گفتگوی نوید شاهد با اولین جانباز مبارز انقلابی گیلانغرب:
اولین جانباز مبارز انقلابی در گیلانغرب بیان کرد: در تظاهرات خیابانی با یکی از نیروهای ساواک مواجه شدم هیچ وسیله دفاعی نداشتم جز یک تیر و کمان که با آن گوش ساواکی را بریدم که عصبانی شد و با شلیک گلوله، استخوان یکی از پاهایم را خورد کرد و من در آن سال یکی از پاهایم را از دست دادم.

«منصور کرمیان» در گفتگو با خبرنگار نوید شاهد کرمانشاه، گفت: در زمان رژیم پهلوی که عزت، احترام، جایگاه و شان انسانی ملت زیر یوغ ایادی طاغوتی‌ها لِه شده بود، مردم نیز در لبیک به آرمان خواهی به رهبری معمار کبیر انقلاب که شعار عزتمندی، استقلال و آزادی را برای ملت ایران به ارمغان آورد، عزت و آزادی و استکبار ستیزی در رگهای انقلابی ملت به جوش آمده بود و تحت رهبری های حضرت امام خمینی (ره)، فریاد بیزاری از حکومت طاغوت بلند شد و مردم گیلانغرب هم با انقلابیون همپا شدند.

گلوله ساواک، استخوان پای راستم را خورد کرد

وی در ادامه بیان داشت: کلاس دوم راهنمایی بودم که در ارتباط با معلم مدرسه‌ام «علی اشرف محمودی» در جریان مبارزات ضدطاغوت قرارگرفتم، هرچند او نیرویی غیربومی بود اما از همان سال ها که به گیلانغرب آمد به لحاظ ارتباطی که داشت توانست اعلامیه و نامه های درخصوص انقلاب را دریافت و نسبت به روشنگری در بین مردم اقدام کند.

جانباز انقلابی افزود: آبان ماه 1357 در شهرستان گیلانغرب به صورت جدی و چشمگیر، تجمعات و راهپیمایی های شهری آغاز شد. مردم به نوعی درگیر اعتراضات و تجمعات در داخل شهر و شعارهای ضد طاغوتی بودند، اگرچه مسئول ژاندارمری شخصی به نام گروهبان زارعی بود و منع هرگونه تجمعی را اعلام کرده بود اما مردم توجهی نداشتند. او نتوانست اعتراضات و تجمعات مردمی را سرکوب کند لذا یک طاغوتی دیگر را به نام «شاطر آبادی» روانه گیلانغرب کردند تا سر و صدای انقلابیون به ستوه آمده را بخواباند.

کرمیان گفت: به یاد دارم که بسیاری می‌گفتند در همان لحظه اول که شاطر آبادی به گیلانغرب آمد و از تجمعات اعتراضی در این شهر شنید باعصبانیت خطاب به گروهبان زارعی گفته بود که هنوز در این شهر کسی را نکشته‌اید هنوز روی مردم (انقلابیون) گلوله‌ای شلیک نکرده‌اید پس چه غلطی می‌کنید؟ در همان روزهای منتهی به پیروزی انقلاب که تنور مبارزات و تجمعات انقلابی داغ بود در گیلانغرب هم بسیاری از بزرگان شهر حضور داشتند که در بین آنها همان معلم مدرسه ما نیز حضور داشت و همپای دیگر مردم شهر شروع به شعار دادن کردیم و مرگ بر شاه و درود بر خمینی می گفتیم، وقتی نیروهای ژاندارمری این صداها و تجمعات را دیدند همان شاطر آبادی هم که سلاحی یوزی در دست داشت، با تکبر خاصی در خیابان همراه نیروهایش حاضر شد و مردم را تهدید کرد که اگر شعار دادن ها و تجمع شان را ادامه دهند، آنها را به گلوله خواهد بست، اما مردم از حرفها و نعره‌های توخالی او هراسی نداشتند.

مبارز انقلابی گفت: نیروهای مسلح ژاندارمری با شدت بی رحمی و خشونت به سوی به مردم هجوم آوردند تا نسبت به دستگیری آنها اقدام کنند من و تعدادی از دیگر دوستانم در کوچه‌ای بن بست با نیروهای مسلح ژاندارمری روبرو شدیم که دست بر اتفاق یکی از آنها همان شاطر آبادی بی رحم بود. وقتی خود را در انتهای یک کوچه بن بست در مقابل نیروهای مسلح ژاندارمری دیدم، تنها سلاح دفاعی در دستم تیروکمانی بود که با آن سنگی را با قدرت تمام به سوی شاطر آبادی پرت کردم که در نتیجه آن، گوش او به شدت آسیب دید و همین باعث خشمگین شدنش شد و به ناگاه همه ما را به گلوله بست که در آن لحظه به دلیل اصابت مستقیم یکی از تیرها، من بیهوش شدم.

زمانی که به هوش آمدم خودم را در مسیر قصرشیرین دیدم که همان آقای علی اشرف محمودی معلم مبارز مدرسه‌ام را دیدم با خودرو آریایی که داشت مرا به مرکز درمانگاهی در قصر شیرین رساند بر اثر برخورد گلوله‌ها به پای راستم استخوانهایم خورد شده بود و از محرومیتی که در آن زمان موج می زد و حتی ما یک پزشک ایرانی هم نداشتیم دکتر پاکستانی مسقر در درمانگاه قصر شیرین گفت این پا باید قطع شود و راه درمانی ندارد و در همان روزها پای راستم را از بالای زانو دست دادم.

وی با اشاره به اینکه نقص عضو خود را در راه انقلاب اسلامی افتخار می‌داند، گفت: بعد از سالهای انقلاب و بعد از به ثمر نشستن آن به لحاظ اینکه یک پایم را از دست داده بودم هرگز رو به انزوا نرفتم تا جایی که به واسطه علاقه انقلابیم در سال های 61 ، 62 و 63 در جبهه های غرب به عنوان یک بسیجی فعال حضور در میدان‌های جنگ و دفاع را با دشمن بعثی تجربه کردم لذا دفاع از انقلاب را در همه عرصه ها از میدان مبارزات انقلابی تا دفاع در مقابل متجاوزان بعثی را امری بدیهی و یک وظیفه شرعی می‌دانستم.

مبارز انقلابی در پایان گفت: به عنوان یک جانباز و بسیجی اعلام می کنم که همه علاقه‌ام در یک جمله خلاصه می‌شود که خداوند مرا چنان توفیقی دهد که بتوانم همچنان در خط ارزشی باقی بمانم و در میدانی که ولایتمدار و انقلابی بودن در آن افتخار است مفتخر باشم.

انتهای پیام/

 

 

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده