شب یلدای سال 1365 دشمن با بمب های خوشهای از ما پذیرایی کرد
به گزارش نوید شاهد کرمانشاه؛ یلدای 1365 را میتوان یلدای خونین کرمانشاه نامید. روزی که ده ها فروند هواپیمای رژیم بعث صدام بر فراز آسمان کرمانشاه ظاهر شد و مردم بیدفاع این شهر که برای برپایی مراسم شب یلدا آماده میشدند را به خاک و خون کشیدند.
در همین راستا "فریبا خواجوی" یکی از جانبازان کرمانشاهی که در شب یلدای سال 1365 به درجه جانبازی رسیده است در رابطه با این شب به بیان خاطراتی پرداخت که در ادامه تقدیم مخاطبان ارجمند می گردد:
ظهر بود. من و خانواده ام سر سفره مشغول به صرف نهار بودیم و در حین غذا خوردن برای چگونگی برگزاری شب یلدا نقشه میکشیدیم. برادرم پزشکیار بود و پس از گذراندن دوره سه ساله پزشکیاری در تهران به کرمانشاه آمده و قرار بود دو روز دیگر خود را به یگان خدمتی اش در قصرشیرین معرفی کند.
صدای آژیر قرمز از رادیو پخش شد و پس از زمان کوتاهی پدافندهای هوایی به کار افتادند. ابتدا موضوع را جدی نگرفته و شوخی میکردیم. اما رفتهرفته صدای هواپیماها شوخی را به ترس و اضطراب تبدیل کرد. با صدای انفجار وحشتناکی شیشههای خانه فرو ریخت، نمیدانم چه اتفاقی افتاد اما من از ناحیه شکم احساس درد شدیدی کردم. دستم را روی شکمم گذاشتم، دستم داغ شد، قرمزی رنگ خون را در بین انگشتانم مشاهده کردم فریاد زدم من ترکش خوردم. چشمم به برادرم افتاد او هم در حالی که روده هایش را با دست به داخل شکمش فشار می داد و رانش نیز شکافته شده بود فریاد می زد. خیلی ترسیده بودم به کمک بقیه اعضای خانواده و همسایه ها ما را به بیمارستان انتقال دادند. بیمارستان ممنوع و از مجروح و شهید بود. بعدا متوجه شدیم که پدرمان نیز از ناحیه سر ترکش خورده و در کما به سر میبرد. شب یلدا را با بدن مجروح و صدای ضجه و ناله به صبح رساندیم. صبح روز بعد من، برادر و پدرم با هواپیما به بیمارستان تهران منتقل شدیم، اما پدرم در اثر شدت جراحات به شهادت رسید و من و برادرم به بهبودی نسبی رسیدیم.
انتهای پیام/