چماق دار«سالارجاف» خیابان های پاوه را بسته بود
به گزارش نوید شاهد کرمانشاه، شهر مقاوم پاوه و مردم غیور آن حوادث سال 1358 را همیشه در خاطر خود دارند. زمانی که هنوز طعم شیرین پیروزی انقلاب اسلامی در کامشان کامل نشده بود که ضد انقلاب با تدارک استکبار جهانی برای تلخی پیروزی شان به میدان آمد. در همین راستا به گفتگو با یک رزمنده و جانباز پاوه ای به نام «محمد توفیق اسلامی نیا» پرداخته ایم که در ادامه متن را را تقدیم مخاطبان ارجمند می کنیم.
نوید شاهد کرمانشاه: لطفا خود را معرفی بفرمایید و خاطرت خود را از غائله پاوه، نقش مردم پاوه و نیروهای اعزامی کرمانشاه، در شکستن حصر پاوه برای ما بیان کنید.
بنده «محمد توفیق اسلامی نیا» فرزند آقا برار و شغلم معلمی است. در سال 1359 به سپاه پاسداران مأمور شدم و تا پذیرش قطعنامه 598 در سپاه ماندم و بعد از جنگ باز به آموزش و پرورش برگشتم و آن جا بازنشست شدم. قبل از پرداختن به پاسخ پرسش شما باید یک نگاه اجمالی به وضعیت پاوه بیاندازیم تا علت غائله ی پاوه و بعد نقش مردم کرمانشاه در تمام ابعادش در شکستن حصر پاوه مشخص شود.
با شروع حرکت مردمی به رهبری حضرت امام خمینی مردم پاوه نیز همچون سایر شهرستان های ایران پا به پای هم در تظاهرات علیه رژیم ستم شاهی شرکت فعال داشتند. تا جایی که سالار جاف نماینده مردم پاوه در شورای ملی رژیم ستم شاهی حمله به پاوه را تدارک دیدند. اما از آن جایی که مردم پاوه وحدت داشتند و در کردار و رفتار خود ثابت قدم بودند بر لشکر سالار جاف فائق آمدند. سالار جاف از مردم پاوه شکست مفتضحانه ای خورد و به تهران بازگشت. مردم بعد از پیروزی انقلاب اسلامی در سال 1357 تا امروز، پیرو خط امام و رهبری و مدافع مخلص انقلاب اسلامی بوده و خواهند بود.
با شروع و پیروزی انقلاب گروهک ها و احزاب مختلفی که بر اساس قانون اساسی تشکیل شده بودند در شهر پاوه فعالیت سیاسی داشتند.
نوید شاهد کرمانشاه: عمده این احزاب از چه گروه هایی بودند؟
اکثرا احزاب بودند. برای مثال حزب کومله، حزب دمکرات، فدائیان خلق، مجاهدین و خیلی احزاب دیگر در پاوه حضور داشتند.
نوید شاهد کرمانشاه: غائله پاوه چگونه رخ داد؟
ببینید! مردم اهل سنت همیشه به دین اسلام پایبند و وفادار بوده اند. در آن زمان ما در ماه مبارک رمضان بودیم. گروهک هایی که در شهر پاوه بودند برای خودشان دژبان داشتند. قهوه خانه ها هم در ماه مبارک رمضان دایر بودند و در پاوه نسبت به روزه خواری در این ماه بی حرمتی شدیدی شایع شده بود. ما تعدادی از جوانان در میدان مولوی پاوه تجمع و به طرف فرمانداری راهپیمایی کردیم.
نوید شاهد کرمانشاه: شما و تحصن کنندگان چند نفر بودید؟
تعداد ما زیاد نبود شاید 200 نفر بودیم اما آنها خیلی زیاد بودند. آنها می گفتند:باید دمکراسی داشته باشیم. ارتش حق ندارد بین خاک پاوه و کردستان تردد کند یا مرز بگذارد. باید بین کردستان ما و کردستان عراق مرز نباشد یا مرز باز باشد و هر دو طرف راحت تردد کنند. این گونه شرط و شروط ها از خواسته های تحصن کنندگان قوری قلعه بود. خلاصه با مطرح شدن این خواسته ها تنش زیاد و جنگ آغاز شد.
نیروهای مهاجم اسلحه های سبک داشتند و جنگ را با همین ها شروع کردند و حدود 6 روز آن را ادامه دادند. مردم پاوه هم برای دفاع از جان و ناموس و مال شان یک حصار درست کرده بودند تا بتوانند از شهر پاوه دفاع کنند.
نوید شاهد کرمانشاه: مردم پاوه برای دفاع از پاوه وارد عمل شدند؟
بله، مردم پاوه به اضافه ی نیروهای کمیته انقلاب اسلامی که حدود 60 نفر بودند و از نیروهای بومی پاوه بودند . برای مثال«طاهر عبدالله زاده، شهید فخیم، شهید پیران ویسه و شهید حمید حاتمی» را می توانم نام ببرم.
شهید اصغر وصالی همراه تعداد معدودی نیرو که من حدودا 6 نفرشان را به خاطر دارم روز چهارم و پنجم جنگ به پاوه آمدند. من خودم در غرب پاوه در منطقه «ملا مقصود» تیر خوردم و مرا به بیمارستان پاوه اعزام کردند. شب آن جا ماندم. دم صبح که شد آقای ذوالفقاری گفت: کسانی که قادرند راه بروند خودشان بیمارستان را تخلیه بکنند چون بیمارستان سقوط می کند. حق داشت چون نیروهای دفاعی نبودند که از بیمارستان دفاع کند. این ها هم از چهار طرف پاوه را محاصره کرده بودند. پاوه مثل یک جزیره در محاصره بود و لحظه به لحظه هم حلقه را تنگ تر می کردند.
نوید شاهد کرمانشاه:تعداد مجروح و بیماری که در بیمارستان بودند، تکلیفشان چه شد؟
من و هر کس که توانست بیرون آمدیم. ولی کارکنان بیمارستان و برخی مجروحین و بیماران ماندند. ما که تقریبا جمعیت زیادی هم بودیم، به وسیله ی یک خودرو جا به جا شدیم. گلوله به پای چپ من اصابت کرده بود حالا من با چه درد سری به منزل آمدم بماند. در همین هنگام تعدادی از نیروهای اعزامی برای کمک به پاوه آمدند. حتی تیمسار فلاحی و شهید چمران هم به پاوه تشریف آوردند.
نوید شاهد کرمانشاه: وقتی بیمارستان تسخیر شد با مجروحین، بیماران و کارکنان چه برخوردی کردند.
ما را به سپاه آوردند و آن جا از ماشین پیاده کردند و به ما گفتند بیمارستان توسط نیروهای ضد انقلاب تسخیر شده است و تعدادی از نیروهای اعزامی را همان جا به شهادت رسانده اند. البته تعدادی از رزمندگان بومی را هم همانجا به شهادت رسانده بودند از جمله شهید «علی بابا خاص».
به پیکرها رحم نمی کردند همه را تیر خلاص زده بودند. دو سه روزی هم پیکرها زیر آفتاب مرداد ماه مانده بود و متاسفانه متلاشی شدند و بوی بد گرفته بودند.
نیروهای ضد انقلاب آنقدر جسور شده بودند که با الفاظ زشت ناموسی پشت بلندگو مردم را تهدید می کردند که شهر پاوه را تحویل بدهند. این وضعیت در شب آخر محاصره پررنگ تر بود.
نوید شاهد کرمانشاه: هلی کوپترهای جنگی هوانیروز که باید از پایگاه هوانیروز کرمانشاه برای پشتیبانی می آمدند، چه وقت وارد جنگ و غائله ی پاوه شدند؟
هلی کوپترهای هوانیروز کمابیش می آمدند و تدارکات و نیرو می آوردند یا مجروح می بردند. هلی کوپترهای جنگی هم همراهشان بودند ولی من احساس می کنم دیر می آمدند. البته اگر آنها هم نمی آمدند ما واقعا راهی از نظر زمینی نداشتیم. وجودشان واقعا مؤثر بود. با دکتر چمران در ارتباط بودند. دکتر چمران در پاوه مانده بود و مدام با حاج احمد آقا تماس می گرفت و موقعیت را به امام اطلاع می داد. ایشان هم دستورها را به دکتر چمران می دادند.
اوضاع ما در پاوه خیلی بد بود. سراب هولی که چشمه آن آب شهر پاوه را تامین می کرد در دست دمکرات ها و نیروهای ضد انقلاب بود. از ترس این که آب را مسوم کرده باشند مردم از خوردن آب امتناع می کردند. نیروهای کمکی برای رزمندگان درگیر در جنگ خوراک و آب از خانه می آوردند و به مجروحان رسیدگی می کردند و در اصل کار یک درمانگاه صحرایی را انجام می دادند.
نیروهای اکبر روایی که در قوری قلعه بودند راه را بسته بودند. اکبر روایی اهل روستای قشلاق و از ایادی سالار جاف در قبل از انقلاب بود. این ها راه و مسیر پاوه را به کرمانشاه را بسته بودند و تردد را برای مردم غیر ممکن و نا امن کرده بودند. جلوی خودروهای عمومی و شخصی را می گرفتند و می گفتند: هر کس که پاوه ای است پایین بیاید.
نوید شاهد کرمانشاه:اگر پاوه در این غائله تسلیم می شد چه اتفاقی برای ایران می افتاد؟
به نظرمن تا همدان تسخیر می شد. چون هم از پاوه تا کرمانشاه مسافتی نبود و هم از نظر جغرافیایی چیزی پیش رویشان نبود.
نوید شاهد کرمانشاه: در پایان اگر سخنی دارید بفرمایید؟
من آنچه را که به خاطر داشتم بیان کردم و در صورت تمایل می توانید گوشه دیگری از این ماجرا را در خاطرات همسرم دنبال کنید.
انتهای پیام/