وصیت نامه شهید «علی سلیمانی کبیر»
شهید «علی سلیمانی کبیر» در بخشی از وصیت نامه اش نوشته است: اکنون که این وصیت نامه را می خوانید در میان شما نیستم و با خون سرخ خود زمین نقطه ای از وطنم در دشت های جنون را رنگین کرده ام. به امید آزادی تمام ملل تحت ستم و به امید آزادی و افتخار برای تمام مسلمین.

امیدوارم تمام کشورهای زیر سلطه ی ستم آزاد شوند

به گزارش نوید شاهد کرمانشاه، شهید«علی سلیمانی کبیر» دوم مرداد ماه 1348 در روستای کریم آباد از توابع شهرســتان کنگاور به دنیا آمد. پدرش نقدعلی دامدار بود و مادرش قزبس نام داشــت. تا چهارم متوسطه در رشته تجربی درس خواند. از سوی ارتش در جبهه حضور یافت. 24 فروردین ماه 1365 در سومار توســط نیروهای عراقی بر اثر اصابت ترکش به سر، شهید شد. مزار وی در گلزار شهدای شهرستان زادگاهش واقع است.

وصیت نامه شهید

بسم الله الرحمن الرحیم 

به نام خدای مالک به نام خدای حاکم به نام خدای شهید به نام خدای انسان و به نام خدای در هم کوبنده ی ستمگران.

و سلام بر شما فرزندان شایسته ی خدا آن خدایی که جانم در دست اوست آن خدایی که مرا از خون بسته به وجود آورده است و سلام و درود بی پایان بر امام امت که تجلی وجود خداست و سلام و درود بر ملت مبارز و شکست ناپذیر ایران.

اکنون که این وصیت نامه را می خوانید در میان شما نیستم و با خون سرخ خود زمین نقطه ای از وطنم در دشت های جنون را رنگین کرده ام و لاله ای از برکت وجود من در این دشت روییده است و هزاران انسان که آن را می بینند شاد و مسرور می شوند و شاید قطره اشکی از دیدگان برای آبیاری این نهال تازه روییده نثار کنند اگر به شرف شهادت و افتخار این مرحله از تکامل رسیدم جسدم را به مادرم تحویل دهید.

مادر نکند از شهادت من در دلت ناامیدی به وجود آید و خدای نکرده پدرم به هر کَس که رسید بگوید آه کمرم شکست! بلکه تو و تمامی کسانی که با من خویشاوندی دارید سرتان را بالا نگه دارید و چنان قدم هایتان را محکم و مصمم بردارید که همگان بگویند به نظر می رسد که از شهادت فرزندشان شاداند. نکند که از شهادت من خیلی ناراحتی کنید زیرا خون من جز برای اسلام ریخته نشده است و چیزی که در راه خدا می رود خدا خود اجر و پاداش آن را خواهد داد.

پدر و مادرم و برادران و خواهرانم! از یکایک شما حلال خواهی می کنم و از شما تقاضا دارم از رفقایم برایم حلال خواهی کنید زیرا امکان دارد رفیقی از دست من ناراضی باشد از تمام کسانی که مرا می شناسند حلال خواهی می کنم. در آخر چند بیت شعر که می خواهم در کنار عکسی که مردم را به وسیله ی آن از مردن من آگاه می کند بنویسید:

مادر منشین چشم به ره در گذر امشب

بر خانه پر مهر تو زین بعد نیایم

آسوده بیارام و مکن فکر پسر را

بر حلقه ی این خانه دگر پنجه نسایم

با خواهر من هیچ مگو او به کجا رفت

چون تازه جوان است تحمل نتواند

گر خواست رفیقی خبری یا اثر از من

با چرخ بگو نیست اثر یا خبر از من

رفت است از این دانی و پیدا نشود باز

رفت است از این دانی و پیدا نشود باز

خط سرخ شهادت، خط آل محمد و علی است.

به امید آزادی تمام ملل تحت ستم و به امید آزادی و افتخار برای تمام مسلمین خدا یار و نگهدارتان باد.

یکشنبه نهم تیرماه 1363

انتهای پیام/

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده