وصیت نامه شهید «غلامرضا یغمایی»
شهید «غلامرضا یغمایی» در بخشی از وصیت نامه خود نوشته است: همسر خوب و مهربانم! یکی از این خواسته‌هایم این است که سعی کنی فرزندانمان را با هدفی که داشته‌ام آشنا کنی و به آنها درس ایمان، میهن دوستی، خداشناسی و شرف بدهی.

به گزارش نوید شاهد کرمانشاه، شهید «غلام رضا یغمایی» دوم خرداد 1328 در شهرســتان اسدآباد دیده به جهان گشود. پدرش مراد و  مادرش قدم خیر نام داشت. در حد خواندن و نوشتن سواد آموخت.  به عنوان اســتوار یکم ارتش در جبهه حضور یافت. یکم فروردین 1366 در تبریز دچار سانحه رانندگی شد و به شهادت رسید. مزار شهید والامقام در شهرستان کرمانشاه واقع است.

همسرم! فرزندانم درس ایمان، میهن دوستی و خداشناسی آشنا کن

وصیت نامه شهید

در این سطور سر در گم‌ام و شروعش برایم مقداری مشکل است؛ نه از این بابت که وحشت دارم و اتفاقا بر عکس از این لحاظ که کسانی که مبادرت به نوشتن وصیت نامه می‌کنند بیشتر به دنبال دارایی و ثروت خود هستند، من نمی‌گویم این کار غلط است ولی من شدیدا با این مسأله مخالفم چون این عمل، ارزش هدف والایی که انسان به خاطرش شهید شده را پایین می‌آورد. هدف خیلی بالاتر و با ارزش‌تر از این مسایل است. غرض از نوشتن این مطالب فقط چند خواسته است که اگر امکانش برای بازماندگانم و مخصوصا همسرم میسر شد انجامش دهد.

یکی از این خواسته‌ها این است که همسرم سعی کند فرزندانم را با هدفی که داشته‌ام آشنا کند و به آنها درس ایمان، میهن دوستی، خداشناسی و شرف بدهد.

همسر خوب و مهربانم! بارها گفته‌ام و باز هم در این جا یادآور می‌شوم که انسان مثل یک قطره‌ ی باران است و این باران گاهی به روی شیروانی بامی می‌ریزد و آن آب به وسیله‌ی ناودان راه فاضلاب را در پیش می‌گیرد و گاهی به پای درختی، یا ساقه گندمی و یا بوته‌ی شقایقی می‌بارد و رویش و حیات را معنا می‌بخشد. زندگی آن نیست که فقط انسان راه سفر و خلا را بشناسد؛ زندگی یعنی فداکاری، گذشت و جانبازی، آموختن، انسان دوستی، مؤمن بودن و ارزش های انسانی؛ پس کوشش کن فرزندانمان را طوری پرورش دهی که قطره‌ی بارانی باشد که به هرز نروند.

دوست دارم مرا به زادگاهم برده و درآنجا دفن کنند. گر چه تمام خاک ایران سرای من است ولی بیشتر دوست دارم که در کرمانشاه باشم.

در پایان علاقمندم که به فرزندانم یادآور شوی که پدرتان تا آخرین نفس با دشمنان در رزم و مبارزه بود و هچ وقت به خود اجازه نداد تا آب و خاک پاک میهنمان زیر پای این بعثیان چکمه سیاهِ سیاه چرده لگدمال شود و او استراحت کند و شانه از زیر مأموریت خویش خالی نماید.

به امید این که خواسته‌هایم جامه‌ی عمل بپوشانی. خدا نگهدارتان و همیشه دوستتان دارم.

انتهای پیام/

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده