روایتی ازآزاده کرمانشاهی "سید والی حسینی"؛
نوید شاهد-"سید والی حسینی" می گوید:« با چند نفری برای تهیه ی مهمات به سرپل ذهاب رفتیم. بعد از ظهر همان روز ( اول مهر سال 1359 ) به نوار مرزی برگشتیم در وسط راه به ما خبر دادند که عراقی ها به تنگه ترش آبه حمله کرده اند و از مرز گذشته اند. چند ساعتی مقاومت کردیم ولی سرانجام به محاصره ی ارتش مجهز عراق افتادیم و به ناچار تن به رنج های چند ساله ی اسارت دادیم.»

به گزارش نوید شاهد کرمانشاه، بی شک تداعی خاطرات شهیدان، آزادگان و جانبازانی که جان، عمر و یا عضوی از پیکر خود را فدای آرمان های انقلاب شکوهمند اسلامی کردند، ما را برای ادامه دادن راهشان مصمم تر خواهد کرد.
در ادامه روایتی خواندنی از آزاده کرمانشاهی "سید والی حسینی" تقدیم مخاطبان ارجمند می شود.

ارتش عراق سد راهمان شد و به یکباره اسیر شدیم

 

من به عنوان گروه فدائیان امام (ره ) وارد سپاه پاسداران شدم و حدود یک سال در پاسگاه های مرزی خدمت کردم.

در اولین حمله ی عراق به نوار مرزی به دلیل عدم امکانات مقاومت ما در هم شکسته شد و در طول چند ساعت مقاومت 12 کشته و تعداد زیادی زخمی دادیم.

چند نفری برای تهیه ی مهمات به سرپل ذهاب رفتیم. بعد از ظهر همان روز ( اول مهر سال 1359 ) به نوار مرزی برگشتیم و در وسط راه به ما خبر دادند که عراقی ها به تنگه ترش آبه حمله کرده اند و از مرز گذشته اند.

عده ای از دوستان برگشتند. من به همراه سه نفر از دوستان به نام های نعمت شهبازی، لطف الله شهبازی و مراد صیادیان و راننده ( علی الفتی ) تصمیم گرفتیم مهمات را به برادران برسانیم. نزدیک پایگاه بودیم که تانک های عراقی سر رسیدند. ابتدا بر مسیر جاده دید کامل نداشتیم، همزمان با رسیدن ما درگیری شروع شد. همراه با برادران حاج حمد الله دکامی زاده، حاج امین طاهر توانا، حشمت الله جهانگیری و حاج احمد شمس چند ساعتی مقاومت کردیم ولی سرانجام به محاصره ی ارتش مجهز عراق افتادیم و به ناچار تن به رنج های چند ساله ی اسارت دادیم.

انتهای پیام/

 

منبع: نویدشاهد
برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده