نوید شاهد | فرهنگ ایثار و شهادت

رزمنده‌ای که با سُخنش به من درس اخلاق داد

رزمنده‌ای که با سُخنش به من درس اخلاق داد

«مهوش مهابادی» می‌گوید: از برادر رزمنده‌ای که از ناحیه پا دچار مجروحیت شده بود پرسیدم چه اتفاقی برایت افتاده، خندید و گفت: چیزی نشده خواهرم من خدا را شکر می‌کنم که خداوند آنقدر مرا دوست دارد که یک تکه از بدنم را طعمه حشرات ریز خودش کرده است، این سخن رزمنده بزرگوار به من درس اخلاق داد و آن را هیچوقت فراموش نمی‌کنم.
خدایا! تو را به خون شهیدان مرا با شهدا محشور کن

خدایا! تو را به خون شهیدان مرا با شهدا محشور کن

شهید«محمد هادی سالاری» در بخشی از وصیت نامه خود نوشته است: خدایا! من لیاقت را در خود نمی‌بینم که شهید شوم ولی اگر تو بخواهی هر چیز را به هرکسی خواهی داد. خدایا! تو را به خون شهیدان مرا با شهدا محشور کن.
منافقین را سرکوب کنید

منافقین را سرکوب کنید

شهید«حمید‌رضا سازنده چی» در بخشی از دست نوشته خود آورده است: از پدر و مادرم می‌خواهم که مرا حلال کنند و از برادران عزیزم می‌خواهم مکتب اسلام را فرا گیرند، منافقین را سرکوب کنند و اسلام را یاری نمایند.
شهیدی که در سلیمانه، عملیات والفجر 9 مفقود می‌شود

شهیدی که در سلیمانه، عملیات والفجر 9 مفقود می‌شود

شهید «حسین خاطری» با علاقه وارد جبهه‌های حق علیه باطل شد و از مملکت اسلامی دفاع کرد تا اینکه در تاریخ یازدهم اسفندماه 1364 در منطقه عملیاتی سلیمانیه، عملیات والفجر 9 بر اثر پاتک دشمن بعثی عراق مفقودالاثر شد.
دیدن آرامش و امنیت مردم ایران موجب فراموشی مجروحیتم می‌شود

دیدن آرامش و امنیت مردم ایران موجب فراموشی مجروحیتم می‌شود

«جهانگیر ابراهیم پناه» می‌گوید: برایمان نارنجک انداختند و دیگر هیچ چیزی متوجه نشدم.با هلیکوپتر من را به بیمارستان رساندند و روده‌هایم را سریع کوتاه کردند و تمام بدنم پر از ترکش شد اما با وجود امنیت حال و خیال آسوده مردم مجروحیتم را فراموش می‌کنم.