خاطره ای از دفاع دلیرانه در بازی دراز؛
در اولین روزهای جنگ تحمیلی، رزمندگان روستای «آب باریک» در کرمانشاه با حضور در خطوط مقدم نبرد، در برابر گلوله‌های توپ و حملات دشمن ایستادند. «شکرالله مصطفایی»، یکی از رزمندگان این منطقه، از شب نخست درگیری‌ها می‌گوید؛ جایی که صدای «الله اکبر» یکی از دوستانش، حتی پس از قطع شدن پای او، تا آخرین لحظه در یادش باقی ماند.

شهادت زیر آتش توپخانه دشمن

به گزارش نوید شاهد کرمانشاه، کتاب«یک نکته از هزاران» مجموعه خاطرات جمعی از رزمندگان در دوران هشت سال دفاع مقدس است که توسط اداره‌ کل حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس استان کرمانشاه جمع‌آوری و تدوین شده است.

خاطره زیر برگرفته از این مجموعه و از خاطرات«شکرالله مصطفایی» از رزمندگان دوران دفاع مقدس استان کرمانشاه است.

عراقی ها در همان ابتدای جنگ، قله های بازی دراز را تصرف کردند. روستای ما نزدیک این ارتفاعات بود. در آغاز انقلاب، سپاه پاسداران هنوز انسجام دقیقی نداشت به همین دلیل اهالی روستای ما مانند دیگر مناطق به فرمان امام، بسیج شدند.

به پادگان ابوذر رفتیم و زیر نظر سپاه منطقه به سلاح «ام یک» مجهز شدیم. ما را به روستای «آب باریک» در دامنه ی شمالی بازی دراز بردند.

همان شب اول درگیری شروع شد. عراقی ها ما را به گلوله توپ بستند و عده زیادی را شهید کردند. هنوز صدای الله اکبر یکی از دوستانم که ترکش پایش را قطع کرد، توی گوشم است. وقتی او را با آمبولانس انتقال می دادند؛ همچنان صدای الله اکبرش به گوش می رسید.

انتهای پیام/

 

 

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده