بسیجی بی ادعا؛ روایتی از همرزم شهید" صادق میرزایی"
روایتی از حاج محمد طالبی- همرزم شهید
بعد از پایان جنگ، اینگونه نبود که بگوید جنگ تمام شده و لباس عوض کند و برود سر زندگی روزمره یا محل خدمت. می گفت باید به قافله ی شهدا برسیم. گاهی اوقات بیست و چهار ساعت وقت داشت، به چند شهرستان یا دو سه استان اطراف سر می زد. بسیار فعال بود و این فعالیت ها را من خودم از ایشان دیدم. شهید برای ما احترام عجیبی قائل بود.
منیت و خودخواهی در زندگی اش وجود نداشت همواره خود را یک بسیجی می دانست و رسته نظامی نداشت. افتخارش این بود که به کشورش خدمت کند و هیچگاه در وادی دنیا و مادیات نبود. ایشان جزء نیروهای قرارگاه رمضان بود و این قرارگاه نیروهای خاص خودش را با فاکتورهای گزینش خاص خودش دارد و خداوند همه ی فاکتورها را یک جا نصیبش کرده بود. نیروی قرارگاه باید وابسته به جایگاه و دنیا نباشد و برای رضای خدا کار کند و صادق دلبستگی های دنیوی خود را خاک کرده بود.
انتهای پیام