خدایا به مادرم صبر بده
يکشنبه, ۰۵ آذر ۱۴۰۲ ساعت ۰۹:۰۴
جانباز کرمانشاهی «سالار کارگر» می گوید: در منطقه عملیاتی بودیم و یکی از رزمندگان با بولدوزر خاکریز هایی را که نشست کرده بود را بالا می برد که در همین حین یک خمپاره به او خورد و دشمن شروع به حمله کرد که به من هم ترکش اصابت کرد و زمین خوردم که در آن لحظات فقط به فکر مادرم بودم و از خدا خواستم به او صبر بدهد.
به گزارش نوید شاهد کرمانشاه، جانباز کرمانشاهی «سالار کارگر» می گوید: سال 1365 بود که به خدمت سربازی اعزام شدم ما را به منطقه عملیاتی فرستادند. یکی از رزمندگان با بولدوزر خاکریز هایی را که نشست کرده بود را بالا می برد که در همین حین یک خمپاره به او خورد و دشمن شروع به حمله کرد که به من هم ترکش اصابت کرد و زمین خوردم که در آن لحظات فقط به فکر مادرم بودم و از خدا خواستم به او صبر بدهد.
انتهای پیام/
نظر شما