حاج صادق، بسیار خاکی و صمیمی بود
به گزارش نوید شاهد کرمانشاه، پدر سردار شهید «حاج صادق امیدزاده» به بیان ویژگی شخصیتی، خاطره رفتن به جبهه و هدف این شهید در جبهه مقاومت اشاره کرد و گفت: وقتی 16، 17 ساله و محصل بود جنگ شروع شد. با دوستان و رفقایش به مسجد محله می رفت و کمک می کرد تا بالاخره یک روز آمد و گفت: بابا من میخواهم به جبهه بروم و رضایتنامه شما را می خواهم، مادرش قبول کرد، اما من قبول نکردم چون می ترسیدم طوری بشود، در نهایت او گوش نکرد و به جبهه جنوب رفت.
وی ادامه داد: وقتی چند ماه اول به جبهه رفت از او خبری به ما نرسید، خیلی ناراحت و پریشان شدم، به دنبالش به جبهه رفتم. هر چه گشتم، پیدایش نکردم و به خانه برگشتم تا سه ماه بعد که خودش برگشت.
پدر شهید مدافع حرم، افزود: هر چه به او می گفتم برو دنبال درس و مشقت گوش نمی کرد و می گفت مملکت و ناموس ما در خطر است، اگر ما و امثال ما به جبهه نرویم پس کی می خواهد برود؟ تا پایان جنگ همیشه در جبههها بود و ما کمتر او را می دیدم.
پدر سردار شهید امیدزاده، گفت: وقتی هم جنگ تمام شد دائما در ماموریت افغانستان، سوریه، لبنان بود و باز ما کمتر او را می دیدم.
وی بیان داشت: یکی از خصوصیات بارز او این بود که همیشه تلاش می کرد ما (پدر و مادرش) از دست او راضی باشیم؛ چند وقت پیش، به همسرش گفته بود، نمی دانم پدر و مادرم واقعا از دست من راضی اند یا نه؟
پدر شهید امیدزاده در ادامه در خصوص نحوه خبردار شدن از شهادت فرزندش توضیح داد: از تلویزیون شنیدیم دفترش در سوریه را زدهاند، به همسرش زنگ زدیم، گفت: معلوم نیست دارند خاک برداری می کنند، حقیقت را به ما نگفت؛ زمانی از دفتر امام جمعه، سپاه و استانداری تلفن زدند که می خواهیم به منزل شما بیاییم آن موقع مطلع شدیم که پسرم شهید شده است.
وی افزود: پسرم واقعا بچه ای خاکی و صمیمی بود ما هیچ وقت درجه، مقام و پستی از او ندیدیم. همیشه وقتی به دیدن ما می آمد معمولی و ساده لباس می پوشید از درجه و جایگاه خودش هیچی نمی گفت، نه برای مادیات رفت و نه برای درجه و مقام؛ همه اش برای رضای خدا می رفت.
انتهای پیام/