دوشنبه, ۱۱ خرداد ۱۳۸۸ ساعت ۰۸:۳۴
برخورداري شيعيان از مكتبي به نام عاشورا و اهداف برخاسته از آن هم چون آزادي طلبي، استقامت و عزت نفس، به عاملي حياتي در پويايي و ماندگاري شيعه در طول تاريخ تبديل شده است؛ بدان خاطر كه قيام عاشوراء همواره هدايت كننده ي بقيه قيام ها، جهت استقرار حكومت اسلامي در جوامع و معيار حق طلبي در ميان جنبش هاي شيعي جهت اقدامات جمعي عليه حكام جور و استعمارگران بوده است. لذا تعاليم الهام بخش آن، مرزهاي بسياري از كشورها را درنورديده است، كه از جمله ي آن ها در دوران معاصر، جنبش شيعي حزب الله لبنان است. اين جنبش به عنوان تأثيرگذارترين جنبش شيعي در تاريخ معاصر لبنان با الهام از قيام امام حسين(ع)، پيروي از امام خميني(ره) و انقلاب اسلامي ايران شكل گرفته و اعضاي اين جنبش در رسيدن به اهداف خود به دليل ناكارآمدي ساير روش ها، تنها راه مبارزه را تكيه بر سنت شهادت دانسته و عمليات هاي استشهادي آن ها، گرچه ابتدا موجبات تعجب همگان را برانگيخته و حتي برخي به خاطر ابهت اسرائيل در برابر اعراب، مقابله حزب الله با دشمن صهيونيستي را دست آويز تمسخر قرار مي دادند؛ ولي با موفقيت آن ها در اين عرصه و تحميل خسارت هاي فراوان بر قدرت هاي خارجي و اسرائيل، جايگاه مهمي براي حزب الله در جامعه لبنان و در ميان ساير اعراب منطقه ايجاد شده و در واقع آن ها با اين اقدام خود، افسانه ي شكست ناپذيري اسرائيل درخاورميانه را شكسته و اين امر روح تازه اي در ساير جنبش هاي مقاومت عليه اسرائيل دميد. هم چنين با شكست ذهنيت تاريخي اعراب در مقابله با اسرائيل، اين جنبش تبديل به اسطوره شده و آتش انتفاضه را نيز در دل فلسطينيان به اميد آزادسازي همه جانبه قدس برافروختند و اين در حالي است كه اعضاي اين جنبش، تمام اين موفقيت ها را مرهون پيروي از الگوي شهادت متاثر از قيام عاشورا مي دانند. نگارنده در اين مقاله ضمن بررسي جنبش و مباحث نظري آن، در صدد بررسي روند شكل گيري و تكامل اين حزب، تاثير پذيري آن ها از عاشورا و پيامدهاي ناشي از آن مي باشد.

چكيده
برخورداري شيعيان از مكتبي به نام عاشورا و اهداف برخاسته از آن هم چون آزادي طلبي، استقامت و عزت نفس، به عاملي حياتي در پويايي و ماندگاري شيعه در طول تاريخ تبديل شده است؛ بدان خاطر كه قيام عاشوراء همواره هدايت كننده ي بقيه قيام ها، جهت استقرار حكومت اسلامي در جوامع و معيار حق طلبي در ميان جنبش هاي شيعي جهت اقدامات جمعي عليه حكام جور و استعمارگران بوده است. لذا تعاليم الهام بخش آن، مرزهاي بسياري از كشورها را درنورديده است، كه از جمله ي آن ها در دوران معاصر، جنبش شيعي حزب الله لبنان است. اين جنبش به عنوان تأثيرگذارترين جنبش شيعي در تاريخ معاصر لبنان با الهام از قيام امام حسين(ع)، پيروي از امام خميني(ره) و انقلاب اسلامي ايران شكل گرفته و اعضاي اين جنبش در رسيدن به اهداف خود به دليل ناكارآمدي ساير روش ها، تنها راه مبارزه را تكيه بر سنت شهادت دانسته و عمليات هاي استشهادي آن ها، گرچه ابتدا موجبات تعجب همگان را برانگيخته و حتي برخي به خاطر ابهت اسرائيل در برابر اعراب، مقابله حزب الله با دشمن صهيونيستي را دست آويز تمسخر قرار مي دادند؛ ولي با موفقيت آن ها در اين عرصه و تحميل خسارت هاي فراوان بر قدرت هاي خارجي و اسرائيل، جايگاه مهمي براي حزب الله در جامعه لبنان و در ميان ساير اعراب منطقه ايجاد شده و در واقع آن ها با اين اقدام خود، افسانه ي شكست ناپذيري اسرائيل درخاورميانه را شكسته و اين امر روح تازه اي در ساير جنبش هاي مقاومت عليه اسرائيل دميد. هم چنين با شكست ذهنيت تاريخي اعراب در مقابله با اسرائيل، اين جنبش تبديل به اسطوره شده و آتش انتفاضه را نيز در دل فلسطينيان به اميد آزادسازي همه جانبه قدس برافروختند و اين در حالي است كه اعضاي اين جنبش، تمام اين موفقيت ها را مرهون پيروي از الگوي شهادت متاثر از قيام عاشورا مي دانند.
نگارنده در اين مقاله ضمن بررسي جنبش و مباحث نظري آن، در صدد بررسي روند شكل گيري و تكامل اين حزب، تاثير پذيري آن ها از عاشورا و پيامدهاي ناشي از آن مي باشد.
مقدمه:
سالار شهيدان در برابر ستم و قوه ي قاهره ي بني اميه، بالاترين استقامت و مهم ترين پايداري و شهامت را به خرج داده و در مقابل آنان مقاومت نمود. امام حسين(ع) با استقامت خود در برابر بناي شرك، اساس كفر و الحاد با بذل جان و تمام هستي خود در اين راه مقدس، باعث دميده شدن روح پايداري و آزادگي در بين مردم گشته و به انسان ها درس حريت و آزادگي آموخت و آثار و بركات زيادي را به همراه داشته است، كه يكي از آثار و بركات سياسي- اجتماعي قيام سيدالشهدا(ع) اين بود كه نه فقط با حرف، بلكه در عرصه ي عمل نيز روح استقامت، پايداري، آزادي خواهي، حفظ كرامت و عزت نفس را به نمايش گذارد. درس هاي عبرت آموز عاشورا باعث شد تا اين قيام براي ساير نهضت ها و قيام هاي الهي، جنبه ي الگويي پيدا كرده و در اين راستا مي توان گفت كه تمام قيام هاي شيعي در جهان كه پس از شهادت حسين(ع) به وجود آمد، خمير مايه ي اصلي آن ها، قيام آن حضرت بوده است و يكي از تاثيرپذيرترين جوامع از اين الگو، جامعه ي لبنان، بالخصوص شيعيان اين كشور مي باشند.
با توجه به اين كه كشور لبنان يكي از استراتژيك ترين موقعيت ها را در ميان كشورهاي خاورميانه داشته و با وجود تكثر قومي، مذهبي، نژادي و فرهنگي، به دليل بي توجهي حكام لبنان به شيعيان، تسلط استعمار و نيروهاي خارجي بالخصوص رژيم صهيونيستي باعث شده تا جنبش هاي اصلاحي يا انقلابي در اين كشور، در راستاي احياي حقوق از دست رفته خود، به جهاد مبادرت ورزيده و اين وضعيت شيعه را به صورت يك گروه مبارز در آورد.
چارچوب نظري:
گسترش موج اسلام گرايي و ظهور گروه ها و جنبش هاي سياسي در نيمه ي دوم قرن بيستم و تكميل آن با پيروزي انقلاب اسلامي ايران، توجه انديشمندان را به سوي تفكر در مورد جريانات اسلامي واداشته و بحث هايي در اين زمينه در برداشته است كه بيش تر مباحث نظري در قالب گفتمان نوگرايي يا تقابل سنت و تجدد بوده است، تا بتواند عوامل گسترش موج گرايش سياسي- مذهبي را در ميان جنبش هاي اسلامي كشف نمايد و آنچه در ميان اين مباحث كمتر به چشم مي خورد، توجه به بحث هايي پيرامون علل توجه اسلام گرايان به ويژه تشيع، به اقدامات جمعي و عوامل مؤثر در شكل دادن به آن مي باشد. لذا براي يافتن مدل مناسب جهت تحليل اين واقعيات در اين مقاله بايد سراغ نظريات رفته تا بتوان تحليل مناسبي از رفتارها و اقدام جمعي مسلمانان ارائه داد.
براي شناخت علل اين اقدامات بايد به شناخت انگيزه ها، علل و عوامل پيوستن به گروه هاي اسلامي جهت انجام اقدام جمعي و جهت گيري هاي سياسي توسط جنبش هايي از قبيل جنبش حزب الله در لبنان پرداخته، تا بتوان تحليل مناسبي از موفقيت هاي آنان ارائه دهيم.
دامنه ي اقدام جمعي شامل اقدام جمعي مسالمت آميز و فعاليت هاي فردي(همانند عمليات استشهادي) و فعاليت جمعي خشونت آميز مي باشد و عمده ترين نظريه پردازي پيرامون اقدام جمعي از اواخر دهه 196. به بعد و پس از ظهور جنبش هاي نوين اجتماعي مطرح شدند.
مقهوم اقدام جمعي، بخشي از مطالعه ي عمومي تر تحول اجتماعي است كه مفاهيمي هم چون ثبات، بي ثباتي، خشونت و انقلاب را در بر مي گيرد و درباره مفهوم اقدام جمعي رهيافت هاي گوناگوني وجود دارد كه تمركز آن ها بر علل و عوامل فعاليت سازمان يافته ي گروه هايي است كه در پي دست يابي به اهداف خاصي هستند.
ماكس وبر در اين راستا مفهوم كنش اجتماعي را طرح نموده كه در آن معناي ذهني كنش و كنش گر، رفتار ديگران را مدنظر قرار داده و از نظر او كنش هاي اجتماعي در رابطه با يكديگر رابطه ي اجتماعي را مي آفرينند كه از جمله ي آن ها مبارزه مي باشد، و مبارزه نيز همراه با توسل به خشونت فيزيكي يا مسالمت آميز است كه از تعهد اعضاي جمع و به نوع خاصي از نظام عقايد سرچشمه مي گيرد.
بسياري از محققان نيمه ي دوم قرن بيستم كه نظريه پرداز جنبش اجتماعي هستند، چارچوب نظري ماكس وبر در خصوص نقش عقايد در اقدامات جمعي را راهنماي خود قرار داده كه ما نيز در اين مقاله با اين الگوي نظري در صدد بررسي مهم ترين جنبش شيعي لبناني در دوران معاصر مي باشيم و معتقديم كه محروميت شيعيان لبنان در دوران معاصر، باعث شده كه آن ها نيز با تكيه بر نظام عقيدتي شيعه و پيروي از الگوي شهادت در صدد دست يابي به حقوق واقعي خود در اين جامعه بودند.
گرچه در بدو تاسيس حزب الله، برخي بدان باور بودند كه براي رسيدن به اهداف شيعيان در جامعه ي لبنان، احتمال استفاده از روش هاي ديپلماسي و سياسي جهت رسيدن به اهداف وجود داشته است؛ ولي بسياري از شيعيان بر اين باور بودند كه اين روش در شرايط نابرابر فايده نداشته و لذا شيعيان تنها راه خروج از اين وضعيت را تكيه بر شهادت طلبي جوانان و اثبات كارآيي فرهنگ شيعه ديدند. آن ها به دليل نارضايتي از عمل كرد حكام داخلي و حضور استعمارگران، با الهام از قيام امام حسين(ع)- به عنوان نماد مبارزه براي حق- در راه رسيدن به هدف خود تلاش هاي بسياري كرده اند كه در اثر آن تلاش ها است كه در حال حاضر جنبش حزب الله در پناه آرمان هاي شيعه، نمونه ي عيني يك جنبش شيعي انقلابي تلقي شده كه عملا از يك تشكل اسلامي كوچك در عرصه ي سياسي لبنان، به يكي از مهم ترين احزاب دراين كشور مبدل شده است.
حمله ي اسرائيل به لبنان در سال 1982: اسرائيل در 6 ژوئن 1982 ميلادي به لبنان، به بهانه ي اخراج رزمندگان فلسطيني به لبنان حمله كرد و ارتش اسرائيل در اين حمله تقريباً دو سوم نيروهاي نظامي خود را وارد لبنان نمود. بعد اين حملات تا حدي زياد بود كه ارتش اسرائيل سه روز بعد از حمله، بدون اين كه با مقاومتي از سوي نيروهاي فلسطيني(ساف) يا جنبش شيعي امل مواجه شود، به دروازه هاي بيروت رسيد و تنها در اين ميان مجموعه هاي كوچك اسلامي و مذهبي شيعه با اسلحه ي سبك و با شعار «الله اكبر» توانستند در جنوب بيروت به مقابله با آن ها بپردازند. اين گروه در مصاحبه با خبرنگاران اعلام كردند كه از «پيروان امام خميني» هستند. در ادامه با موفقيت اين گروه كوچك در متوقف نمودن ارتش اسرائيل در پشت دروازه جنوبي بيروت، رزمندگان چپ گراي لبناني و نيروهاي ساف نيز به تهاجم عليه ارتش اسرائيل مبادرت ورزيدند. اما جنبش امل، علي رغم محكوميت اشغال بيروت، عملا آماده پيوستن به گروه هايي بود كه در صدد اعمال فشار بر ساف بودند.
علي رغم اشغال بيروت از سوي اسرائيل، تنها گروه هاي اسلامي در منطقه ي شيعه نشين « ضاحيه » در طي 42 روز مقاومت كردند و ضاحيه براي آن ها تبديل به محل امني جهت حفظ اسلحه و نيروهايشان شد. ولي به تدريج فشار زيادي بر آن ها متحمل شد كه آن ها به ناچار آنجا را ترك كردند و با اشغال كامل بيروت توسط اسرائيل، علي رغم پيروزي ظاهري اسرائيل در اين حمله، به دليل وحشت جامعه ي اسرائيل از حجم تلفات انساني، رهبران حزب « ليكود » به دنبال راه خروجي از اين مرحله گرديدند. به همين خاطر «رونالد ريگان» رئيس جمهور وقت آمريكا جهت انجام مذاكرات بين لبنان و اسرائيل، يك سياست مدار مسيحي عرب تبار بنام «فيليپ حبيب» را مامور كرد و «الياس سركين» رئيس جمهور لبنان نيز به دليل كمبود وقت تا پايان دوره رياست جمهوري، يك هيئت «نجات ملي» جهت مذاكره ي طرفين تشكيل داد . در اين كميته افرادي هم چون «بشير الجميل» از طرف ماروني¬ها وحزب فالانژ، «وليد جنبلاط» نماينده ي دروزي¬ها، «شفيق الوزان» از طرف اهل سنت، «فؤاد پطرس» از طرف ارتودوكس ها و «نصري المعلوف» نماينده ي كاتوليك ها نيز در آن شركت كردند . از طرف جنبش امل نبيه بري در اين مذاكره شركت كرده و پس از مذاكره اين كميته در مورد طرح فيليپ، در نهايت مقرر شد كه با برقراري آتش بس، رزمندگان ساف از لبنان خارج شوند . اين توافق انعكاس وسيعي در ميان شيعيان و جنبش امل داشت و باعث نارضايتي شديد ميان آنان گرديد. به گونه‏اي كه بعضي از كادرهاي رهبري امل به مخالفت با نبيه بري برخاستند و علي رغم ميل وي، مجموعه هايي از اعضاي جنبش امل به صورت خودجوش شروع به مبارزه مسلحانه با ارتش اسرائيل نمود.
ابوهشام(نائب رئيس امل) بهمراه برخي ديگر از اعضاء امل، موضع نبيه بري را رد كرده و ضمن متهم كردن او به سازش كاري با اسرائيل، آن را انحراف از هدف اصلي امل(فتواي امام موسي صدر مبني بر مبارزه با اسرائيل) دانسته و از مسئوليت خود در امل استعفا داد.
براي حل مشكل داخلي امل، بنا به درخواست آنان، ايران مستقيما به بررسي موضوع پرداخته و در نهايت علي اكبر محتشمي(سفير وقت ايران در سوريه) به عنوان حكم، رأي را به نفع ابوهشام صادر كرد، ولي نبيه بري آنرا رد كرده و بدين ترتيب ابوهشام در بعلبك «جنبش امل اسلامي» تشكيل داده و تأكيد نمود كه جنبش امل اسلامي، رقيب امل نبوده؛ بلكه مي كوشد تا اصالت حقيقي امل را كه همان اطاعت از امام خميني است، حفظ نمايد. وي هم چنين اظهار داشت كه « ما بين خودمان موضوع مشترك را بررسي كرديم و مسأله را به رهبري ايران ارجاع داديم. انقلاب اسلامي ايران نيز مشاركت در هيأت نجات ملي را رد نمود.
در نهايت ابوهشام بهمراه امين السيد و برخي ديگر از سران جنبش، به صورت رسمي جدايي خود از امل را اعلام نموده و با تشكيل جنبش امل اسلامي از سايرين نيز خواستند كه همين كار را انجام دهند. جدايي ابوهشام و الامين از جنبش امل، انشعاب هاي ديگري را نيز در داخل اين جنبش در پي داشت كه روي هم رفته بازگو كننده تفكيك ساختاري جنبش امل بود.
استقرار اسلام گرايان شيعه در بعلبك: با اشغال بيروت توسط اسرائيل، تنها دو منطقه از لبنان(شمال و شمال شرقي) خارج از منطقه ي اشغالي قرار گرفت. يكي از آن ها شمال لبنان بود كه منطقه اي عمدتا سني نشين بوده و اسلام گرايان سني « جنبش توحيد اسلامي» در شهر طرابلس به رهبري « شيخ سعيد شعبان» در آنجا مستقر شده و منطقه ديگر نيز شمال شرقي لبنان(شهر بعلبك) بود كه مجموعه هاي اسلام گراي شيعه در آنجا مستقر شدند. اين مجموعه هاي شيعي شامل گروه هاي كوچكي بودند كه تا قبل از تجاوز اسرائيل، به صورت جدا از يكديگر فعاليت مي كردند و تشكيلات واحدي نداشتند و به دنبال سقوط بيروت به دست اسرائيل و محاصره ي ضاحيه، اكثر اعضاي اين مجموعه خود را به شهر بعلبك رسانده و در آنجا مستقر گشتند.
ورود ايران به صحنه لبنان: در نيمه ي اول خرداد 1361، تهران ميزبان كنفرانس نهضت هاي آزادي بخش بود. اين كنفرانس به مناسبت نيمه ي شعبان و روز مستضعفان و پس از پيروزي هاي مهم نظامي ايران در جنگ با عراق و آزاد سازي خرمشهر برگزار شده بود. از لبنان نيز نمايندگان نيروهاي اسلام گرا و شخصيت هاي روحاني، از قبيل علامه سيد محمد حسين فضل الله، شيخ راغب حرب و شيخ صبحي طفيلي در اين كنفرانس شركت كرده بودند. در اين هنگام تجاوز نظامي اسرائيل به لبنان آغاز شد و دستور كار كنفرانس را تحت الشعاع خود قرار داد. شركت كنندگان لبناني خواستار كمك فوري ايران به مردم لبنان شدند. آيت الله هاشمي رفسنجاني، رئيس وقت مجلس شوراي اسلامي، در يكي از جلسات كنفرانس اعلام نمود كه يك هيئت بلند پايه ي نظامي از ايران به سوريه اعزام شده تا نحوه ي كمك ايران و مقابله با تهاجم بررسي گردد.
در واقع « پس از فتح خرمشهر و ظهور موفقيت ايران در مقابله با دشمنان، فرصتي فراهم آمد تا خط مشي حفظ وطن اسلامي نسبت به سياست صدور انقلاب اسلامي كم رنگ تر شود و لذا براي انقلابيون در ايران فرصتي براي ورود سريع به صحنه ي برون مرزي بدست آمد». منافع اين اقدام از لحاظ تاكتيكي اين بوده كه ايران با داشتن اهرم و ابزار در لبنان مي توانست امكان مداخله در تعادل قواي كشورهاي عربي و قدرت هاي بزرگ را فراهم آورده و هم چنين اين ابزار مي توانست در مواقع ضروري دشمنان ايران را تحت فشار قرار داده و عمليات دشمنان عليه ايران را در نطفه خفه نمايد و لذا در واقع ايران با اين كار در درجه ي اول به دنبال ايجاد حاشيه ي امنيتي براي حفظ و دفاع از انقلاب بود و در درجه ي دوم مي توانست از حق شيعيان در مقابله با اسرائيل دفاع نمايد. لذا در اقدام عملي پس از انجام بررسي هاي لازم يك هيأت نظامي به رياست سرهنگ سليمي(وزير دفاع)، محسن رضايي(فرمانده ي سپاه)، سرهنگ صياد شيرازي(فرمانده ي نيروي زميني ارتش) به سوريه رفته و آن ها ضمن ديدار با حافظ اسد در سوريه، در مورد اعزام نيرو به لبنان و مقابله با تهاجم اسرائيل به توافق رسيدند. عملا با تجاوز نظامي اسرائيل به لبنان فرصت مناسب براي نخستين مشاركت مستقيم ايران در عمليات نظامي عليه اسرائيل فراهم شد و سوريه نيز با نزديك شدن به ايران، عامل جديدي براي فشار و تهديد عليه تمامي دشمنان منطقه‏اي خود از قبيل اسرائيل و عراق كسب كرده و توازن نظامي را كه بعد از امضاي پيمان كمپ ديويد، به ضرر سوريه بر هم خورده بود، بار ديگر برقرار ساخت.
اولين گروه از نيروهاي سپاه متشكل از تيپ محمد رسول الله(ص) به فرماندهي احمد متوسليان وارد دمشق گشتند. پس از ورود نيروها به سوريه، اين كشور به دليل حفظ منافع خود در لبنان و جلوگيري از كاهش توازن قواي امل در ميان شيعيان و جلوگيري از تضعيف پايگاه هاي نفوذ سوريه در لبنان، اجازه ورود به لبنان را نداده و بدين ترتيب موضوع مشاركت مستقيم سپاه در عمليات نظامي عليه ارتش اسرائيل لغو شد. اما به علت نياز شديد شيعيان لبنان به آموزش هاي نظامي و عقيدتي، سپاه ماموريت جديدي يافت تا به عنوان مستشاران نظامي و مربيان آموزش و عقيدتي وارد لبنان گرديده و مردم لبنان را براي دفاع از كشور خودشان آموزش دهد . به همين منظور سوريه اجازه داد تا نيروهاي سپاه پاسداران با عبور از مرز سوريه به لبنان، در شهر بعلبك لبنان مستقر گردند.
با استقرار سپاه در بقاع علاوه بر آمادگي نظامي رزمندگان، انتقال افكار و ديدگاه هاي انقلاب اسلامي و امام خميني به صورت گسترده اي انجام شد و هم چنين سپاه در كنار فعاليت هاي فرهنگي و عقيدتي، به منظور تحليل بردن قدرت اسرائيل و ندادن فرصت به آنان براي تثبيت خود در مناطق اشغال شده، به رزمندگان لبناني پيشنهاد تاكتيك جنگ چريكي را داد كه اين پيشنهاد نيازمند حمايت مردمي، افراد رزمنده و سازماندهي آنان بود. تحقق اين پيشنهاد نيازمند وجود حمايت هاي مردمي و سازماندهي آنان بود و در اين راستا شوراي لبنان شكل گرفت.
تشكيل شوراي لبنان: مجموعه هاي متفرق شيعه براي مقابله با اسرائيل در بعلبك جمع شده و هسته ي اوليه ي اين گروه ها شامل يكسري جوان مذهبي پيرو امام خميني، نيروهاي حزب الدعوه و برخي از سران جنبش امل، اعضاي فتح و برخي ديگر از گروه هاي لبناني بوده كه آنان علي رغم اين كه درك خاصي از نحوه برخورد با جامعه و رويدادهاي لبنان نداشتند؛ ولي اين مجموعه ها به اتفاق در اعتقاد به اسلام، ولايت فقيه، پيروي از امام خميني و مقابله با اسرائيل اعتقاد داشته و در صدد بهره گيري از تجارب و موفقيت هاي انقلاب اسلامي ايران به منظور ايجاد تشكيلات جديد براي تحقق تئوري هاي اسلامي و اهداف خود بودند.
دولت ايران با فراهم كردن زمينه هاي گردهمايي و مذاكره كادرهاي اين مجموعه هاي اسلام گرا پس از مذاكرات اوليه ي يك كميته ي 9 نفره متشكل از روحانيون شيعه لبناني، شخصيت هاي وابسته به امل اسلامي، حزب الدعوه لبنان، كميته هاي ياري انقلاب اسلامي و بعضي از شخصيت هاي مستقل را تشكيل داد كه به «شوراي لبنان» معروف شد. پس از تأييد آن ها از سوي امام خميني، گروه هاي اسلامي تصميم به انحلال ساختارهاي تشكيلاتي قبلي خود گرفته و تشكل جديدي را تشكيل دادند كه بعداً «حزب الله» نام گرفت.
جنبش حزب الله، در ابتداي شكل گيري: گروه هاي كوچك اسلام گراي متفق، تحت سرپرستي و نظارت ايران در يك تشكيلات واحد و جديد ادغام شده و دولت ايران از طريق علي اكبر محتشمي و سپاه پاسداران انقلاب اسلامي، زمينه را براي گردهمايي و مذاكره فراهم نموده و پس از مذاكره اوليه يك كميته ي 9 نفره ماموريت پي ريزي يك تشكيلات سياسي جديد از ميان جريانات و گروه هاي متفرق اسلامي بر اساس پاي بندي به ولايت فقيه و مبارزه با اسرائيل را بر عهده گرفتند. پس از اتمام ماموريت، يك شوراي 5 نفره از ميان كميته ي قبلي به عنوان شوراي لبنان، رياست تشكيلات جديد را بر عهده گرفتند. از آنجايي كه ظهور علني و زود هنگام، علاوه بر عدم موفقيت بهاي سنگيني براي آن ها داشت، لذا شوراي لبنان در نهايت پنهان كاري فعاليت مي كرد.
هم زمان با گسترش عمليات مقاومت عليه اشغال گران توسط شوراي لبنان، شعارهايي با عبارت « حزب الله » در لبنان ظهور يافت. اين عبارت ابتدا به عنوان شعار مطرح شده بود، ولي در سال 1984 به عنوان نام تشكيلات انتخاب شد و تشكيلات آن ها در لبنان به «حزب الله انقلاب اسلامي » موسوم شد. آن ها با راه اندازي دفتر سياسي حزب، دست به تأسيس يك نشريه ي هفتگي با نام العهد زده و تعداد اعضاء شورا را نيز از 5 نفر به 7 نفر افزايش دادند و تمامي اين تشكيلات علي رغم انتخاب نام حزب الله هنوز به صورت مخفيانه انجام مي شد و تا مدتي هيچ بيانيه ي رسمي در مورد عمليات هاي نظامي اش عليه ارتش اسرائيل صادر نمي كرد.
اشغال بخش وسيعي از خاك لبنان توسط اسرائيل، حضور نيروهاي چند مليتي، وجود دشمناني هم چون ارتش لبنان و نيروهاي شبه نظامي مسيحي(فالانژيست ها) و رقيبي هم چون امل، باعث شد كه حزب الله براي اجتناب از ضربه پذيري و نابودي سياسي- نظامي زودرس اعلام موجوديت نكرده و فعاليت هاي خود را تحت چتر «جبهه ي مقاومت ملي» انجام مي داد و به همين خاطر بسياري از گروه هاي چپ گراي لبنان و جنبش امل بسياري از موفقيت هاي نظامي حزب الله و جنگ اسرائيل را بنام خود ثبت مي كردند.
در اوت 1982 اولين گروه از نيروهاي چندمليتي شامل كشورهاي آمريكا، ايتاليا، فرانسه و انگليس براي تحقق طرح فيليپ به لبنان آمده و تا بر خروج نيروهاي فلسطيني از لبنان نظارت كنند. پس از خروج كامل فلسطيني ها، نيروهاي چند مليتي از لبنان خارج شدند. هم زمان با آغاز خروج فلسطيني ها از لبنان، فيليپ حبيب زمينه ي انتخاب «بشير جميل» را به عنوان رئيس جمهور لبنان فراهم آورد. پس از سه هفته از گذشت انتخابش به سمت رياست جمهوري، وي در روز 14 سپتامبر 1982 در اثر يك انفجار كشته شد. شبه نظاميان مسيحي به تلافي آن، دو روز بعد با حمله به اردوگاهاي « صبرا و شتيلا» دست به كشتار فجيعي زدند و اين اقدام باعث شد كه نيروهاي چند مليتي به بهانه ي بازگرداندن نظم و امنيت به لبنان بازگشتند .
با تثبيت ارتش اسرائيل بر جنوب لبنان، آن ها با وضع برخي قوانين و سياست ها اقدام به عادي سازي اوضاع و توسعه ي روابط اقتصادي مستقيم با جنوب لبنان نمودند و در واقع به سوي انضمام جنوب لبنان به اسرائيل گام برمي داشتند. شاهد اين مدعي اين است كه حتي آن ها پرچم اسرائيل را در استانداري صيدا برافراشته بودند و انحصار بانك ها، بازار شهرهاي صور، صيدا و نبطيه را به دست گرفته بودند و در تمامي دعاوي نيز حاكم نظامي اسرائيل نقش مرجع قضايي را ايفاء مي كرد. در مقابل اين سياست ها و اقدامات اسرائيل در مناطق اشغالي جنوب لبنان، مخالفت هاي مردمي در قالب مبارزه منفي شكل گرفت.
شكل گيري مقاومت اسلامي: پس از شكل‏گيري و راه‏اندازي دوره‏هاي آموزشي نظامي در بقاع توسط سپاه پاسداران، به تدريج هسته‏هاي مقاومت تشكيل شده و ابتدا به بيروت كه در محاصره بود، اعزام شدند. بدين ترتيب، تشكيلاتي براي هدايت عملياتي در بيروت تأسيس شد كه با رهبران مقاومت در بقاع ارتباط مخفيانه داشت. هسته‏هاي خودجوش مقاومت كه در جنوب لبنان و حومه ي جنوب بيروت شكل گرفته بود عمدتاً از افراد مذهبي كه تجربه فعاليت نظامي در جنبش امل و يا در گروه هاي فلسطيني داشتند، برخوردار بود. و هم چنين هسته هاي اعزامي از بقاع نيز به اين هسته هاي خودجوش وصل گرديدند.
شروع حركت هاي نظامي حزب الله از داخل روستاهاي تحت اشغال جنوب بوده كه بعدا منجر به گسترش عمليات هاي نظامي عليه اسرائيل شد. مقاومت در برابر اسرائيل ابتدا حالت غريبانه داشته و هيچ كس حتي خانواده هايشان نيز آن ها را ياري نكرده، بلكه حتي در مجامع گوناگون آن ها را «مشتي ديوانه» مي دانستند، بدان دليل كه در نزد آن ها مقاومت در برابر اسرائيل هم چون تحمل خار در چشم بوده و اين در حالي بود كه جوانان حزب الله افراد اين حزب بدون هيچ واهمه اي، حجم خود را هم چون كوهي استوار و صخره مي پنداشتند. مهم ترين عمليات نظامي حزب الله در اين مقطع، نابود كردن مقر فرماندار نظامي ارتش اسرائيل در شهر صور بود كه اين عمليات شهادت طلبانه توسط «احمد قيصر» ملقب به «اميد شهادت طلبان» شكل گرفت. وي در اين عمليات با كاميون حاوي مواد منفجره به ساختمان مقر فرماندهان اسرائيل حمله كرده و بنا به اعتراف اسرائيلي ها بالغ بر صد كشته در ميان افسران بلند پايه ي نظامي، موساد و برخي ژنرال ها بر جاي گذاشت.
اين عمليات ها نخستين واكنش شديد در برابر اشغال خاك لبنان به حساب مي آمد و در واقع بيان گر كارزاري بود كه ارتش اسرائيل از آن پس در لبنان با آن مواجه شد و اين وضع نشان مي داد كه نوع ديگري از مقاومت پا به عرصه وجود گذاشته است.
با شكل‏گيري گروه هاي مقاومت در مناطق اشغالي، افراد مستقر در اين مناطق در كمال مخفي‏كاري و داشتن كارهاي پوششي در فرصت هاي مناسب به مواضع و كاروآن هاي نظامي اسرائيل حمله كرده و ضربات سنگيني وارد نمودند. اين افراد در قالب معلم، كاسب، صنعت گر و در منطقه حضور داشتند و حتي بعضي از آنان در عضويت رسمي امل باقي ماندند و از اين پوشش براي انجام عمليات نظامي استفاده مي‏كردند، بدون اين كه هويت سياسي آن ها مشخص گردد.
مبارزه حزب الله عليه غرب و حمله به نيروهاي چند مليتي: در مي 1983 دولت اسرائيل به دنبال تثبيت دولت « امين جميل» يكسري مذاكرات رسمي را با اين دولت تحت سرپرستي و نظارت آمريكا آغاز نمود كه در واقع هدف از اين مذاكرات، امضاي يك موافقت نامه ي صلح و مشروعيت بخشيدن به اشغال جنوب لبنان توسط اسرائيل بود. در نهايت پس از گذشت 34 روز از اين مذاكرات، با استناد موافقت نامه ي 17 مي 1983، ارتش اسرائيل اجازه مي يافت تا در محدوده اي از جنوب لبنان كه تا رودخانه « الاولي» واقع در شمال شهر صيدا امتداد مي يافت، واحدهاي گشت زني مشترك با لبنان تشكيل دهد.
امضاي اين پيمان موجي از نفرت و اعتراضات را در ميان مسلمانان برانگيخته و روحانيون و مردم مسلمان به دعوت « تجمع علماي مسلمين» در منطقه ي ضاحيه تحصن كردند كه با حمله ارتش لبنان به متحصنين يك نفر كشته و عده اي هم زخمي شدند. دولت لبنان، ايران را مسئول اين تحصن دانسته و تهديد به قطع رابطه كرد.
نقش دولت آمريكا و قدرت هاي غربي در حمايت از مواضع اسرائيل در جنوب لبنان، حمايت آن ها از دولت امين جميل، نقش آمريكا در امضاي توافق نامه 17 مه 1983 در كنار ديدگاه هاي عقيدتي و ايدئولوژيك حزب الله به تدريج زمينه را براي مقابله و درگيري ميان حزب الله با غرب فراهم آورد و در واقع حزب اللّه به دنبال متزلزل كردن سلطه ي آمريكا و عظمت فرانسه در لبنان بوده است .
اولين درگيري در 18 آوريل 1983 به وقوع پيوست. در اين روز، يك انفجار مهيب، سفارت آمريكا در بيروت را به لرزه درآورد و ضمن منهدم شدن بخش عمده اي از ساختمان سفارت، «رابرت آميس» رئيس سابق نمايندگي سازمان سيا در لبنان به همراه هشت تن از ماموران مخفي وي كشته شدند و سرفرماندهي جاسوسي سيا در لبنان از بين رفت. اين انفجار آغاز جنگ طولاني «حزب اللّه» عليه حضور سياسي، نظامي و فرهنگي غرب در لبنان بود. سپس مركز تفنگداران آمريكايي در كنار فرودگاه بين المللي بيروت و مقر چتربازان فرانسوي طي دو عمليات شهادت طلبانه و به وسيله ي دو كاميون حاوي بمب منفجر شدند. 241 تفنگدار آمريكايي و چترباز فرانسوي كشته شدند و ده ها تن ديگر مجروح گرديدند. «اين بزرگ ترين فاجعه براي ارتش آمريكا پس از جنگ ويتنام بود. » عمليات هاي ديگري نيز به وقوع پيوستند كه در آن ها تعداد زيادي كشته و مجروح گرديدند. كمال صليبي، تاريخ شناس برجسته ي لبنان در اين خصوص مي گويد: «آمريكا اكنون خود را با يك انقلاب واقعي رودر رو مي بيند... اين افراد به اين راضي اند كه گم نام باشند و رضايت دروني آن ها در اين است كه ببينند چگونه ريگان شكست مي خورد و تسليم مي شود. »
علي رغم تلاش مشترك آمريكا و ارتش لبنان به منظور نابودي حزب الله در ضاحيه و حمايت ساير نيروهاي چند مليتي از آن ها، انشعاب در ارتش ملي لبنان باعث شد كه ارتش شكست بخورد. سرانجام دولت هاي غربي شركت كننده در نيروهاي چندملّيتي در لبنان تصميم گرفتند تا نيروهاي خود را از لبنان خارج سازند. حملات شهادت طلبانه ي نيروهاي مقاومت، علاوه بر وارد آوردن تلفات سنگين به نظاميان آمريكايي و فرانسوي، هم چنين باعث شد كه امين جميل نيز ضمن لغو قرارداد صلح 17 مي سال 1983، از اسرائيل دوري گزيند، موجب شدند تا سه كشور آمريكا، انگليس و ايتاليا نيروهاي خود را در فوريه ي 1984 از لبنان خارج كرده و فرانسه نيز در مارس 1984 مجبور به همين كار گرديد. بدين گونه با فروپاشي نيروهاي چندملّيتي، امين جميل حاميان مستقيم خود در جامعه ي لبنان را از دست داد و عملا خروج نيروهاي چندملّيتي از لبنان، پيروزي قاطعي براي «حزب اللّه» به شمار آمده و شكست سنگيني براي كشورهاي غربي محسوب مي شد.
با خروج نيروهاي چند مليتي و عقب نشيني اسرائيل از حومه ي بيروت به رودخانه الاولي در شمال شهر صيدا، امين جميل به شدت تضعيف شد و به ناچار موافقت نامه ي 17 مي لغو شد. در اين دوران جنبش امل به رهبري نبيه بري به سوريه نزديك شد. بعد از الغاي توافقنامه ي مي 1983، گرچه سوريه مقر سپاه پاسداران در بعلبك را بست؛ اما به دنبال ديدار حضرت آيت الله خامنه اي، رئيس جمهور وقت ايران در سپتامبر 1984 از سوريه، سپاه بار ديگر فعاليت خود را آغاز كرد .
فعاليت علني حزب الله لبنان و نتايج حاصل از آن: با هدف قرار گرفتن پايگاه حزب الله در بقاع(پايگاه جنتا) به وسيله ي هواپيماهاي اسرائيلي عنوان مقاومت اسلامي به تدريج به صورت غيررسمي بر سر زبان ها افتاده و حزب الله نيز با كسب قدرت لازم در تشكيلات و شاخه ي انقلابي، دريافت كه لازم است تا هويت مقاومت اسلامي را اعلام نمايد. زيرا كتمان آن در واقع به اين مرحله ي يك شمشير دو لبه بود و كارآيي عمليات مخفي از بين رفته بود. در ابتدا اسرائيل در مناطق اشغالي به دنبال نيروهاي فلسطيني يا چپ جهت تلافي بود ولي با سازماندهي شاخه ي نظامي، علي رغم اين كه احتمال مي رفت كه در حال حاضر نيز كتمان آن ها را از ضربات اسرائيل نجات دهد؛ ولي از نظر دستاوردهاي سياسي حزب در حاشيه قرار گرفته و عملا گروه هاي ديگر در معادلات سياسي نقش ايفاء مي كردند.
حزب الله براي دست يابي به اهداف سياسي اش، در 6 ژانويه 1984 به صورت رسمي يك بيانيه منتشر كرد كه هدف آن، احساس نياز به اهرم فشار سياسي در صحنه ي داخلي بود. در اين بيانيه حزب الله ضمن معرفي خود و تبعيت از ولايت فقيه با رهبري امام خميني، خواهان تشكيل دولت اسلامي بر پايه «نهضت مقدس ايران» شد. آن ها از جهان غرب به ويژه آمريكا، اسرائيل، فرانسه و فالانژيست ها به عنوان دشمنان اصلي خود نام بردند.
دشمني با آمريكا به اين خاطر كه آن را ريشه ي تمامي منكرات در جهان دانسته و جنگ در برابر آمريكا را به عنوان دفاع از اسلام حق مشروع خود مي دانستند. دشمني با فرانسه بدين دليل كه فرانسه هميشه از مسيحيان ماروني و شبه نظاميان مسيحي(فالانژيست) در لبنان حمايت مي كرد. در مورد اسرائيل نيز به دليل غصب سرزمين لبنان، خواستار ريشه كني اين رژيم بوده و آن را «غده ي سرطاني و سرنيزه ي آمريكا در جهان» مي دانستند. درنهايت فالانژيست ها را بدين دليل كه آلت دست و مجري طرح هاي آمريكا و اسرائيل و آغازگر جنگ داخلي لبنان در سال 1975 بوده است، دشمن آخر خود معرفي كردند.
حداقل خواسته هاي حزب الله را مي توان در گزينه هاي ذيل نام برد: نجات از وابستگي شرق و غرب، اخراج كامل اشغال گران صهيونيستي از خاك لبنان و پذيرش نظام سياسي مورد علاقه از طريق انتخابات آزاد و معطوف به اراده ي مردم.
اعلام موجوديت حزب الله باعث شد كه از اين تاريخ به بعد اين جنبش بدون هيچ مانعي به گسترش عمليات هاي استشهادي خود عليه اسرائيل دست بزند. پس از انجام چنين اقداماتي از سوي جوانان شيعي حزب الله، انديشمندان غربي به شناخت ريشه هاي اين اقدامات و توضيح آن مبادرت ورزيده و رايت رابين خبرنگار آمريكايي در اين زمينه اظهار مي دارد: « ريشه آن به قيام امام حسين(ع) بر مي گردد كه اين قيام به عنوان نماد جهاد در راه اسلام و مبارزه براي حق به عنوان آرمان شيعه مطرح مي باشد». هم چنين «ماروين زونيس » رئيس انستيتو خاور نزديك در دانشگاه شيكاگو در اين زمينه خاطر نشان مي كند: « امام حسين(ع) زندگي خود، خانواده و يارانش را در قرن 7، در اين راه كه حكومت تشيع را بر تمام مسلمين حاكم سازد، فدا نمود و آيت الله خميني دوباره فكر ايثار و شهادت را به عنوان يك وسيله احياء كرده است تا به اهداف اسلامي، جامعه عمل بپوشاند. شهيد شدن براي شيعيان بهترين و افتخارآميزترين وسيله ي دفاع از ايمان بوده و حمله به دشمنان و رقيبان كاري ممتاز و دليرانه محسوب مي شود، نه اين كه كاري از روي جنون، ترور يا از روي يأس و نوميدي باشد» .
سران حزب الله نيز به تاثيرپذيري آن ها از قيام امام حسين(ع) معترف بوده و «شيخ نعيم قاسم»، معاون حزب الله در اين رابطه بيان مي كند كه: «در سايه ي ارتباط دين، اصل بر استقبال از شهادت است نه فرار از آن... و جامعه اي كه به پيروي از الگوي امام حسين(ع) و يارانش تربيت يابد، از رفتار آنان مدد گيرد و فداكاري خود را در برابر فداكاري آن ها اندك مي شمرد. ما عشق به شهادت در راه خدا و جهاد در راه اسلام را از امام حسين(ع) آموخته ايم و عظمت و دستاورهايي كه پس از نهضت او در كربلا در طول نسل ها تحقق يافته است، درك كرده ايم».
سلسله تهاجمات مقاومت اسلامي در سال هاي 1983 و 1984 باعث گرديد تا آمار تلفات در ميان نظاميان اسرائيلي به طرز چشم گيري بالا رود و اين نكته اي است كه باعث نارضايتي افكارعمومي اسرائيل و در نتيجه فشار بر دولت مردان شد. خسارت هاي وارده ي ناشي از فشار نظامي مقاومت اسلامي، در نهايت كارساز شده و در ژانويه ي 1985 ارتش با تصميم كابينه ي اسرائيل عقب نشيني نمود و در نهايت طي چند مرحله عقب نشيني، نيروهاي خود را در يك منطقه هم جوار مرزهاي خود در جنوب لبنان مستقر نموده و اين منطقه را «كمربند ايمني» نام نهاد.
اين عقب نشيني كه تحت فشار عمليات هاي استشهادي حزب الله صورت گرفته بود، موجب حيرت همگان شده و رابين رايت خبرنگار آمريكايي در اين خصوص مي گويد: «در طول تاريخ كشور يهود اسرائيل، اين اولين بار بود كه يك دولت يهودي تحت فشار يك كشور عربي به عقب نشيني تن داده بود... اسرائيل به عنوان چهارمين قدرت نظامي جهان، اولين شكست خود را تجربه كرده و جنوب لبنان به صورت يك ويتنام درآمده است.»
عقب نشيني اسرائيل در اين مقطع، بزرگ ترين پيروزي سياسي- نظامي را براي حزب الله رقم زد و اين بدان دليل بود كه با توجه به ذهنيت تاريخي نسبت به قدرت اسرائيل و شكست پي در پي اعراب، آن ها فكر حمله ي مستقيم به اسرائيل را در سر نمي پرورانده و حتي ابتدا عمليات هاي حزب الله تحت تأثير اين تفكر منحصر به حمله گشتي ها، بمب گذاري و... بود؛ ولي فرماندهان سپاه پاسداران براي زدودن اين ترس از ذهن جوانان شيعه، پيشنهاد حمله ي مستقيم عليه اسرائيل را مطرح نمودند و جوانان حزب الله با آموزش در مراكز نظامي سپاه در بقاع، ضمن موفقيت در اين مرحله، با نابودي ذهنيت تاريخي اعراب، زمينه را براي موفقيت در عمليات هاي بعدي فراهم ساختند. در واقع با اين عقب نشيني، شكست در جنوب لبنان تنها نگراني اسرائيل نبوده، بلكه آن ها نگران احياء راديكاليسم شيعه و سرايت روش مبارزاتي حزب الله بر مسلمانان نوار غزه و كرانه ي باختري رود اردن بودند كه عملا نيز به زودي تحقق اين واهمه، در شروع انتفاضه فلسطين نمود يافت.
تاثير ديگر اين عمليات اين بود كه آوازه ي اين حزب از صحنه ي داخلي فراتر رفته و به خارج از لبنان نيز گسترش يابد. هم چنين نبيه بري نيز از ديدگاه خود در مورد عقب نشيني اسرائيل با انعقاد قرارداد، تغيير موضع داده و اين گونه اظهار داشت كه: « از امروز هرگاه اسرائيل به يك دهكده در جنوب حمله كند، يك دهكده در منطقه الجليل اسرائيل هدف قرار مي گيرد» .
به طور كلي عمليات هاي شكل گرفته از سوي حزب الله در اين دوره، كه تحت تاثير الگوي شهادت عاشورايي بوده است، نتايج مثبتي را در لبنان در بر داشته است كه عبارتند از: «بازنگري برخورد رهبران اسرائيل با لبنان، افزايش احساسات حماسي در منطقه و بر افروخته شدن آتش انتفاضه ي فلسطين به اميد آزادسازي همه جانبه ي قدس، رسوايي نيروهاي اسرائيلي در پنهان شدن پشت ماشين جنگي با ترس از رويارويي با مسلمانان» .
پس از عقب نشيني اسرائيل، وضعيت عمليات مقاومت اسلامي، دست خوش تغييرات شده و از آنجايي كه ديگر امكان عمليات هاي نظامي از طريق هسته هاي مردمي امكان نداشت، لذا نيروهاي حزب الله دست به عمليات هاي چريكي زده و با ورود به مناطق اشغالي اقدام به انجام عمليات يا دست گيري نظاميان اسرائيلي مبادرت مي ورزيدند و در مقابل از اين اقدام براي تبادل اسراء و تحويل گرفتن شهدا، استفاده مي كردند.
پس از عقب نشيني اسرائيل به كمربند امنيتي، بر سر كنترل مناطق عقب نشيني شده ميان امل و حزب الله درگيري ايجاد شد و عامل اصلي اختلاف، ناتواني جنبش امل در مقابله با اشغال گري بوده است، چون امل بر ملي گرايي تكيه داشته ولي حزب الله بر ايدئولوژي اسلامي و نابودي كامل اسرائيل تأكيد مي ورزيد.
علاوه بر اين مسأله، طرفين در مسايل بسياري هم چون موضع گيري نسبت به ماروني ها، نيروهاي پاسدار صلح جنوب، رابطه با آمريكا، جنگ داخلي، رهبري و ولايت فقيه، گروگان گيري و... اختلاف بسياري داشتند.
اختلافات بين حزب الله و امل، منافع سوريه را فراهم آورده و سوريه براي جلوگيري از تأثير راديكاليسم حزب الله بر مسلمانان سوريه، آن دو را در مقابل يكديگر قرار داد و به تدريج جنبش امل در صحنه ي داخلي لبنان به عنوان ابزار سوريه تبديل شد. در جنگ اردوگاه ها(جنگ امل- ساف) حزب الله به نفع فلسطيني ها وارد عمل شد، چون سياست محدودسازي و كاهش قدرت فلسطيني ها را خدشه اي بر مبارزات ضد اسرائيلي به حساب مي آورد. جنگ اردوگاه ها درنهايت با وساطت ايران و ساير قدرت هاي منطقه به پايان رسيده و با تحليل رفتن قدرت امل، تبديل به يك حزب بازنده شد.
سوريه از ميانجي گري ايران ناراضي بوده و آن را حاكميت نسبي ايران در لبنان به شمار آورده و نارضايتي سوريه منجر به جنگ مجدد امل با حزب الله انجاميد و ربوده شدن سرهنگ آمريكايي توسط سازمان جهاد اسلامي، بهانه اي براي حمله بود. طي 2 سال جنگ، امل سعي مي كرد كه ضمن نمايش مخالفت خود با راديكاليسم، خواسته اش را در ايجاد يك دولت مقتدر لبناني را به كشورهاي ديگر نشان دهد؛ ولي اين جنگ نيز درنهايت با پيروزي حزب الله به اتمام رسيده و اين پيروزي، توانايي حزب الله در جذب نيرو از ميان شيعيان امل را تقويت نموده؛ ولي با اين حال پيروز اصلي اين جنگ اسرائيل بود كه در اين مدت مقاومت عليه اشغال گري متوقف بود.
دخالت ايران براي توقف سريع جنگ با حمايت سوريه از امل باعث تشكيل كميته ي چهار جانبه شده و در ژانويه ي 1989 قراردادي به امضاء رسيد كه طي آن قدرت امل در جنوب لبنان به رسميت شناخته شده و حزب الله نيز اجازه يافت تا علاوه بر جنگ عليه اسرائيل، از طريق فعاليت هاي سياسي، فرهنگي و تبليغاتي در جنوب حاضر باشد. اين قرارداد با اعتراض « سيدحسن نصرالله » از سران حزب الله و مسئول شاخه ي نظامي مواجه شده بود كه به عنوان اعتراض به اين قرارداد مدتي در ايران اقامت كرد.
در زمستان 199. به دليل نارضايتي امل از حملات حزب الله عليه اسرائيل بار ديگر جنگ بين طرفين از سرگرفته شد، چون امل آن را موجب ناامني و تلافي اسرائيل دانسته كه موجب تزلزل حاكميت لبنان خواهد شد. هم زمان با شروع جنگ، ناكارآمدي شوروي در اعطاء ي كمك به سوريه در ديدار حافظ اسد از اين كشور، مشخص شد و وسوريه تكيه گاه اصلي خود در ايجاد توازن با اسرائيل در منطقه را از دست داده و بدين ترتيب راهي جز تكيه بر نيروهاي مقاومت اسلامي در برابر اسرائيل نداشت و ازاين رو سوريه به دنبال صلح واقعي در لبنان، توافق نامه ي دوم را طي يك اجلاس چهار جانبه ديگر در 199. امضاء نموده كه طبق آن مقرر شد كه ارتش لبنان به عنوان حايل ميان حزب الله و امل و برقراري صلح پايدار وارد جنوب لبنان گردد.
نتايج مشروعيت مقاومت در لبنان: پس از اتمام جنگ داخلي لبنان و شكل گيري پيمان طائف و هم چنين ايجاد صلح بين جنبش هاي شيعي، حزب الله به نظام سياسي لبنان تمايل پيدا كرده و اين حزب پس از خلع سلاح شبه نظاميان در لبنان، تنها حزبي بود كه توانسته بود سلاح خود را در جنوب حفظ نمايد. استراتژي شفاف حزب الله در خصوص هماهنگي با ساير گروه ها در مقابله با اشغال گري، باعث مشروعيت و تقويت مقاومت در لبنان شد. حزب الله با شركت در عرصه ي سياسي و انتخابات پارلماني 1992 و 1996 به موقعيت ممتازي دست يافته بود و به تدريج تا حد زيادي مسايل و مشكلات خود را با ساير گروه ها و طايفه هاي لبناني حل كرد ودر مسير آشتي ملي و ايجاد وحدت ميان نيروهاي مختلف فكري و سياسي لبناني به موفقيت هاي قابل ملاحظه اي دست يافته بود و لذا اين وضعيت زمينه را براي پيروزي هاي بعدي عليه اسرائيل مهيا نمود. در اين دهه، اسرائيل عمليات هاي بزرگي هم چون عمليات تسويه حساب، عمليات خوشه خشم و... را در لبنان با هدف سركوب مقاومت اسلامي، از بين بردن رابطه ي شيعيان و طوائف مختلف با حزب الله سازماندهي كرد؛ ولي در عمل اين عمليات ها نه تنها رابطه ي گروه هاي لبناني بالخصوص شيعيان با حزب الله را از بين نبرد؛ بلكه يك نوع هم بستگي ملي ميان تمام طوائف مذهبي لبنان درخصوص مشروعيت مقاومت ايجاد كرد. مهم ترين فاجعه در اين دهه، در روستاي« قانا » به وقوع پيوست و انعكاس خبر اين فاجعه، محكوميت هاي شديد جهاني را در پي داشت و حزب الله در پاسخ به اين تهاجم، شهرك هاي يهودي نشين را زير آتش موشك هاي خود قرار داد و اسرائيل را وادار به عقب نشيني از مواضع خود كرد و هم چنين قدرت و توان دفاعي حزب الله را بيش از پيش به نمايش گذاشت.
مبارزات حزب اللّه عليه اسرائيل تا آنجا ادامه يافت كه سرانجام پس از تجاوز نظامي اسرائيل به لبنان در سال 1997 و اشغال مناطقي در نوار مرزي، شوراي امنيت سازمان ملل با صدور قطعنامه ي 425، خواهان خروج «بي قيد و شرط» ارتش اسرائيل از لبنان گرديد. دولت هاي اسرائيل تا مدت 2. سال اين قطعنامه ي را به رسميت نمي شناختند. اما پس از آنكه ارتش اسرائيل در دهه ي199. زير ضربات سنگين «مقاومت اسلامي» متحمّل تلفات سنگيني گرديد، به ناچار دولت وقت اسرائيل به رياست نتانياهو در آوريل 1998 به دولت لبنان اعلام نمود كه قطعنامه ي 425 شوراي امنيت را به رسميت شناخته است .
تقويت حزب الله در عرصه ي سياست و مقاومت باعث شد كه در سال هاي 1998– 2... با عمل كرد چشم گير خود در جنوب، خسارت هاي سنگيني را به ارتش اسرائيل وارد نمايد. در پي حمله ي حزب الله به شهرك هاي اسرائيلي و تهديد منافع اسرائيل در لبنان و هم زمان نزديكي دولت لبنان با حزب الله، اسرائيل در ژوئن 1999 تحت فشار حزب الله و افكار داخلي اسرائيل از « جزين » در جنوب لبنان« به منظور كاهش تلفات انساني و جلوگيري از فروپاشي عناصر ارتش » به صورت يك جانبه عقب نشيني كرد . با تغيير دولت و روي كارآمدن ايهود باراك كه در تبليغات انتخاباتي اش شعار عقب نشيني از لبنان را داده بود، اميد به عقب نشيني اسرائيل از جنوب لبنان افزايش يافت و حملات پياپي حزب الله و نابودي نظاميان اسرائيل توسط آن ها، باعث شد كه سرانجام نيروهاي اسرائيلي در 24 مي 2...، پس از 22 سال اشغال نواحي جنوب، بدون شرط از آنجا خارج شده و دولت لبنان بعد از آن، 25 مي سال 2... را « روز مقاومت و آزادسازي » اعلام نمود . حزب الله طي قريب به دو دهه مبارزه، توانست هدف اصلي خود در آزادسازي خاك لبنان را در سال 2... محقق نمايد و سرانجام پس از 18 سال حضور اسرائيل در خاك لبنان، با فروپاشي افسانه و اسطوره ي شكست ناپذيري اسرائيل، ارتش متجاوز به خروج از خاك لبنان تن داد و پس از نيم قرن تشكيل نظام صهيونيستي، ملل منطقه نشانه هاي شكست را در سيماي سياست مداران اين رژيم ديدند.
مهم ترين دستاوردها و پيامد اين عقب نشيني عبارت بود از: شكست ارتش اسطوره اي اسرائيل، محبوبيت حزب الله و پذيرش آن به عنوان سمبل مقاومت در داخل و خارج و به ويژه در سطح كشورهاي عربي و اسلامي، تاثير سريع آن بر انتفاضه ي مردم فلسطين.
«حزب الله توانست مردمي فراتر از شيعيان را مخاطب قرار دهد و به ياري شبكه ي بسيار موثر سمعي و بصري، آمال ضدناسيوناليستي و اسلامي را متحد سازد. پيروزي حزب الله در خروج ارتش اسرائيل ازجنوب لبنان، اين باور را در ميان فلسطيني ها تقويت كرد كه مي توان از طريق عمليات قهرآميز، سرزمين هاي اشغال شده توسط اسرائيل را بدون غلطيدن در دام مذاكرات بيهوده و تحقيرآميز دوباره به دست آورد. بدين ترتيب حزب الله بتدريج توانست به مبارزه فلسطيني ها سمت و سوي جديدي بر خلاف خط مشي رهبري جنبش ملي فلسطين بدهد» .
رهبران حزب الله با گذشت زمان، در برابر تغيير اولويت حزب، دور جديدي از فعاليت را شروع نموده و بيش تر در راستاي خط مشي نظام سياسي لبنان قرار گرفته و در پرتو رهبري سيدحسن نصرالله توانستند به بازسازي لبنان پرداخته و حزب الله نيز به يك حزب سياسي- اجتماعي و قانوني تبديل گشته و در افكار عمومي به محبوبيت بالايي دست يابد، تا جايي كه حتي ساير گروه هاي غيرمسلمان در لبنان نيز ضمن اعتماد به حزب الله به عنوان يك الگو از آن ياد كرده و اين الگو جهت بيداري اعراب و انتفاضه ي عمومي در سراسر امت اسلامي عليه ظلم تبديل شد.
زمينه ها و پيامدهاي جنگ 33 روزه: پس از پيروزي هاي حزب الله عليه اسرائيل، در عرصه ي منطقه اي، الگوي مقاومت به فلسطين سرايت كرده و با تلاش نيروهاي جهادي در لبنان، سرانجام گروه حماس به عرصه ي قدرت دست يافت و اسرائيل به ناچار در سال 2..4 با رسميت حماس با آن ها آتش بس نمود. هم چنين در عرصه ي داخلي نيز حزب الله در راستاي اتحاد با گروه هاي سياسي لبناني بالخصوص گروه هاي شيعي، روابط نزديكي با اين گروه ها ايجاد نمود و با ياري جنبش امل به رهبري نبيه بري، در صدد مذاكره با ساير گروه ها جهت ايجاد وحدت ملي و تقويت توان نظامي حزب الله عليه اسرائيل برآمدند و در ميزگردهايي كه با عنوان «گفتگوهاي ملي» به ابتكار عمل «نبيه بري» رئيس پارلمان لبنان، آغاز شد، حزب الله با حضور فعال تلاش كرد تا نشان دهد، در صحنه ي سياسي لبنان با هيچ كس رقابتي ندارد و هدفش صرفاً حمايت از لبنان و تماميت ارضي آن در برابر رژيم صهيونيستي است و تلاش نمود كه گروه هاي ديگر را در مورد ضرورت حفظ توان نظامي خود قانع كند. بسياري از گروه ها نيز در جريان اين گفتگوها قانع شدند و هم پيمان هاي خوبي هم در ميان جناح هاي مسيحي بدست آمد كه مهم ترين آن جريان ميشل عون به عنوان يك نيروي قدرت مند در لبنان است كه در اين زمينه تفاهم نامه اي را با حزب الله امضا كرد. اين تلاش ها تا حدي موفقيت آميز بود كه حتي احتمال مي رفت رژيم اسرائيل بتدريج در صحنه ي داخلي لبنان، حتي در ميان حاميان امريكا نيز به بن بست سياسي برسد. در آخرين جلساتي كه با عنوان «گفتگوي ملي» برگزار شد، سيدحسن نصرالله طرحي را با عنوان «استراتژي دفاعي لبنان» ارايه داد و از همه گروه ها خواست درباره آن بحث و بررسي كنند و تأكيد كرد كه در مقابل اسراييل بايد توان دفاع را حفظ كرد و حزب الله حاضر است در چارچوب اين طرح، امكانات خود را در اختيار بگذارد و با همه گروه ها همكاري كند.
از آنجا كه اسراييل و آمريكا همه تلاش خود را برخلع سلاح حزب الله متمركز كرده بودند تا راه را براي اجراي طرح هاي خود در منطقه باز كنند، با استمرار فشارها و جنگ تبليغاتي، اين شائبه را طراحي و دامن زدند كه نمي شود هم در لبنان يك دولت حاكم باشد و هم يك گروه نظامي كه خارج از چارچوب هاي قانوني دولت باشد. در همين راستا پيشنهاد حزب الله مورد توجه قرار نگرفته و گفتگوها به نتيجه اي جهت رسيدن به وحدت ملي جهت مقابله با اسرائيل نرسيد.
اسرائيل به منظور استفاده بهينه از اين وضعيت و براي رهايي از بن بست نظامي و سياسي حاكم در عرصه ي جامعه ي داخلي لبنان، پايان بخشيدن به حضور حزب ا... ، نابود كردن مقاومت و تضعيف حركت اسلامي جهادي در لبنان و فلسطين، نياز به مانع شكني داشت. لذا آن ها در نخستين گام براي بيرون رفتن از بن بست، سواحل غزه را موشك باران كرده و غيرنظاميان بي گناه در هنگام گذراندن تعطيلات تابستاني جانشان را از دست دادند. در پي تلافي نيروهاي حماس در اسير كردن يك سرباز اسرائيلي، ارتش اسرائيل با حمله اي گسترده به دولت منتخب فلسطين، تعداد زيادي از وزراء و سياستمداران دولت حماس را به اسارت برده و دفتر نخست وزيري را منفجر كرد. پس از بروز اين رخدادها، حزب الله كه شاهد ادامه تجاوزات اسرائيل در فلسطين و جنوب لبنان بود، به منظور باز پس گيري بقيه ي اسيران خود، در عملياتي به اسير كردن دو سرباز اسرائيلي در 6 ژوئن 2..6 مبادرت ورزيده كه اين عمليات نقطه ي آغاز درگيري هاي چندجانبه اسرائيل با نيروهاي حزب الله بود.
رژيم اسرائيل با بهره برداري از فضاي مساعد بين المللي ناشي از اشغال عراق و بحران هسته اي ايران، در راستاي برنامه هاي راه بردي آمريكا در منطقه، براي تشكيل خاورميانه ي جديد، در پناه حمايت مستقيم از سوي آمريكا و برخوردار از كمك هاي غرب به اميد فتح زود هنگام لبنان، بمباران شهرهاي لبنان و نقاطي كه مواضع حزب الله مي ناميدند را از سر گرفت و براي دست يابي به اهداف چند سطحي و گسترده ي خود، حملات وسيعي را در ابعاد نظامي، هوايي، دريايي و زميني شكل داد.
اسرائيل با ويران كردن زيرساخت هاي اقتصادي لبنان به كشتار مردم غيرنظامي پرداخت و در طول 33 روز جنگ ويران گر در لبنان، در حالي كه افكار عمومي جهان خواستار توقف كشتار وحشيانه ي مردم بي گناه بود، دولت آمريكا با بهره گيري از حق وتو در شوراي امنيت، از تصويب قطع نامه اي درباره ي آتش بس فوري و بي قيد و شرط جلوگيري كرده و « علي رغم اين كه برخي از فرماندهان اسرائيلي، در اثناي جنگ، قصد اتمام آنرا داشتند؛ ولي با مخالفت آمريكا مواجه شدند. بدان خاطر كه آمريكا خواستار ادامه ي جنگ تا نابودي كامل حزب الله بود» . در نتيجه، جنگ ادامه يافت تا اين كه شايد هدف هاي امريكا و يهوديان افراطي در حمله به لبنان تحقق يابد. در اين جنگ اسرائيل براي تاثيرگذاري بيش تر بر صحنه داخلي لبنان و ايجاد شكاف بين گروه ها در حمايت از حزب الله، تمامي نمادهاي شيعي را در سراسر لبنان مورد هجوم قرار داده و به دنبال اين بود تا فضا را در داخل لبنان به سمت يك جنگ داخلي سوق دهد . لذا در بين ساير گروه ها و مردم اينطور شايع كرده بود كه حزب الله آغازگر جنگ بوده و به چيزي غير از منافع خود نمي انديشد. در واقع اين اقدام اسرائيل بهانه اي بود تا بتواند حمايت هاي گروه هاي لبناني، بالخصوص شيعه را از حزب الله سلب كند و اين در حالي است كه علاوه بر حمايت حزب الله از سوي افرادي هم چون اميل لحود، ميشل عون، وليد جنبلاط و... از ساير طوائف، از ميان گروه هاي شيعي نيز حزب الله براي اتحاد با آن ها، از نبيه بري درخواست كرد كه حزب الله صحنه نظامي جنگ را اداره كرده و وي نيز به عنوان رئيس مجلس و رهبر جنبش امل، صحنه ي سياسي را رهبري كند. بدين ترتيب حزب الله با مساعدت هاي سايرين، توانست با فعاليت هاي چريكي و حمله ي موشكي به شهرهاي اسرائيل، نقطه ي عطفي را در تاريخ خاورميانه رقم زده و اسرائيل با 6. سال تدارك و تجهيز ارتش خود نتوانست بر چند سال تجهيز و تدارك حزب الله غلبه نمايد. تا جايي كه «اسرائيل با آن حجم حملات، با آن ارتش قوي، با پيشرفته ترين سلاح ها، با آن پل هوايي كه آمريكا از طريق انگليس برقرار كرد، موفق نشد حتي يك نفر از كادرهاي درجه 2 و درجه 3 حزب الله را شهيد كند و تمام شهدايي كه حزب الله داده بود، معمولا از رزمندگان عادي حزب الله بودند» . با توجه به شروع جنگ از سوي اسرائيل و مقايسه ي قدرت اسرائيل با حزب الله، عملا « در هر ضربه اي كه حزب الله به اسرائيل وارد مي آورد، هر چند كه اين ضربه محدود بود، ولي حزب الله پيروز محسوب مي شد و در مقابل اگر اسرائيل به عنوان برترين قدرت نظامي و هسته اي منطقه نمي توانست به آنچه كه متناسب قدرت آن است دست يابد، شكست خورده تلقي مي شد».
در ادامه اسرائيل با توجه به عدم دست يابي به اهداف خود در شكست حزب الله، سعي كرد كه حداقل امنيت مرزهاي شمالي خود را تامين كند. در اين زمينه اولمرت در پاسخ به كميته ي تحقيق علل شكست جنگ اسراييل عليه حزب الله لبنان، موسوم به «وينوگراد» و براي رهايي از بركناري گفت: «اين يك جنگ بسيار توجيه شده بود و در واقع اين جنگ امنيت مرز شمالي اسراييل را تضمين كرد... اين امر درست است كه جنگ لبنان نظير تمام جنگ هاي امروز هزينه گزافي به دنبال داشت؛ اما امنيت مرز شمالي اسرائيل را تامين كرد» . به رغم تمام جنگ هاي اسرائيل با اعراب كه در يك مدت كوتاه به پيشرفت هاي برق آسا دست پيدا مي كرد و ارتش اسرائيل مناطق گسترده اي را اشغال مي كرد. به عنوان مثال با حمله اسرائيل به لبنان در سال1982، در عرض كمتر از دو هفته بيروت را اشغال كرد. اما « در اين جنگ پس از 33 روز، باز هم ارتش اسرائيل در مرز لبنان مشغول جنگ با حزب الله بود و قادر نبود كه وارد خاك لبنان بشود و براي رفع تهديد حزب الله در مناطق مرزي خود، تنها به فكر تامين امنيت مرزهاي خود با لبنان بود و سرانجام نيز براي نجات اسرائيل از باتلاق جنوب لبنان، قطع نامه ي 17.1 شوراي امنيت به منظورقطع بمباران شهرهاي لبنان توسط اسرائيل و پايان يافتن موشك باران شمال اسرائيل از سوي حزب الله صادر شد و در واقع صدور اين قطع نامه و برقراري آتش بس، راه محترمانه ي خودداري اسرائيل از ادامه ي عمليات بي فايده نظامي بود» .
محورهاي اصلي اين قطع نامه عبارتند از:
1) توقف عمليات نظامي يا آتش بس
2) آزادي دو سرباز اسرائيلي اسير در لبنان
3) خلع سلاح حزب الله و ممنوعيت تداوم تدارك و تجهيز نظامي غيردولتي در لبنان
4) ايجاد خط حائل به عمق حدود 2. كيلومتر در خاك لبنان، در حاشيه ي جنوبي رود ليتاني
5) پذيرفتن اصل مذاكره در زمينه ي آزادسازي بقيه لبنانيان به اسارت گرفته شده در سال هاي دهه ي 8. و 9. ميلادي و اين كه براي تخليه كامل مزارع شبعا، اسرائيل بايد با دولت لبنان مذاكره كند.
نتايج و پيامدهاي اين جنگ: اسرائيل در اين جنگ براي رسيدن به اهداف خود از ابزارهاي تبليغاتي، جنگ رواني، ايجاد تفرقه و دشمني ميان طوايف و فعالان سياسي لبنان استفاده كرده و « تلاش نمود تا با فعال كردن اختلافات گذشته ميان حزب الله با ارتش لبنان، گروه هاي مسيحي به ويژه ماروني ها و حتي فرقه¬هاي مسلمان، پايگاه سياسي و اجتماعي حزب الله را از ميان بردارد تا بتواند از محبوبيت مردمي حزب الله كاسته و به اهداف خود دست يابد» . اين در حالي بود كه عملا اسرائيل از طريق جنگ به دو هدف اصلي و اعلام شده اش- خلع سلاح حزب الله و آزادي دو اسير اسرائيلي- نرسيده و با آنكه هر دو درخواست اسرائيل در قطع نامه آمده است، ولي هر دو مورد نياز به فراهم كردن مقدماتي دارد كه به راحتي امكان پذير نمي باشد. لذا مي توان گفت كه اين جنگ براي اسرائيل پيروزي به همراه نداشته است و همين وضعيت نيز پيروزي بزرگي براي حزب الله محسوب مي گردد. البته تعبير « پيروزي حزب الله به اين معني نيست كه اسرائيل از نظر نظامي لطمات جدي ديده است؛ بلكه صرف عدم تحقق اهداف اسرائيل، بزرگترين موفقيت و پيروزي حزب الله مي باشد» . بدان خاطر كه در اين جنگ علي رغم خرابي هاي زياد در زيرساخت هاي اقتصادي لبنان، اسرائيل نتوانست مردم لبنان را عليه حزب الله بشوراند و در مقابل حزب الله لبنان به عنوان يك گروه چريكي كوچك، به رغم حمايت هاي بي دريغ آمريكا و ساير هم پيمانان، اسرائيل را در اجراي برنامه هايش ناكام گذارده و با دفاع از حيثيت خود تحولي شگرف در مناسبات سياسي و نظامي منطقه پديد آورده است و در نتيجه توانسته اسطوره ي ارتش اسرائيل را به عنوان يك ارتش شكست ناپذير، زير سئوال برده و اين اقدام يك پيروزي سياسي براي حزب الله در ميان اعراب و مسلمانان محسوب مي شود.
نتيجه گيري:
بر مبناي نظريه « كنش اجتماعي» ماكس وبر، معناي ذهني كنش و كنش گر رفتار ديگران را مدنظر قرار داده و از نظر او كنش هاي اجتماعي در رابطه با يكديگر، رابطه ي اجتماعي را مي آفرينند. كنش هاي اجتماعي از نگاه وي، از تعهد اعضاي جمع به نوع خاصي از نظام عقايد سرچشمه گرفته و منجر به انجام اقدامات جمعي(اقدام جمعي مسالمت آميز، فعاليت هاي فردي يا فعاليت جمعي خشونت آميز) مي گردد.
از نظر نگارنده، محروميت شيعيان لبنان در دوران معاصر، باعث شده كه آن ها نيز با تكيه بر نظام عقيدتي شيعه و پيروي از الگوي شهادت، در صدد دست يابي به حقوق واقعي خود در اين جامعه برآيند. گرچه در بدو تاسيس حزب الله، برخي بدان باور بودند كه براي رسيدن به اهداف شيعيان در جامعه ي لبنان، احتمال استفاده از روش هاي ديپلماسي و سياسي جهت رسيدن به اهداف وجود داشته است؛ ولي بسياري از شيعيان معتقد بودند كه تكيه به روش مذاكره و ديپلماسي در شرايط نابرابر، فايده نداشته و لذا شيعيان تنها راه خروج از اين وضعيت را تكيه بر شهادت طلبي جوانان و اثبات كارآيي فرهنگ شيعه ديدند.
آن ها به دليل نارضايتي از عمل كرد حكام داخلي و حضور استعمارگران، با تكيه با الگوي عمليات استشهادي، در راه رسيدن به هدف خود تلاش هاي فراواني نمودند كه حاصل اين تلاش ها عبارتند از:
گسترش فرهنگ مقاومت، جهاد و عمليات شهادت طلبانه
اخراج اشغال گران صهيونيستي و ساير نيروهاي خارجي از خاك لبنان
سرايت روش مبارزاتي حزب الله بر مسلمانان نوار غزه و كرانه ي باختري رود اردن و بر افروختن آتش انتفاضه فلسطين به اميد آزادسازي همه جانبه ي قدس(تكيه بر الگوي شهادت و عدم مقبوليت ديپلماسي و مذاكرات بيهوده با اسرائيل)
سست نمودن اسطوره ي شكست ناپذيري اسرائيل، در ميان اعراب و مسلمانان
تبديل الگوي مقاومت حزب الله به عامل بيداري اعراب، در سراسر امت اسلامي
ايجاد مشروعيت مردمي و هم بستگي ملي ميان بسياري از طوائف مذهبي لبنان درخصوص مقاومت در برابر اسرائيل
ارتقاء جايگاه شيعيان لبنان در عرصه هاي سياسي، اجتماعي و فرهنگي در قياس با گذشته
تبديل حزب الله از يك تشكل اسلامي كوچك در عرصه ي سياسي لبنان، به يكي از مهم ترين احزاب سياسي در لبنان، منطقه ي خاورميانه و جهان اسلام

منابع و مآخذ
- احمدي حميد، آينده ي جنبش هاي اسلامي در خاورميانه، فصل نامه ي مطالعات خاورميانه، سال 5، ش 3-2، تابستان و پائيز 1377
- اسداللهي مسعود، از مقاومت تا پيروزي، تهران؛ مؤسسه ي مطالعات و تحقيقات انديشه سازان نور، 1379
- اسداللهي مسعود، جنبش حزب الله لبنان؛ گذشته و حال، تهران؛ پژوهشكده ي مطالعات راهبردي، 1382
- اولمرت ايهود، تحليل از جنگ 33 روزه، ايسنا. ۹ خرداد ۱۳۸۶، به نقل از خبرگزاري يونايتدپرس.
- حشمت زاده محمد باقر، تاثير انقلاب اسلامي ايران بر كشورهاي اسلامي، تهران؛ پژوهشگاه فرهنگ و انديشه ي اسلامي، 1385
- حيدر محمود و سيد حسين موسوي، فروپاشي ديوار مطمئن: بررسي تجاوزات اسرائيل به لبنان 2..1– 1976، تهران؛ مركز پژوهش هاي علمي و مطالعات استراتژيك خاورميانه، 1381
- خامه يار حسن، «رهبر حزب الله از كودكي تا اوج شهرت»، ماهنامه ي شاهد ياران، شماره 11، مهر 1385
- خلجي عباس، روند شكل گيري و دگرگوني جنبش امل، ماهنامه ي خبري تحليل نهضت، سال 2، ش 23، مرداد 1381.
- رابرت گرتد، چرا انسان ها شورش مي كنند، ترجمه ي علي مرشدي زاد، تهران؛ پژوهشكده مطالعات راهبردي، 1377
- رايت رابين، شيعيان مبارزان راه خدا، ترجمه ي علي انديشه، تهران، انتشارات قومس، 1372
- شيباني، سفير جمهوري اسلامي ايران در بيروت؛ مصاحبه ي نگارنده با ايشان در سفارت ايران در بيروت، جمعه، 28 / 2 / 1386.
- شيخ الاسلام حسين، « راهبرد مبارزاتي حزب الله»، ماهنامه ي شاهد ياران، شماره 11، مهر 1385
- صدر سيد محمد، « بررسي و تحليل حوادث لبنان و پيامدهاي آن »، پنجمين جلسه از نشست هاي تخصصي بنياد باران، 1 / 6 / 1385به نقل از سايت:
http://www. baran. org. ir/news. php
- عادلي سيدمحمدحسين، « لبنان جديد »، روزنامه شرق، 4 / 5 / 1385.
- عليخاني مهدي، اهميت ژئوپلتيك و ژئواستراتژيك لبنان و بازيگري به نام حزب الله، به نقلاز سايت
http://www. rasad. ir/farsi/ArticleFish/index. asp?action
- قاسم نعيم، حزب الله لبنان: خط مشي، گذشته و آينده آن، ترجمه ي محمد مهدي شريعتمدار، تهران؛ انتشارات اطلاعات، 1383
- كديور جميله، رويارويي انقلاب اسلامي ايران، تهران؛ نشر اطلاعات، 1378
- محتشمي پور سيد علي اكبر، « ناگفته هايي از تاسيس حزب الله»، ماهنامه ي شاهد ياران، شماره 11، مهر 1385
- موسوي سيد علي، پسر عموي سيد عباس موسوي، مصاحبه ي نگارنده با ايشان در شهر نبي شيت، يك شنبه، 3. / 2 / 1386.
- مهتدي محمدعلي، سخنراني درهمايش « خاورميانه از صدر تا نصرالله »، گزارش از بنفشه ي غلامي، روزنامه ايران، 2 / 9 / 1385
- نجفعلي ميرزايي، نشست « بررسي و تحليل پيروزي مقاومت و طرح صلح خاورميانه جديد»، قم؛ پژوهشكده ي علوم و انديشه سياسي پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامي، 5 شهريور 1385، به نقل از سايت:
http://isca. ac. ir/index. php
- نصرالله سيدحسن، مصاحبه با خبرگزاي جمهوري اسلامي ايران، بيژن نوباوه، شنبه، 2. /5 / 1386
- نهاد حشيشو، احزاب سياسي لبنان، تهران؛ مركز پژوهش هاي علمي و مطالعات استراتژيك خاورميانه، 138.
- وبر ماكس، مفاهيم اساسي در جامعه شناسي، ترجمه ي احمد صدارتي، تهران؛ نشر مركز، 1376
- عربي و انگليسي
- فضل الله حسن، حرب الرادات، بيروت؛ دارالهادي، 1998
- فضل الله حسن، الخيارالاخر: حزب الله، سيره الذاتيه. الموقف، بيروت؛ دارالهادي، 1994
-شراره وضاح، دوله حزب الله لبنان مجتمعا اسلاميا، بيروت؛ دارالنهار، 1998
-يزبك شيخ محمّد، مصاحبه با روزنامه السفير، 1 نوامبر 1983
-The Sunni islamists’ changing agendas The Sunni- Shia rivalry’ By Bernard Rougier’LeMonde diplomatique’ http://mondediplo. com/2..7/.1/.4lebanon
مجلات
-روزنامه السفير
-روزنامه شرق
-نشريه المجله
__________________________________
[1] رابرت گرتد، چرا انسان ها شورش مي كنند، ترجمه ي علي مرشدي زاد، تهران؛ پژوهشكده ي مطالعات راهبردي، 1377، ص 24.
[2] ماكس و بر، مفاهيم اساسي در جامعه شناسي، ترجمه احمد صدارتي، تهران؛ نشر مركز، 1376، ص 103 و 33.
[3] حميد احمدي، آينده جنبش هاي اسلامي در خاورميانه، فصل نامه ي مطالعات خاورميانه، سال 5، ش 3-2، تابستان و پائيز 1377، ص 67.
[4] نعيم قاسم، حزب الله لبنان : خط مشي، گذشته و آينده آن، ترجمه ي محمد مهدي شريعتمدار، تهران؛ انتشارات اطلاعات، 1383، ص 71 – 72
[5] مسعود اسداللهي، از مقاومت تا پيروزي، تهران ؛ موسسه مطالعات و تحقيقات انديشه سازان نور، 1379، ص 5- 54
[6] حسن فضل الله، حرب الرادات، بيروت؛ دارالهادي، 1998، ص 63-62
[7] حسن فضل الله، الخيارالآخر : حزب الله، سيره الذاتيه. الموقف، بيروت؛ دارالهادي، 1994، ص 30
[8] روزنامه السفير 21/6/1982
[9] مسعود اسداللهي، پيشين، ص 57.
[10] حسن خامه يار، «رهبر حزب الله از كودكي تا اوج شهرت»، ماهنامه شاهد ياران، شماره 11، مهر 1385، ص 10.
[11] نشريه المجله، 15 اوت 1993
[12] وضاح شراره، دوله حزب الله لبنان مجتمعا اسلاميا، بيروت؛ دارالنهار، 1998، ص 127.
[13] اين مجموعه شامل گروههاي ذيل بوده اند : گروههاي تكوين يافته در مساجد متشكل از جوانان مذهبي، سازمانهاي دانشجويي شيعه، مجموعه هاي شبه نظامي كوچك كه عمدتا تحت پوشش جنبش امل فعاليت مي كردند، افراد شبه نظامي شيعه كه عضو گروههاي فلسطيني بودند و كميته هاي ياري انقلاب اسلامي.
[14] مسعود اسداللهي، پيشين، ص 60 – 61.
[15] محمد باقر حشمت زاده، تاثير انقلاب اسلامي ايران بر كشورهاي اسلامي، تهران؛ پژوهشگاه فرهنگ و انديشه اسلامي، 1385، ص 3-122
[16] روزنامه السفير، 11 ژوئن 1982.
[17] مسعود اسداللهي، پيشين، ص 62 – 63.
[18] همان، ص 64
[19] حسن فضل الله، حرب الارادات، پيشين، ص 60.
[20] جميله كديور، رويارويي انقلاب اسلامي ايران، تهران؛ نشر اطلاعات، 1378، ص 116.
[21] نعيم قاسم، پيشين، ص 26
[22] مسعود اسداللهي، پيشين، ص 68
[23] سيد علي اكبر محتشمي پور، « ناگفته هايي از تاسيس حزب الله»، ماهنامه شاهد ياران، شماره 11، مهر 1385، ص 42.
[24] همان.
[25] نعيم قاسم، پيشين، ص 100.
[26] حسن فضل الله، الخيار الاخر، پيشين، ص 31 – 32.
[27] مصاحبه نگارنده با سيد علي موسوي
[28] حسن فضل الله، پيشين، ص 68.
[29] مصاحبه نگارنده با اهالي شهر بنت جبيل
[30] مسعود اسداللهي، پيشين، ص 79.
[31] همان، ص 81
[32] شيخ محمّد يزبك، روزنامه السفير، 1 نوامبر 1983
[33] رابين رايت، شيعيان مبارزان راه خدا، ترجمه علي انديشه، تهران، انتشارات قومس، 1372، ص7 - 8
[34] همان، ص 24
[35] مسعود اسداللهي، پيشين، ص 91
[36] مسعود اسداللهي، پيشين، ص 92 – 93
[37] همان، ص 95.
[38] حشيشو نهاد، احزاب سياسي لبنان، تهران؛ مركز پژوهشهاي علمي و مطالعات استراتژيك خاورميانه، 1380، ص 8-46.
[39] مسعود اسداللهي، جبش حزب الله لبنان؛ گذشته و حال، تهران؛ پژوهشكده مطالعات راهبردي، 1382، ص 121 – 124.
[40] حشيشو نهاد، پيشين، ص 49.
[41] رابين رايت، پيشين، ص 26.
[42] همان، ص 27.
[43] نعيم قاسم، پيشين، ص 64.
[44] همان، ص 66 – 67.
[45] مسعود سداللهي، پيشين، ص 95 – 96.
[46] رابين رايت، پيشين، ص 140 و 142
[47] همان، ص 105.
[48] نعيم قاسم، پيشين، ص 27.
[49] رابين رايت، پيشين، ص 155.
[50] نعيم قاسم، پيشين، ص 72 – 73.
[51] عباس خلجي، روند شكل گيري و دگرگوني جنبش امل، ماهنامه خبري تحليل نهضت، سال 2، ش 23، مرداد 1381.
[52] مسعود اسداللهي، از مقاومت تا پيروزي، پيشين، ص 6-111.
[53] سرهنگ هينگز.
[54] مسعود اسداللهي، پيشين، ص 8-112.
[55] همان، ص 115.
[56] حشيشو نهاد، پيشين، ص 68.
[57] مسعود اسداللهي، پيشين، ص 7-116.
[58] مهدي عليخاني، اهميت ژئوپلتيك و ژئواستراتژيك لبنان و بازيگري به نام حزب الله، به نقل از سايت:
،http://www.rasad.ir/farsi/ArticleFish/index.asp?action
[59] محمود حيدر و سيد حسين موسوي، فروپاشي ديوار مطمئن : بررسي تجاوزات اسرائيل به لبنان 2001 – 1976، تهران؛ مركز پژوهش هاي علمي و مطالعات استراتژيك خاورميانه، 1381، ص 73.
[60] همان، ص 108 – 109
[61] مسعود اسداللهي، پيشين، ص 170.
[62] مهدي عليخاني، همان
[63] مسعود اسداللهي، جنبش حزب الله، گذشته و حال، پيشين، ص 218.
[64]. The Sunni islamists’ changing agendas The Sunni - Shia rivalry’ By Bernard Rougier’LeMonde diplomatique’ http://mondediplo.com/2007/01/04lebanon
[65] «سيمور هرش» ماه آگوست مدركي رو كرد كه طرح حمله به لبنان طرحي از پيش آماده توسط آمريكا بود. حتي «كاندوليزا رايس» در ديدار با اعضاي گروه ۱۴ مارس در بيروت به آنها اطمينان داد كه «حزب الله را نابود خواهيم كرد و اگر هم كسي زنده بماند، به گوانتانامو منتقل مي شود ». اين اطمينان از سوي آمريكا تا حدي بود كه تمام نيروهاي داخلي مقابل حزب الله در لبنان اطمينان داشتندكه اسرائيل در حمله به حزب الله موفق خواهد بود. محمدعلي مهتدي، سخنراني درهمايش « خاورميانه از صدر تا نصرالله »، گزارش از بنفشه غلامي، روزنامه ا يران، 2 / 9 / 1385
[66] حسين شيخ الاسلام، « راهبرد مبارزاتي حزب الله»، ماهنامه شاهد ياران، شماره 11، مهر 1385، ص 45.
[67] در يك بررسي مي توان مهم­ترين اهداف ملي و منطقه اي اسرائيل را به صورت ذيل بيان نمود: الف. نابودي حزب الله لبنان و يا زمينه سازي براي خلع سلاح كامل آن؛ ب. ايجاد تفرقه و جنگ داخلي در لبنان؛ ج. از ميان بردن پايگاه اجتماعي و سياسي حزب الله در لبنان؛ د. جبران شكست ارتش اسرائيل در عقب نشيني از جنوب لبنان در سال 2000؛ ه. برون فكني مسائل داخل اسرائيل در رابطه با حماس و تشكيل دولت مستقل فلسطيني؛ و. ايجاد دولت دست نشانده در لبنان
[68] به عنوان مثال در اين جنگ اسرائيل فجايعي همچون كشتار قانا را براي چندمين بار تكرار كرد.
[69] مصاحبه سيد حسن نصرالله با خبرگزاي جمهوري اسلامي ايران، بيژن نوباوه، شنبه، 20 /5 / 1386
[70] نجفعلي ميرزايي، نشست « بررسي و تحليل پيروزي مقاومت و طرح صلح خاورميانه جديد»، قم؛ پژوهشكده علوم و انديشه سياسي پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامي، 5 شهريور 1385، به نقل از سايت: http://isca.ac.ir/index.php
[71] حسين شيخ الاسلام، پيشين، ص 46.
[72] مسعود اسداللهي، همان.
[73] سيدمحمدحسين عادلي، « لبنان جديد »، روزنامه شرق، 4 / 5 / 1385.
[74] ايهود اولمرت، تحليل از جنگ 33 روزه، ايسنا. ۹ خرداد ۱۳۸۶، به نقل از خبرگزاري يونايتدپرس.
[75] مصاحبه نگارنده با دكتر شيباني سفير ايران در لبنان.
[76] روزنامه شرق، مفاد قطعنامه 1701، 22/5/1385
[77] مصاحبه نگارنده با دكتر شيباني سفير ايران در لبنان.
[78] سيد محمد صدر، « بررسي و تحليل حوادث لبنان و پيامدهاي آن »، پنجمين جلسه از نشست هاي تخصصي بنياد باران، 1/ 6/1385 به نقل از سايت: http://www.baran.org.ir/news.php
برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده