روایتی شنیدنی از جانباز کرمانشاهی«داود مرادیان»
«داود مرادیان»، می‌گوید: با اینکه عصا به دست داشتم به تنهایی کار 6 نفر را انجام می‌دادم و یک گلوله توپ به وزن 40 تا 50 کیلویی را جابه جا و آماده تیراندازی می‌کردم. در تمامی عملیات‌ها حضور داشتم آخرین عملیات که عملیات مرصاد بود را هم شرکت کردم و تا آخرین لحظه ایستادم و از وطنم دفاع کردم.

به گزارش نوید شاهد کرمانشاه، «داود مرادیان»، می‌گوید: سال 1361 در عملیات والفجر 3 از ناحیه سر و صورت کامل سوختم، وقتی از کما بیرون آمدم با اینکه دکتر خیلی اصرار کرد که استراحت کنم دوباره به جبهه برگشتم. به خانواده‌ام گفته بودند شهید شدم بعدها که دوباره به جبهه رفتم یکی از فرماندهان من را شناخت.

دفاع از وطن تا آخرین لحظه

وی ادامه داد: با اینکه عصا به دست داشتم به تنهایی کار 6 نفر را انجام می‌دادم و یک گلوله توپ به وزن 40 تا 50 کیلویی را جابه جا و آماده تیراندازی می‌کردم. در تمامی عملیات‌‌‌‌ها حضور داشتم آخرین عملیات که عملیات مرصاد بود را هم شرکت کردم و تا آخرین لحظه ایستادم و از وطنم دفاع کردم.

آمار بازدید : 1

انتهای پیام/

 

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده