شهادت یکی از همرزمانم با به اهتزاز درآوردن پرچم ایران رقم خورد
به گزارش نوید شاهد کرمانشاه، بی شک تداعی خاطرات شهیدان، آزادگان و جانبازانی که جان، عمر خود و یا عضوی از پیکر خود را فدای آرمان های انقلاب شکوهمند اسلامی کردند، ما را برای ادامه دادن راهشان مصمم تر خواهد کرد.
در ادامه روایتی خواندنی از آزاده کرمانشاهی "فرهاد محمدی" تقدیم مخاطبان ارجمند می شود.
تیرماه بود که عملیات مرصاد اتفاق افتاد و به همراه چند از دوستانم در عملیات شرکت کردیم. در ساعات آخر عملیات تعداد زیادی از بچه ها شهید شدند. رزمنده ها خیلی خسته بودند نه اذوقه ای برایمان مانده بود و نه توانی.
درگیری، کمی فروکش کرده بود. یکی از بچه ها گفت: وقت نماز است. فرصتی دست داده بود تا نماز بخوانیم همان جا و در کنار جاده ی خاکی مشغول شدیم که ناگهان نیروهای عراقی ما را محاصره کردند. ماه راه مقاومت نداشتیم من عکس امام را به سینه داشتم. فرمانده عراقی وقتی که عکس امام را دید سیلی محکمی به صورتم نواخت و عکس را کند و دور انداخت.
همه ما را به اسارت بردند. سخت ترین روزهای اسارت ما همان روزهایی بود که برای رحلت امام عزاداری می کردیم و بعثی ها ما را در حال نماز خواندن و یا برگزاری مراسم دعا می دیدند. گاهی هنگام نماز خواندن بر سربچه ها آب می ریختند و این در حالی بود که عطش تشنگی اسرا به ندرت رفع می شد. وضع غذا و بهداشت بسیار بد بود غذاها بی کیفیت، آشغال و تکراری بود. گاهی چند نفر از یک تیغ استفاده می کردند.
یک روز برای صبحگاه آماده می شدیم که اتفاق عجیبی افتاده بود؛ پرچم عراق پایین کشیده شده بود و پرچم ایران در اهتزاز بود. بعثی ها بسیار ناراحت و عصبانی شدند. وقتی فهمیدند که کار کدام رزمنده ی ایرانی است او را به محوطه ی اردوگاه آوردند و آنقدر او را کتک زدند تا به شهادت رسید.
انتهای پیام/