امام حسین (ع)، در تاسوعای حسینی آرزوی شهید را برآورده کرد
به گزارش نوید شاهد کرمانشاه، شهید سهراب الفتی گرازان سال 1340 در شهرستان گیلانغرب و در یک خانواده کشاورز پا به عرصه حیات نهاد و تحت تعلیم پدر و مادر دوران کودکی را سپری کرد. ایشان به عنوان فرمانده گروهان بسطام در منطقه سقز مشغول به خدمت می شود و سرانجام 13 مهر 1363 همزمان با تاسوعای حسینی توسط ضد انقلاب به شهادت می رسد.
در همین راستا و به مناسبت شهادت فرمانده شهید «سهراب الفتی گرازان» در تاسوعای حسینی بر آن شدیم تا با دو نفر از همرزمان ایشان به گفتگو بپردازیم که در ادامه تقدیم مخاطبان ارجمند می گردد.
«سیدعباس مرادحسینی» متولد ۱۳۴۲ ساکن کرمانشاه، همرزم شهید و جانباز ۵۰ درصد درباره شهید والامقام می گوید:
من در گروهان بسطام که شهید سهراب الفتی فرماندهی آن را بر عهده داشتند خدمت می کردم و به مدت یک سال افتخار آشنایی با این شهید را داشته ام. وظیفه اصلی این گروهان مبارزه با گروهک های ضد انقلاب و تامین امنیت شهرهای منطقه سقز بود.
در امور خیر پیشقدم بود
شهید جوانی انقلابی معتقد و متعهد به نظام مقدس جمهوری اسلامی، بسیار شجاع و دلیر، اخلاق مدار و متواضع و ولایت مدار بودند که در بیشتر امور خیر شرکت کرده و در عزاداری های ایام محرم، مسائل دینی، فرهنگی و ورزشی مانند والیبال (که بسیار هم مهارت داشتند) همواره فعال بودند. او به افراد محلی و بومی کمک می کرد مانند؛ کمک به کشاورزان، تهیه کمک های اهدایی به فقرا، پخش نذری بین همه پایگاه ها و همچنین رابطه بسیار دوستانه و صمیمی با سربازان و زیر دستان داشتند به خصوص سربازانی که غریب بودند.
تکرار مکرر طلب شهادت از درگاه خداوند
خاطرات زیادی با هم داشتیم یکی از آن ها در روز هفتم محرم (مهر ماه) بود عازم یکی از پایگاه ها بودیم که به علت کمبود کشمش برای آشپزی به آن جا مراجعه کردیم از آن جایی که ایشان بسیار دقیق بودند پس از اطلاع از این کمبود فوراً عازم آن جا شده و مشخص شد که این کشمش را دو سرباز امانتداری نکرده اند. پس از بررسی ها و تذکرات لازم بازگشتیم که خود به عینه دیدم در مسیر بازگشت سه بار از خداوند طلب شهادت کردند این خاطره به خاطر اینکه نزدیک شهادت ایشان بود و خودشان خواستار شهادت بودند همواره در خاطر من ماند .
ظهر روز تاسوعای حسینی توسط ضد انقلاب ها اسیر و شهید شد
روز هشتم محرم مهر ماه سال ۱۳۶۳ برای تعمیر بلند گو و اقامه عزای محرم سرور و سالار شهیدان حضرت ابا عبدالله الحسین (ع) به همراه یکی دیگر از رانندگان به شهرستان سقز مراجعه کرد و در راه برگشت بین دو روستای خورده لوکی و کچل منگان در کمین نیروهای ضد انقلاب گرفتار می شوند که پس از مقاومتی جانانه در برابر تعداد زیادی از دشمنان و زخمی کردن سه تن از این نیروهای خود فروخته با اصابت گلوله به زانویشان زخمی شد و به اسارت عناصر ضد انقلاب در می آید، سرانجام در روز تاسوعای حدود ساعات اولیه صبح به دست این عناصر خود فروخته به شهادت می رسد.
شهادت ایشان هم در راه امام حسین(ع) بود. وی درحال تعمیر بلند گو برای هیئت بود که سپس در کمین دشمن گرفتار شد و با نظر خیر این امام عزیز سرانجام به آرزوی دیرینه اش که شهادت در راه خدا بود رسید. دلاوری های شهید عزیز همواره مرا یاد دلاوری های حضرت ابالفضل عباس(ع) در کربلا می اندازد که از هیچ چیز واهمه نداشت و همیشه با آغوش باز و روحیه بالا در نبرد ها حضور داشتند.
در ادامه «علی قنبری» ساکن ایلام که در سال ۱۳۶۱ پس از اخذ مدرک دیپلم به خدمت سربازی می رود و پس از از گذراندن دوره آموزشی به کردستان اعزام می شود و به شهید می پیوندد که در ادامه می گوید:
بنده بر اساس ماموریتی که داشتم از پاسگاه های مرزی سرکشی می کردم. پایگاه هایی که دره شیلر را پوشش می دادند که انتهای این دره پایگاه بسطام در فاصله چهارکیلومتری به مرز عراق بود. در یکی از این روزها در پایگاه کانی نعمت با افسر جوانی برخوردکردم جوانی با چهره ای نورانی و قامتی رعنا اهل گیلانعرب بود.
از آنجا که شهرهای ایلام و گیلانغرب دارای فرهنگ و زبان نردیک به هم هستند به ایشان گفتم که همشهری هستیم و ایشان با لبخندی با من روبوسی کردند. خلاصه بعد این دیدار همیشه در ارتباط بودیم.
منطقه ای که ما بودیم مملو از گروههای ضد انقلاب کومله و دمکرات و عملیات ها پارتیزانی بود. ضد انقلاب ها از دره شیلر وارد می شدند و تک می زدند وقتی با مقاومت پایگاهها رو به رو می شدند در حین عقب نشینی جاده ها را مین گذاری می کردند.
گروهک کومله از شهید الفتی کینه به دل داشت
در دومین روز از عملیات والفجر۳ در منطقه مهران، در رادیو از رشادت جوانان و رزمندگان اسلام تمجید شده بود که شهید سهراب الفتی با بیسیم به من اطلاع داد که در مهران عملیات شده اخبار را از رادیو دنبال کنم. از رادیو اخبار عملیات والفجر ۳ که شنیدم خیلی خوشحال شدم همان شب حزب کومله روبه روی پایگاه کانی نعمت را مین گذاری کرده بودند و اقدام به کمین کردند. دوتا از ماشین ها روی مین رفتند و تعدادی شهید دادیم و تعدادی هم از جمله خودم مجروح شدیم در این حین شهید «سهراب الفتی» دلاور مرد گیلانغربی با کمک سه سرباز، دشمن را عقب راند. بعد از این اتفاق، کینه سهراب در دل گروهک کومله کاشته شد.
ضد انقلاب از هر راهی برای مقابله با سهراب وارد می شد. گاه تهدید می کردند و گاه حتی از در تطمیع وارد می شدند و پیغام می فرستادند که شما کُرد هستید اگر به ما ملحق شوید از مال و امکانات برایت فراهم می کنیم، ولی سهراب نه توجه ای به تهدید داشت نه زرق و برق دنیا فریبش می داد. او اعتقاد راسخ به امام و جمهوری اسلامی داشت و می گفت که جمهوری اسلامی در تملک آقا امام زمان (عج) است.
بخشی از حقوق خود را به سربازان بی بضاعت می بخشید
شهدا با تمام وجود دارای خصوصیات بارز هستند. شهید الفتی خوش اخلاق و دلسوز و درسنگرسازی همچون سربازی عادی مشارکت می کرد. رفتار ایشان با مردم منطقه زبانزد بود. با وجود دقت در انجام وظایف اما بسیار مهربان تا آنجا که قسمتی از حقوق خود را محرمانه به سربازان بی بضاعت می بخشید.
یک روز در سقز با هم بودیم لباس و کفش بچه گانه خریداری کرد و به صورت ناشناس به واسطه پیشمرگ های روستا برای خانواده های یتیم فرستاد. ایشان بسیار متدین و مقید به انجام واجبات بود و تنها شهادت می توانست پاداش کارهای خیر سهراب باشد.
شهادت در تاسوعای حسینی بالاترین پاداش به شهید بود
من در مریوان بودم که خبر شهادت ایشان به من رسید. در آن سوی مرز، ضد انقلاب برای این اتفاق جشن و پایکوبی برپا کردند. اما غافل از اینکه سهراب در شب منتهی به عاشورا به بالاترین پاداش یعنی شهادت نائل آمده بود. همچون یاران امام حسین (ع) که نه از تهدید جانشان بیم داشتند نه گرفتار تطمیع دشمن شدند.
انتهای پیام/