اشکهایم را پنهانی بدرقه راهشان کردم
به گزارش نوید شاهد کرمانشاه، این بار میخواهم با جمعی از همکارانم راهی شهرستان ثلاثباباجانی شوم و با «خاتونکاکاویسی» مادر شهیدان «علی، علی محمد و قادر شریفی» گفتگویی داشته باشم. جایی که در دورترین نقطه غربی کشور در استان کرمانشاه و جزو شهرستانهای محروم به حساب میآید نقطهای که هم مرز با عراق و دارای 75 کیلومتر مرز مشترک با این کشور است که در جنگ تحمیلی آسیبها و صدمات شدیدی بر این شهر و مردمانش وارد شده است.
از مناطق عملیاتی این شهرستان میتوان به شاخ شمیران، شاخ سومر، بیزل، بیماروک، بمو، ازگله، شیخ صله و دره شهدا نام برد.
وارد بنیاد شهید و امور ایثارگران شهرستان ثلاث باباجانی که شدیم، دیدم مادر شهدا با چهرهای مهربان و خندان و دستهای پینه بسته منتظر بود که از فرزندانش برایمان بگوید به او پیوستیم و پای درد دل این مادر مهربان نشستیم. در ادامه شما را به این گفتگوی صمیمی دعوت میکنم.
مادر شهیدان، گفت: من ساکن روستای رجبی و در همان جا به دنیا آمدم. پدر شهیدان «عبدالرحیم شریفی» نام داشت که در سال 1350 فوت شد و شهیدان «علی، علی محمد و قادر» هم در همین روستا متولد شدند. زمانی که رژیم بعث عراق به ایران هجوم آورد روستاهای مرزی تحت تسلط آنها قرار گرفتند که به ناچار من و فرزندانم به همراه خانواده عموی بچهها راهی عراق شدیم. وقتی که ساکن عراق شدیم بچهها پی به جنایات بعثیها بردند و از آنجا با برادران سپاهی ارتباط گرفتند و راهی ایران شدند و به عضویت بسیج درآمدند. در جنگ تحمیلی شرکت کردند.
کاکاویسی ادامه داد: در اوایل جنگ هر سه فرزندم سن و سال زیادی نداشتند. علی 10 سال، علی محمد 11 سال و قادر 12 سال داشت.
مادر شهیدان ابتدا در خصوص شهید «علی محمد» میگوید: علی محمد سال 1341 به دنیا آمد. او تحصیلات ابتدایی خود را در روستای رجبی به پایان رساند. محمود جزء بهترین و با استعدادترین محصلین مدرسه بود و معلماش از او به عنوان فردی باهوش و مودب تقدیر میکرد.
علی محمد در برابر سختیها مقاوم بود
وی افزود: علی محمد از همان کودکی علاقه زیادی به دین و مذهب داشت و در انجام فرایض دینی مشتاق بود. او در کارهایش فقط رضای خدا را مد نظر میگرفت. استقامت در برابر سختیها، بریدن از تعلقات دنیوی، تلاش و پشتکار مداوم، مهربانی و خوش رویی از خصوصیات بارز او به شمار می رفت.
مادر شهیدان بیان داشت: محمود چون خود را فرد مسئول و متعهد به مکتب اسلام میدانست. در سال 1364 به عضویت بسیج سپاه پاسداران انقلاب اسلامی درآمد و پس از گذراندن دوره آموزشی راهی جبهههای حق علیه باطل میشود. پس از ماهها پاسداری از سنگرهای اسلام و دفاع از آنها سرانجام در عملیات شاخ شمیران در تاریخ17 فروردین 1365 به شهادت میرسد.
در ادامه در مورد شهید «قادر» میگوید: قادر نیز برای رفع مشکلات زندگیمان بسیار تلاش میکرد و علاقه زیادی نسبت به انقلاب پیدا کرده بود. هر سه برادر در سال 1364 به عضویت بسیج سپاه جوانرود در آمدند و 17 فروردین 1365 دریکی از روستای ثلاث باباجانی هنگام درگیری با گروههای ضد انقلاب بر اثر اصابت گلوله به شهادت می رسد.
وی گفت: «علی و علی محمد» در منطقه شیخ صله و در عملیات والفجر 10 گویا چند نفر از عراقیها را دستگیر میکنند و به منطقه شاخ شمیران انتقال می دهند که در این حین دشمن بعثی آنها را به شهادت میرساند.
اشکهای دلتنگی را پاک و بدرقه راهشان کردم
مادر شهیدان گفت: فرزندانم کم توقع و دلسوز بودند. هر بار که از خانه بیرون میزدند دلشورههای عجیبی میگرفتم و وقتی که برمیگشتند تازه احساس خوشبختی میکردم. زمانی که از عراق راهی ایران شدند اشک در چشمانم جمع شده بود برای اینکه اشک هایم را نبینند برگشتم و با گوشه روسریام آن را پاک و بدرقه راهشان کردم.
وی با اشاره به اینکه فرزندانم را برای رضای خدا راهی جنگ با عراق کردم، گفت: زمانی که هر سه فرزندم به همراه همسر یکی از دخترانم به شهادت میرسند در عراق ساکن بودم و اطلاعی نداشتم تا اینکه همرزمانشان آنها را دفن میکنند حدود 2 ماه در پی مزارشان بودیم که آنها را پیدا میکنیم.
وی ادامه داد: فقط زمان نوجوانی را با آنها بودم بزرگ شدنشان را ندیدم. آنها را به اندازه تمام دنیا دوست داشتم و نبودشان را هیچوقت باور نکردم، آنها هر لحظه با من هستند.
کاکاویسی در پایان گفت: وظیفه هر مسلمان است که در کنار یکدیگر از اسلام و ارزش های دینی پاسداری کنند. کشورهای بیگانه نمی توانند بین اهل سنت و شیعه اختلاف بیندازند و برای آنها در دوران دفاع مقدس و امروز شاهد این پیوند قوی هستند.
تهیه و تنظیم: شهرزاد سهیلی
انتهای پیام/