونه در عقل و دین و عمل بودند. این دو تن هرگز در مأموریت هایی که بدان ها محول می شد. آنی غفلت نمی کردند و با رشادت هر چه تمام تر در انجام آنها موفق می شدند. پل ارتباطی بین آنها با روحانیت، شهید ارزنده محمد سعید جعفری بود که جوانی محبوب و مؤدب و نترس به شمار می آمد.
این شهید کرمانشاهی دستورات کلیدی کتبی حضرت امام ( ره ) را به واسطه ی روحانیون مبارز شهر خویش تحویل می گرفت و به دست دو شیرژیان اسلام آباد غرب می رساند. بدین ترتیب تمامی ناحیه ی غرب از دستورات امام ( ره ) آگاه می شدند.
در واقع " محمود شهبازی " مرد عمل بود و می دانست: « دو صد گفته چون نیم کردار است» لذا کمتر حرف می زد و بیشتر عمل می کرد. هیچ گاه لاف و گزاف نمی گفت و بیشتر سکوت را دوست داشت. از این رو در غالب مأموریت ها شرکت فعالانه و ابتکارانه داشت و پشت به پشت همرزمان دیگر قلب دشمن را می شکافت.
شهادت، قایق سرخی است که به بهشت می رود
-بچه ها آماده شوید
-یا علی مدد
-به امید خدا در این عملیات هم پیروز می شویم.
-یا مسلم ابن عقیل
-رزمندگان بودند که در تکاپو و تدارک عملیاتی موسوم به « عملیات مسلم ابن عقیل» بودند. هر رزمنده ای برای خودش حال و هوایی خاص و عرفانی داشت، نماز شب می خواندند، دعا می کردند و نیمه شب قرآن بر سر می گریستند همه بدون تردید می دانستند این عملیات شور و غوغایی دارد و ممکن است در آن به درجه ی رفیع شهادت نایل شوند. محمود نیز که قائم مقام گردان مالک اشتر از تیپ «محمد رسول الله ( ص )» بود به گونه ای در خویش فرو رفته بود و به دوستان خود می گفت که این آخرین عملیات اوست.
خنده ای دیگر لب های مردانه او را از هم گشود و چهره اش حالتی دیگر داشت. فروغ دو چشم او چون فروغ آفتاب به وقت غروب بود... شب را تا به سحر نماز خواند و دعا کرد و روز دهم مهر 1361 آماده و قبراق همگام با سایر سربازان اسلام راهی " مندلی " سومار شد. صدای انفجار و شلیک گلوله های پیاپی روح آدمی را نوازش می داد و به افراد مبارز روحیه می بخشید چیزی منفور موسوم به "ترس" در قاموس وجود احدی دیده نمی شد؛ همه شجاع و نترس آماده برای جان نثاری در راه حق.
محمود این پهلوان میادین کشتی و قهرمان میادین نبرد چون شیر می غرید و تیر اندازی می کرد و فرمان می داد از هر طرف گرد و خاک به پا می شد، توی دشت وسیع آفتاب بود و حرارت و شور و هیجان به پا بود.
در این خون آتش در حالی که محمود دستمال سرخی با جمله ی زیبا و درخشان " یا حسین مظلوم" به سر داشت، مسلح همراه گروه خود به سمت تپه ای هجوم برد و ضمن آن که گروه دیگری از نیروی خصم را به هلاکت رسانیدند، نارنجک از سمت مقابل در آسمان بالای سر آنان دیده شد، اگر این نارنجک در زمین منفجر می شد، کلیه ی اعضاء گروه به شهادت می رسیدند، چشم ها به سوی نارنجک خیره شده بود نفس ها در سینه حبس بود و هریک از رزمندگان شهادتین را بر زبان جاری می ساختند. ناگاه محمود فریاد الله اکبر از سینه برآورد و با یک جهش به جلو پرید و سینه ی ستبر و مردانه خود را در براب نارنجک قرار داد . فرشتگان ندای الله اکبر سر دادند و شهید محمود شهبازی به بلندای آسمان عروج کرد.
انتهای پیام/
نظر شما