اگر شهید شدم مرا کنار دوستم دفن کنید
*دست نوشته شهید
بسم الله الرحمن الرحیم
اولین کلمه ی خود را با نام خدا شروع می کنم و آخر هم جز این کلمه چیزی نیست که نامه را خاتمه دهد. امروز 17 مهر 1359 نامه ای از دوستم جهانگیر دریافت کردم و برای او آرزوی موفقیت در راه وطن می کنم من هم می خواهم چند سطری بنویسم و این نامه با نامه ی دوستم پیوست هستند.
برای برادری می نویسم برادری که حکم پدری بر سر من دارد. برادر جان سلام مرا به زن برادر مهربانم برسان و به خواهرم ملوس، آقای احمدی، به فرزندانش و همچنین فرزندان خود، به برادرم عبادالله و زنش سلام فراوان برسانید. سلام مرا به خانواده کرم الله برسان. می خواهم چند سطری برایت در حال حاضر که زنده هستم بنویسم. اول بگویم که ما به مأموریت دزفول یا خوزستان می رویم شاید برگردیم تا آخر عمر باشد خدا می داند چون خدا بزرگ است . اگر در راه وطن و اسلام شهید شدم مرا پیش یکی از دوستانم که به مأموریتی رفته خاک کنید. البته خدا نکند که جهانگیر باشد ولی خودش نوشته اگر چنین اتفاقی افتاد اگر خودم تنها بودم خاکم را در گورستان سهنله بسپارید.
اگر فرزند من به دنیا دیده به دنیا گشود و پسر بودم نام او را امیر و اگر دختر زهرا بگذارید چون این اسامی ورد زبان من بود بیشتر از این نمی نویسم از تمام دوستانم در موقع خاکسپاریم دعوت شود.
چند قطعه شعر
من بیژنم در لباس مقدس سربازی در راه وطن می کنم هزاران جانبازی
تا زمان در اختیار من است آن وطن شعار من است
انتهای پیام
منبع: پرونده فرهنگی شهدا - اداره هنری، اسناد و انتشارات- استان کرمانشاه