19 روز در بیابان ماند، اما نامش برای همیشه در تاریخ ماندگار شد. شهید عبدالمحمد بوته، یکی از هزاران جوانی که برای دفاع از میهن، جان خود را فدا کردند.

19 روز در غربت؛ بازخوانی داستان شهادت عبدالمحمد بوته

به گزارش نوید شاهد کرمانشاه، شهید«عبدالمحمد بوته» سال ۱۳۴۱ در شهر باختران دیده به جهان گشود. او از همان کودکی با سختی‌ها و مشقت‌های زندگی دست‌وپنجه نرم کرد. تحصیلات خود را با موفقیت در دبستان و دبیرستان ادامه داد و موفق به اخذ دیپلم شد.

در دوران انقلاب اسلامی، او همچون بسیاری از جوانان انقلابی، همگام و همراه مردم در مبارزات شرکت کرد. پس از اخذ دیپلم، به دلیل کفالت موقت خانواده، یک سال از خدمت معاف شد و در این مدت در بسیج مشغول به خدمت بود. با آغاز جنگ تحمیلی، چندین بار به جبهه اعزام شد و در مناطق بانه و سردشت حضور یافت.

در جریان مرحله دوم عملیات جوانرود، دچار سانحه شد و به بیمارستان طالقانی منتقل گردید. پس از مدتی بستری و بهبودی نسبی، به منزل بازگشت و تحت نظر پزشک قرار گرفت. کلیه او آسیب دید و دچار خونریزی شده بود به همین دلیل، ادامه حضور در جبهه برای او ممکن نبود. با این حال، از فعالیت باز نایستاد و مدتی در پاسگاه‌ها به خدمت پرداخت.

پس از یک سال، به دلیل کهولت سن پدر، کفالت دائم گرفت و پرونده خود را به سپاه پاسداران منطقه ۷، تیپ ویژه شهدا، انتقال داد. با اشتیاق فراوان، خود را برای بازگشت به جبهه آماده کرد. در همان زمان، برای ادامه تحصیل در دانشگاه الهیات نیز ثبت‌نام کرده بود، اما جبهه را مقدم شمرد و گفت: «سه دوره امتحان دارد، من دوره سوم می‌روم امتحان می‌دهم، فعلاً جبهه واجب‌تر است». عشق او به جبهه چنان بود که وقتی از او پرسیدند: «چرا به سپاه پیوستی؟» پاسخ داد: «من به سپاه رفتم که به جبهه بروم. اگر سپاه بودن به معنای رفتن به جبهه نباشد، پس چه سپاهی هستم؟».

 در جبهه، او به‌عنوان بی‌سیم‌چی مشغول خدمت شد. در آن زمان، قرار بود سه نفر از برترین رزمندگان را برای تحصیل در حوزه علمیه قم اعزام کنند، و او نفر اول این لیست بود. اما سرنوشت او چیز دیگری رقم زده بود. در جریان عملیاتی در دهکده تپه درمان مهاباد، همراه هشت تن از یاران وفادارش، در حالی که همگی آر.پی‌.جی ‌زن بودند، به شهادت رسید. او در تاریخ ۶ فروردین ۱۳۶۲ به شهادت رسید. پیکر مطهرش ۱۹ روز در بیابان باقی ماند تا اینکه برای بازگرداندن آن، عملیات دیگری انجام شد. او عاشق جبهه و شهادت بود، چنان که در وصیت‌نامه‌اش نوشته بود: «اللهم ارزقنا توفیق الشهادة فی سبیلک» خدایا، توفیق و روزی شهادت را در راهت نصیبمان فرما.

بسیار مفتخر و دلشاد هستم که در راهی گام نهاده‌ام که ادامه راه انبیاء و اولیای خداست، راهی که از هابیل آغاز شده، به پیامبر اکرم (ص) و ائمه اطهار (ع) رسیده و در این زمان، به دست بت‌شکن قرن، امام خمینی (ره)، ادامه یافته است و تا یوم‌الدین استمرار خواهد داشت. بله، افتخار می‌کنم که در راه خدا، برای رضای او، به مبارزه با کفر، نفاق و فساد برخاسته‌ام. امید دارم که نیتم خالص باشد و هر روز آیینه قلبم به نور ایمان روشن‌تر گردد.  اگر در این راه کشته شوم، مرگ را با آغوش باز پذیرفته و با عملی صالح و خاطری آسوده، به لقاءالله می‌پیوندم.»

انتهای پیام/

 

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده