روایتی شنیدنی از «شهناز گره‌می» جانباز و مادر شهید «فریبا عمومی»
«شهناز گره می» می‌گوید: وقتی کمی حالم بهتر شد، تازه متوجه شدم که خانواده‌ی شهید دبیریان نیز در همان بمباران، به‌طور کامل به شهادت رسیده‌اند. پنج عضو این خانواده بی‌دفاع، به دست دشمن بعثی جان باختند. تصویری که هرگز از ذهنم پاک نشد؛ خانه‌ای که دیگر ساکنانش هرگز بازنگشتند.

پنج قربانی در یک روز

به گزارش نوید شاهد کرمانشاه، «شهناز گره می» جانباز و مادر شهید از خاطرات خود در دوران بمباران تعریف می‌کند: ساعت ۱۱ صبح بود که اولین بمباران هوایی توسط دشمن انجام شد. فرزندم دو سال بیشتر نداشت و در خواب بود که صدایش را از داخل حیاط شنیدم. رفتم، لباس‌هایش را عوض کردم. در نزدیکی منزل ما بیمارستانی قرار داشت که بمب در همان حوالی اصابت کرد و صدای مهیبی ایجاد شد.

وحشت‌زده بچه را بغل کردم و به کوچه دویدم. در را که باز کردم، دیدم بمب به خانه‌ی شهید دبیریان اصابت کرده است؛ خانه‌ای که تنها ۵۰۰ متر با ما فاصله داشت. همین که خواستم وارد خانه‌ی همسایه شوم، ترکش انفجار به من و سر فرزندم اصابت کرد.

فریبا، دخترم، همان‌جا در آغوشم به شهادت رسید و من شش ماه در بیمارستانی در تهران بستری بودم. وقتی کمی حالم بهتر شد، متوجه شدم که تمام اعضای خانواده‌ی آقای دبیریان نیز شهید شده‌اند. پنج نفر بودند که همگی بر اثر این حمله ناجوانمردانه‌ی دشمن بعثی، جان خود را از دست دادند.

در ادامه گفتگوی تصویری را می‌بینید:

انتهای پیام/

 

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده