شهیدی که با همرزمش برای شهادت هم پیمان شد
به گزارش نوید شاهد کرمانشاه، شهید ارسلان فیض هرسینی، فرزند نصرالله و والیه، در یازدهم آذر 1329 در شهرستان هرسین متولد شد.
بچه باهوش و زرنگی بود. تحصیلات ابتدایی را در شهرستان هرسین و دوره دبیرستان را در شهرستان کرمانشاه، مدرسه کاوه گذراند. او روزها کار می کرد و شب ها درس می خواند تا در کنار تحصیل به اقتصاد خانواده کمکی کرده باشد.
پس از اخذ دیپلم، به خاطر علاقه ای که به پرواز داشت در سال 1353 در آزمون خلبانی هوانیروز دانشکده افسری شرکت کرد و قبول شد. اولین سال تحصیل را در دانشکده افسری تهران و ادامه آن را تا فارغ التحصیل شدن در اصفهان گذراند و موفق به اخذ مدرک فوق دیپلم شد.
دراواخر سال 1354 به علت اعتراض به اضافه شدن دوران تحصیل و پایین آوردن درجه، با همکاری دوستانش دست به اعتصاب زد که نتیجه این کار به 6 ماه زندان انفرادی و نیز 6 ماه محروم شدن از گرفتن درجه و فارغ التحصیل شدن، محکوم شد.
آغاز فعالیت های انقلابی در ارتش
شاهنشاهی و نشانی از تنفرش از رژیم بود. او از طریق دوستان غیرنظامیاش نوارهای حضرت امام را به صورت مخفی گوش میداد. علاقه زیادی به امام و اسلام داشت. او تمام فعالیت های اسلامی و انقلابی اش را در ارتش آغاز نمود.
به صورت مخفی به پخش اعلامیه و نوار و شرکت در تظاهرات میپرداخت. در محل کارش هم تبلیغ می کرد او مبارزاتش را تا شکست نظام طاغوتی ادامه داد و بعد از پیروزی انقلاب نیز در پیشبرد اهداف انقلاب بسیار می کوشید.
در سال 1356 با درجه ستوان سومی موفق به اخذ گواهینامه خلبانی شد. مدتی بعد از آن، دوره خلبانی هلیکوپتر کبری را به پایان رساند و با درجه ستوان دومی کار خود را آغاز نمود. پس از فارغ التحصیلی به کرمانشاه منتقل شد و شروع به کار کرد.
اواخر تابستان 1358 منافقینی که خود را حامی اسلام معرفی می کردند، با تبلیغ پوچ و بیاساس توانستند او را به طرف خود بکشانند، اما بعد از 5 ماه پی به افکار شوم آنان برد و پشیمان و نادم به محل کار خود برگشت و به علت سابقه درخشان و رابطه با روحانیت شروع به کار کرد و در جهت پیشبرد انقلاب از هیچ فعالیت و تلاشی دست برنداشت و این فعالیت ها همراه با انجام وظیفه بود.
مقابله با دشمنان انقلاب
با شروع درگیریهای کردستان همسر و فرزند خویش را رها کرد و داوطلبانه به مأموریت های جنگی و سرکوبی دشمنان انقلاب به کردستان رفت. او حتی به فرماندهاش گفته بود: من در تمام مدت شبانه روز برای انجام وظیفه حاضر هستم.
ارسلان فیض هرسینی به خاطر احساس مسئولیتی که در مقابل خدا و ملت می کرد به سرکوبی دشمنان اسلام میپرداخت و در تمام مأموریتهای کردستان شرکت داشت. به مأموریت های 20 روزه می رفت و در تمام مدت مأموریتش، پوتین های مقدس سربازی را به جز وقت نماز، از پایش خارج نمی کرد. در این مأموریت ها، دوستانش یکی پس از دیگری به شهادت می رسیدند و او در تشییع پیکر آنها شرکت می کرد. از خداوند طلب شهادت می کرد تا اینکه نزدیک ترین دوستش «محسن درخشان» به شهادت رسید که در تشییع پیکر او گفته بود: «به امید خدا تا هفته آینده، من نیز در کنار تو آرام می گیرم.»
او به افراد تهی دست کمک می کرد و سعی داشت هر خدمتی که می تواند برای آنان انجام دهد.
به روستاهای اطراف شهرها می رفت و به اهالی روستا کمک می کرد. به یتیمان توجه خاصی داشت و سرپرستی چند خانواده یتیم را به عهده داشت و به آنان کمک می کرد. فردی متواضع و مهربان بود. وظایف خود را به نحو احسن در مقابل همه از جمله پدر، مادر، خواهر، برادر و دیگران طبق اسلام و دستورات دینی انجام می داد. محبوبیت خاصی بین دوستان دور و نزدیک داشت.
پس از شهادت دوستش محسن درخشان با خدای خود پیمان بست که تداوم بخش راه او باشد. براساس همین سوگند با شروع درگیریهای مجدد در کردستان، برای دفع ضدانقلابیون به کمک برادران کُرد به کردستان رفت که در نزدیکی شهر سنندج در حین پرواز عملیاتی، مورد اصابت گلوله منافقین قرار گرفت و به آرزوی دیرینه خود یعنی شهادت رسید.
ستوان یکم خلبان ارسلان فیض هرسینی در تاریخ 6 خرداد 1359 در منطقه عملیاتی غرب واقع در کردستان مورد اصابت گلوله ضد انقلابیون قرار گرفت و به شهادت رسید.
پیکر پاک شهید بعد از تشییع در باغ فردوس کرمانشاه به خاک سپرده شد.
انتهای پیام/