مروری بر وصیت‌نامه شهید سرباز «عباس علی احمدی»
شهید سرباز «عباس علی احمدی» در وصیت‌نامه به یادگار مانده‌اش می‌گوید: مادر جان! اگر من در راه دین، آب و خاک و رهبر عزیز انقلاب شهید شدم صبر و بردباری داشته باشید. برای من کم گریه کنید و همیشه بر روی مزارم قرآن بخوانید.

به گزارش نوید شاهد کرمانشاه، شهید «عباس علی احمدی» نهم شهریور 1344 در روستای لیلمانج از توابع شهرستان سنقر دیده به جهان گشود. پدرش ضیاءالدین و مادرش ریحان نام داشت. تا چهارم ابتدایی درس خواند. سرباز ارتش بود. 24 تیر ماه 1364 در گرشــینه ارومیه توسط نیروهای عراقی بر اثر اصابت ترکش به شــهادت رســید. پیکر شهید والامقام در گلزار شهدای زادگاهش به خاک سپرده شده است.

مادر جان! بر روی مزارم قرآن بخوانید

متن کامل وصیت‌نامه شهید

جبهه‌های جنگ دانشگاهی است بر پایه ایمان به خدا که استادان آن هابیل، ابراهیم، محمد (ص)، علی (ع)، حسین (ع) و مهدی (عج) و نایب او امام خمینی هستند. کتاب آن قرآن و درسش جهاد و ایثار که عصاره ی توحید، عدل، نبوت، امامت و معاد است، می‌باشد و فقط تعداد کمی از این دانشگاه فارغ التحصیل می‌شوند.

با درود به تمامی شهدای راه اسلام. اول رو به پروردگار کرده می‌گوییم پروردگارا! من با چشمانی باز و با آگاهی از راهی که می‌روم، ایمان به تو و طرفداری از حق به مبارزه با کفر برخاسته‌ام، نه به خاطر ریا، تکبر و خودنمایی. من برای مبارزه با نفس و تقویت ایمان خود این راه را انتخاب کردم؛ پس پروردگارا! تو خود مرا بیامرز و از سر گناهانم درگذر و مرا جزو اولیای خودت قرار بده.

خدایا! خمینی را حفظ کن و او را نصرت ده تا این مملکت را به ثمر برساند و با گسترش حکومت عدل و جمهوری اسلامی، زمینه ظهور حضرت مهدی (عج) را فراهم ساز.

خدایا! راه جهاد را به عاشقان مشتاق بنما تا هرچه زودتر از این عذاب فراق و دوری خلاصی یابند.

امام عزیزمان فرموده است: چشم امید همه ما به شما جوانان است، پس ما نیز او را تنها نخواهیم گذاشت و یار و یاور او خواهیم بود. این خط سرخ را که 1400 سال است امتداد یافته ادامه می‌دهیم.

من می‌خواهم به پدرم بگویم این راه را آگاهانه انتخاب کرد‌ ام و آن را به عنوان یک وظیفه انجام می‌دهم. فقط یادت نرود که شب دو رکعت نماز برای سلامتی امام و دو رکعت نماز برای ظهور امام زمان بخوانی.

مادر عزیزم! از اینکه حس می‌کردم در مکانی راحت قرار دارم و برادرانم در سنگر هستند غمگین بودم. نمی توانستم به خود بقبولانم که برادران من در مرزها شهید شوند و هر روز شاهد شهادت یکی و زخمی شدن دیگری باشم و من در رفاه باشم. مگر انسان یک دفعه بیشتر می میرد؟ پس چه بهتر که آن دفعه هم در راه خدا باشد.

مادر جان! اگر من در راه دین، آب و خاک و رهبر عزیز انقلاب شهید شدم صبر و بردباری داشته باشید. برای من کم گریه کنید و همیشه بر روی مزارم قرآن بخوانید.

باری پدر مهربانم و خواهرانم! مرا فراموش نکنید. برادرانم! سنگر مرا خالی نگذارید. مادر جان! شیرت را حلالم کن.

انتهای پیام/

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده