جهاد سازندگی در جنگ، نقش کلیدی و محوری داشت
به گزارش نوید شاهد کرمانشاه، جهادگران خستگیناپذیر در میان آتش و خون چه ایثارها که نکرده و چه حماسهها که نیافریدند. شجاعت دلیرمردان جهادیمان در جهاد علیه کفر و بیداد زبانزد عام و خاص است، وسعت دامنه گذشت و ایثار مردان و زنان جهاد در جنگ و صلح، بزرگ و کوچک، فقیر و غنی، این مرز و بوم را فراگرفته است، جهاد شمایل دنیای آزادی و استقلال در عرصه ی کار و تلاشس و پیکار علیه فقر و تنگدستی و رذالت و ذلت است. در همین راستا با «علیرضا خرامین» یکی از جهادگران کرمانشاهی و فرمانده گردان امام حسن مجتبی(ع) در هشت سال دفاع مقدس به گفتگو نشستهایم که در ادامه میخوانید:
لطفا خود را معرفی بفرمایید.
من علیرضا خرامین متولد 1334 در روستای دو چقا الهیار خانی از توابع بخش میان دربند، فرزند دوم خانواده هستم. پنج برادر و یک خواهر دارم.
دوران کودکی و نوجوانی شما چگونه گذشت؟
هر کس به فراخور محیط اجتماعی و موقعیت خانوادگی، دوران کودکی و نوجوانی متفاوتی دارد. در مورد خودم باید صادقانه عرض کنم به محض اینکه دوران کودکی را پشت سر گذاشتم مشغول کسب تحصیل و درس و بحث بودم و مضافاً به اینکه اهتمام و تلاش در راستای انجام فرایض دینی و انجام تکلیف شرعی و آداب مربوط به آن و نسبت به این امور انسان ساز، میل نداشتم کوتاهی و مسامحهای رخ دهد.
آیا دوران مقدس سربازی را گذراندهاید، در کدام منطقه و یگان بودهاید، در چه سالی؟
بله، سال 1353 پس از پایان دوره آموزشی در سنندج و عجب شیر، استان کردستان و اردبیل در یگان رزمی دوران سربازی خودم را سپری کردم و به خاطر اعتقاداتی که داشتم چندین بار توسط سروان نانکلی مورد ضرب و شتم و بازخواست قرار گرفتم.
اولین بار کجا و چه وقت با نام حضرت امام خمینی (ره) آشنا شدید؟
در سال 1357 در پتروشیمی استان بوشهر مشغول به کار بودم با اعلامیههای کوبنده امام خمینی(ره) بر علیه رژیم سفاک و منفور شاه آشنایی پیدا کردم و نسبت به پخش آن با علاقمندی زیاد مبادرت میکردم و این امر مقدمهی انقلاب بود که منجر به پیروزی انقلاب اسلامی شد و به طرق مختلف در هر شرایطی اگر موضوع خاصی رخ میداد همیشه آماده بودم.
خاطراتی از دوران انقلاب دارید؟
در سالهای 56 و 57 با تعدادی از برادران به طور شبانه روزی جلسه داشتیم برای انجام فرامین حضرت امام (ره) با برادران تقسیم کار کردیم و همراه با «حاج آقا زمردیان» مدیر کل اسبق هلال احمر و آقای دکتر «علی سلیمی» و مرحوم «حاج ناصر باقری» اعلامیه حضرت امام را پخش میکردیم.
در سال 57 سربازها سرشان را میتراشیدند و از پادگانها فرار میکردند و ما نیز طی جلسهای که با مجموعهای از دوستان داشتیم، به خاطر رد گم کردن مبادرت به تراشیدن موی سر خود نمودیم تا این امر بر مأمورین گارد متشبه شود و برای سربازان مشکل ایجاد نکنند.
زمانی که در روستای قلعه خدا مروت خان مشغول پیکار با بیسوادی بودم، در آن مقطع سپاه دانش نیز همزمان مشغول تدریس بودند، به علت عدم منطق درست، من را به پاسگاه احضار کردند و به علت فشار شدید و جدی پاسگاه انتظامی ساعت 2 شب فرار کردم. لازم است تمام اطلاعات و اعلامیههای حضرت امام خمینی (ره) توسط شهید حجت الاسلام والمسلمین ذبیح الله کرمی که کتابفروشی محقری در سرچشمه کرمانشاه داشت، تهیه و توزیع میشد.
به نظر شما جنگ را بدون مطالعه انقلاب میتوان شناخت؟
انقلاب دستاوردهای فراوانی داشت به ویژه استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی از بزرگترین دستاوردهای آن محسوب میشد. جنگ از طرف استکبار جهانی و ایادی پلیدش به خاطر مطامع خودشان آغاز شد اما جنگ پایههای انقلاب را مستحکم نمود و حضور آحاد ملت در صحنههای مختلف جنگ، درسی بزرگ برای غرب و شرق و ایادی داخلی آنها بود.
در چه سالی وارد نهاد مقدس جهاد سازندگی شدید؟
در تاریخ نهم اسفندماه 1358 وارد نهاد مقدس جهاد شدم. بلافاصله خدمت در روستاهای محروم را شروع کردم و پس از مدتی با شروع جنگ تحمیلی روانه جبهه و جنگ شدم و در سخت ترین شرایط به عنوان فرمانده عملیاتی گردان مهندسی رزمی کرمانشاه انتخاب شدم و با پشتکار و جدیت در این نهاد فعالیت کردم و در سال 1360 طی حکمی به عنوان سنگر ساز استان کرمانشاه در غرب و جنوب به مدت سه سال تمام در عملیاتها شرکت کردم و کلیه سنگرهای بتنی و بیمارستانها همچون بیمارستان شیخ صالح، ایلام، سومار و سنگرهای مربوط به اتاق عمل پشت خط توسط من و برادران سنگر ساز نصب و در اختیار نیروهای سپاه و ارتش قرار میگرفت.
از چه طریقی با این نهاد آشنا شدید و هدف شما از همکاری چه بود؟
در اوایل انقلاب به فرمان امام (ره) وارد جهاد سازندگی شدم و هدف از همکاری تحقق و پیشرفت مملکت و نظام جمهوری اسلامی ایران و خدمت رسانی به روستاها و مناطق محروم بود که بحمدالله جهاد سازندگی در این راستا موفق و سربلند شد.
طی جنگ تحمیلی در چه مناطقی حضور داشتید و در چه عملیاتی شرکت کردید؟
در مناطق شلمچه، حلبچه، سومار، تنگههرمز و مناطق جنگی اورامانات به خاطراستحکامات و عدم تلفات و صدمات، گروه نصب سنگر با مسئولیت اینجانب در تمام جبهههای غرب و جنوب حضوری فعال و همه جانبه داشتم.
به نظر شما چرا جهادگران به سنگر سازان بیسنگر ملقب شدهاند؟
بهتر است این سوال را در قالب یک خاطره پاسخ دهم، در عملیات «مسلم ابن عقیل» با یکی از دانشجویان دانشگاهی تصمیم گرفتیم به خط مقدم برویم، رفتیم داخل سنگر فرماندهی گردان، محلی برای خوابیدن ما نبود، یکی از فرماندهان در جمع برادران گفت: میدانید این برادران چه کسانی هستند؟ گفتند: نه، گفت: اینها سنگرسازان بیسنگر هستند، خودشان سنگر میسازند ولی سنگری نیست که در آن بخوابند.
اگر جهاد نبود، جنگ پیشرفتی داشت؟
البته، اما یکی از ارگان هایی که اثر گذاری آن ملموس بود جهاد سازندگی بود و اگر جهاد سازندگی نبود به احتمال خیلی قوی کارها به این سرعت پیش نمیرفت، جهاد سازندگی در جنگ نقش کلیدی و محوری داشت.
در کدام منطقه بیشترین تعداد شهدا، مجروحین و خسارات مادی را در پی داشت؟
در تمام مناطق عملیاتی بدون شک شهید و مجروح و جانباز داشتیم اما این موضوع در منطقه جنوب مثل شلمچه و فاو بیشتر بود.
بهترین دوستان شهید شما چه کسانی بودند؟
شهیدان «محمد حسین باقری»، «علی اکبر باقری»، «حاج ابراهیم رستمی»، «مجتبی محمودی پناه»، «عبدالله نظری»، «عیسی آبباریکی» و «پرویز رازیانی» و ...
در پایان اگر صحبتی دارید بفرمایید.
ما باید با مردم باشیم و گفتهی حضرت امام (ره) را باید آویزهی گوش کنیم و آن را الگو قرار دهیم تا جامعه واکسینه و مصون شود که فرمود: «مردم ولی نعمت ما هستند و ما باید به آنها ارج نهیم چون هر چه داریم از مردم است.»
انتهای پیام/