روایتی خواندنی شهید «عبدالرحمن کریمی» از زبان همسرش؛
نوید شاهد – همسر شهید «عبدالرحمن کریمی» در خصوص ویژگیهای همسرش اینگونه روایت میکند: هر وقت کسی از سر نیازمندی به ما مراجعه کرد، عبدالرحمن هیچ وقت دستش را رد نکرد و نگذاشت دست خالی از درب خانه ما بیرون برود حتی اگر چیزی هم در منزل نداشتیم با زبان خوش او را بدرقه میکرد و این را در عمل به من و بچهها یاد داد تا دست رد بر سینه پر درد و سوخته فقرا و نیازمندان نزنیم.
کد خبر: ۵۱۵۶۵۷ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۶/۲۵
گفتگوی تصویری با پدر شهید« بهزاد اسوری»؛
نوید شاهد – پدر شهید « بهزاد اسور» گفت: « با اینکه همیشه به فکر درس خواندن و پیشرفت بود پا به پای من هم کار می کرد تا زمانی که به شهادت رسید دست از کار کردن نکشید.»
کد خبر: ۵۱۵۶۲۸ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۶/۲۵
نوید شاهد – مادر شهید «احمد اعرابیان» نقل میکند: «با خودم زمزمه کردم: بچه بودی، مریض شدی. خیلی برات دعا کردم. خدا تو رو برام نگه داشت. رفتی جبهه دعا کردم به هر چه لایقی برسی، لیاقت تو شهادت بود.» نوید شاهد سمنان در سالگرد شهادت، در دو بخش خاطرات ی از این شهید گرانقدر برای علاقهمندان منتشر میکند که توجه شما را به بخش نخست این خاطرات جلب میکنیم.
کد خبر: ۵۱۵۶۲۷ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۶/۳۰
برگرفته از کتاب گهوارههای نیلوفری؛
نوید شاهد - «شانزده ساله که بودم خواستگاران زیادی داشتم، اما پدرم مخالفت میکرد و جواب رد میداد. در همین رفتوآمد خواستگاران به منزل پدرم، یکی از همسایهها که موقعیتی متفاوت با دیگران داشت به خواستگاریم آمد ...» ادامه این خاطره از کبری رجبلو مادر شهیدان "احمدی" و خواهر شهیدان "رجبلو" را در پایگاه اطلاعرسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۵۱۵۵۹۷ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۶/۲۵
نوید شاهد - شهد حسین ترکمانی از شهدای گرانقدر کردستان است که پس از سه سال حضور فعال در جبهه سرانجام روز بیست و سوم خرداد سال ۱۳۶۵ در سن ۱۶ سالگی در منطقه فاو به شهادت رسید.
کد خبر: ۵۱۵۵۸۶ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۶/۲۴
نوید شاهد - شهید علی رضایی فرزند حسن و گوهر، بیستم شهریورماه ۱۳۴۲ در شهرستان دامغان چشم به جهان گشود. پاسدار بود. ازدواج کرد. بيست و دوم اسفندماه ۱۳۶۳ در شرق رود دجله عراق بر اثر اصابت تركش به سينه، شهيد شد. پيکر وی را در گلزار شهدای فردوسرضای زادگاهش به خاک سپردند. نوید شاهد سمنان در سالگرد ولادت، ویژهنامه این شهید والامقام را برای علاقهمندان منتشر میکند.
کد خبر: ۵۱۵۵۵۰ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۶/۲۴
شهید سید مرتضی نظم بجنوردی به روایت برادر (قسمت دوم)
نوید شاهد _ برادر شهید مرتضی نظم بجنوردی در بخش دوم خاطرات خود چنین بیان میکند: برکهای در محل عملیات بود که سید مرتضی در آن محل از ماشین پیاده شد به او گفتن چه میکنی؟ گفت برکهای در این نزدیکی هست میخواهم غسل کنم. من میدانم که شهید میشوم، میخواهم غسل شهادت کنم. برکه یخبسته بود. یخ را شکستیم و سید غسل کرد. برگشتیم و چند ساعت بعد عملیات شد و سید مرتضی هم شهید شد. "
کد خبر: ۵۱۵۵۲۶ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۶/۲۶
شهید سید مرتضی نظم بجنوردی به روایت برادر (قسمت اول)
نوید شاهد _ به روایت برادر شهید: .شهید سید مرتضی در زمان شهادت 17-18 سال بیشتر نداشتند. من هم مانند برادرم در دبستان سنایی و مدرسه راهنمایی ابوریحان و در دبیرستان حسنآباد درس خواندم. معلمهای من برادرم را میشناختند و میگفتند که ایشان ازنظر درسی اعجوبه بودند و در ابتدایی و راهنمایی که شاگرداول بودند خاطرات برادر شهید را در ادامه بخوانید."
کد خبر: ۵۱۵۵۲۴ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۶/۲۵
خاطرهای از پدر شهید «علی اکبر شعبانی»
نوید شاهد - پدر شهید علی اکبر شعبانی در خاطره ای از خبر شهادت فرزند خود و خوابی که دیده است نقل می کند. در ادامه مطلب این خاطره را مطالعه خواهید کرد.
کد خبر: ۵۱۵۵۱۵ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۶/۲۴
روایتی از زندگی شهید مهدی قزازانی؛
نوید شاهد - پدر شهید مهدی قزازانی در توصیف فرزند شهیدش روایت می کند: «مهدی بسیار قانع بود. با اینکه من خودم خیاط بودم، وقتی برایش لباس نو میدوختم تا زمانی که لباس قبلی اش قابل استفاده بود، لباس جدید را نمیپوشید و آن را به دوستان بیبضاعت هدیه میداد».
کد خبر: ۵۱۵۵۱۱ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۶/۲۴
نوید شاهد - شهيد "احمدرضا کشميری" در نامه ای به خانواده خود می نویسد: «همسرم عزيزم هيچگونه ناراحت نباش فقط برای اسلام و مسلمين دعا کن بيشتر نماز شب بخوان. نماز جماعت و نماز جعفر طيار بپا داريد...» متن کامل نامه این شهید بزرگوار را در نوید شاهد بخوانید.
کد خبر: ۵۱۵۵۰۰ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۶/۲۴
نوید شاهد - همسر شهید "احمدرضا کشميری" در خاطره ای روایت می کند: «پس از چند ماه بر اثر اصابت ترکش خمپاره به شدت مجروح شد. احمدرضا را پس از بیمارستان های آبادان و تهران به شیراز آوردند. خاطرات ی از زمان مجروحيتش به ياد دارم که...» متن کامل خاطره این شهید بزرگوار را در نوید شاهد بخوانید.
کد خبر: ۵۱۵۴۹۸ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۶/۲۴
نوید شاهد - همسر شهید "احمدرضا کشميری" در خاطره ای روایت می کند: «آذر سال 1359 با احمدرضا ازدواج کردم. زندگی کوتاهی را با او گذاندنم ولی صدها خاطره از او برجای ماند...» متن کامل خاطره این شهید بزرگوار را در نوید شاهد بخوانید.
کد خبر: ۵۱۵۴۹۷ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۶/۲۴
نوید شاهد - همسر شهید "احمدرضا کشميری" در خاطره ای روایت می کند: «یک روز جهت تحویل مدارک به مدرسه ای که احمدرضا در آن تحصیل می کرد رفتم. در مدرسه متوجه بخشنامه ای شدم مبنی بر اینکه...» متن کامل خاطره این شهید بزرگوار را در نوید شاهد بخوانید.
کد خبر: ۵۱۵۴۹۵ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۶/۲۴
نوید شاهد - همسر شهید "احمدرضا کشميری" در خاطره ای روایت می کند: «در مراسم تشییع یکی از دوستانِ احمدرضا به نام «علی سلطانی» را دیدم که به شدت گریه و بی تابی می کرد و...» متن کامل خاطره این شهید بزرگوار را در نوید شاهد بخوانید.
کد خبر: ۵۱۵۴۹۴ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۶/۲۳
زندگی نامه شهید حسن دمور؛
نوید شاهد - شهید حسن دمور از شهدای والامقام شهرستان فیروزه، عضو بسیج روستای نصر آباد بود و مسئولیت تدارکات و تبلیغات بسیج را به عهده داشت و در آبادانی روستا بسیار میکوشید. او در روز اعزام به جبهه تا ساعت ۱۲ ظهر در ساخت مسجد روستا کمک میکرد. اولین آجر مسجد را او به دست بنّا داد و در حالی که با همگی وداع میکرد به اهالی سفارش نمود که کار بنای خانه خدا را رها نکنید.
کد خبر: ۵۱۵۴۸۵ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۶/۲۳
گفتگوی تصویری با پدر شهید "بهزاد قاسمی آزادخانی"؛
نوید شاهد - پدر شهید "بهزاد قاسمی آزادخانی" میگوید: «فرزندم بسیار مهربان، دلسوز و چهرهای بسیار مظلوم داشت اهل نماز و عبادت و بیشک لایق و شایسته شهادت بود.»
کد خبر: ۵۱۵۴۳۱ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۶/۲۳
نوید شاهد - «بعد از شهادت حسن، کسانی را در مراسم تشییع پیکرش دیدیم که همچون خواهر و برادر، داغدار حسن بودند و گریه میکردند. علتش را که پرسیدیم، فهمیدیم که این افراد از نظر مالی توسط حسن سر و سامان داده میشدند ...» ادامه این خاطره از زبان برادر شهید "حسن حسینپور" را در پایگاه اطلاعرسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۵۱۵۴۱۹ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۶/۲۳
روایتی خواندنی از«سید بیژن موسوی» همرزم شهید «محمد طاهر صحرایی»
«سید بیژن موسوی» می گوید: « شهید نگران بود که جنگ دارد تمام می شود و به آرزویش نرسیده به او اطمینان دادم که به شهادت می رسد و همان طور هم شد.»
کد خبر: ۵۱۵۴۱۳ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۶/۲۳
نوید شاهد_مادر شهید«هاشم امیری»از آخرین دیدار پسرش اینگونه روایت می کند:«در حیاط خانه نشسته بودم که هاشم آمد به من گفت مادر جان من راهی جبهه هستم و در این سفر شاید برگشتی نباشد میخواهم من را حلال کنی...»ادامه این مصاحبه را در متن خبر بشنوید.
کد خبر: ۵۱۵۴۱۲ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۶/۲۳