دست نوشته شهید علیرضا احمدی/غمی دارم در این دل اگر گویم زبان سوزد
به گزارش نوید شاهد کرمانشاه؛ شهید علیرضا احمدی در تاریخ یکم تیر ماه ۱۳۵۰ در کرمانشاه متولد شد و سرانجام در تاریخ نوزدهم مهر ماه ۱۳۸۱ در منطقه دشتستان بر اثر درگیری با قاچاقچیان به شهادت رسید.
شهید علیرضا احمدی میگوید: برای ما که در بطن جریان نفاق بودیم و به عینه آن را لمس کرده ایم و با ایمان دوباره ای که یافته ایم، دیگر این ایمان برگشت ناپذیر است و تا قطره آخر خونی که در رگهای مان جاری است با نفاق مبارزه خواهیم کرد.
کوردلان و منافقان و وابستگان به شرق و غرب باید بدانند که تنها ایمان و عشق به اسلام و رهبری است که میتواند ایران و جهان را از اسارت ابرقدرتها بیرون کشد.
مسلمان تا زمانی که پرچم سرخ انقلاب را به دست های توانایی امام زمان (عج ) بسپریم و تا آخرین نفس در مقابل ستمگران تاریخ خواهیم ایستاد و با تمام نیرو، قدرت های اهریمنی شیطان بزرگ را درهم خواهیم شکست.
*متن دست نوشته شهید- نامه ای به همسر
نمی دانم چه بگویم ولی بدان من راه خودم را که مبارزه با فساد و پستی است ادامه دادم. تقدیر این بود که بمیرم پس خودت را به هیچ وجه ناراحت نکن . سعی کن فرزندانم را افرادی مثمرثمر برای جامعه تربیت کنی و خداوند را هیچگاه فراموش نکن و سعی کن فرزندانم را با قرآن و خداوند مأنوس گردانی در طول جنگ تحمیلی خیلی از خانواده ها به سرپرست شدند من هم در راه امر به معروف و نهی از منکر دعوت حق را لبیک گفتم.
من هیچگاه پشیمان نیستم نمی دانم چطور من می میریم مرگ و زندگی در دست خداوند است. تو فقط ظلم به امام حسین (ع) و حضرت زینب (س) را بخاطر بسپار ناراحت من نباش خداوند نگهدار شما است. نمی دانم فرزند سوم من کی بدنیا می آید ولی اسم واو را اگر پسر بود امیر یا عارف و اگر دختر بود فاطمه یا زهرا یا هر چه دوست داشتی بگذار .
من بسوی مادرم می روم چون تنها حامی من است و هیچکس را در این دنیای فانی ندارم. سعی کن کارهای من را بخوبی برای عرفان توجیه کنی. بگذار هر شغلی که دوست داشت انتخاب کند. اگر به خدمت پلیس بدرآمد مانع وی نشو اما بگذار یک پلیس شرافتمند بشود و با پستی ها و رذایل مبارزه کند. به نسیم بگو به اندازه دنیا دوستت دارم و دوست دارم حتما یا دکتر بشود یا معلم که به نفع جامعه و در خدمت جامعه باشد.
مبادا از مرگ من ناراحت شوی مرگ حق است خداوند هم حق است. پس ناراحت نشوید اگر بیشتر عمر می کردم با گناهانم پیش خداوند بیشتر شرمنده می شدم.
شهادت هنر مردان خداوند است اگر لایق باشم و شهید شدم ولی غمی دارم در این دل اگر گویم زبان سوزد و اگر پنهان کند تا مغز استخوان سوزد. اگر دوست داشتی غم مرا پیدا کن و به عرفان و نسیم بگو آنها را که خیلی دوست دارم قبلا هم گفته ام سعی کن مستقل باشی و فقط از بچه ها حمایت کنی.
دیگر عرضی ندارم و تو و فرزندانم را به خدا می سپارم
دوستدار تو علیرضا احمدی
انتهای پیام