خاطرات رزمنده کرمانشاهی/ قسمت 19؛
نوید شاهد - "مصطفی محمدی" یکی از رزمندگان هشت سال دفاع مقدس کرمانشاهی است که در بخشی دیگر از خاطرات خود می‌گوید:« رفتیم پیش فرمانده ی آتش بار ( عزیز علی شهبازی ) و یک روحانی هم آنجا بود، یک چراغ فانوس هم روشن بود. دیدم عقرب های زرد کوچک زیادی همین طور رفت و آمد می کردند. خواستم برگردم، آن روحانی از من پرسید نیامده می خواهی برگردی؟»
به گزارش نوید شاهد کرمانشاه؛ مصطفی محمدی" یکی از رزمندگان هشت سال دفاع مقدس کرمانشاهی است که خاطرات و لحظه‌های بی‌تکرار عشق و آتش و خون را در کتابی به نام "ریگ‌های داغ پاتاق"را در 60 قسمت گردآوری کرده در ادامه قسمت 19 تقدیم مخاطبان ارجمند می گردد:

فرار عقرب ها با خواندن دعا


تابستان 1366 در منطقه عملیاتی ماووت عراق بودم. ما روی ارتفاعات ولی آتش بارها و خمپاره ها پایین تر از ارتفاع بودند. یک شب من رفتم پایین ارتفاع و سری به بچه ها زدم. رفتیم پیش فرمانده ی آتش بار ( عزیز علی شهبازی ) و یک روحانی هم آنجا بود، یک چراغ فانوس هم روشن بود. دیدم عقرب های زرد کوچک زیادی همین طور رفت و آمد می کردند. خواستم برگردم، آن روحانی از من پرسید نیامده می خواهی برگردی؟
از من خواست بیش تر پیش آن ها بمانم. گفتم: حقیقتا" اینجا خیلی عقرب دارد، من از عقرب می ترسم. گفت:" نترس، این دعای ساده را بخوان اگر عقربی شما را گزید من جوابگو خواهم بود:
السلام علیک یا نوح نبی الله
السلام علیک یا ابراهیم خلیل الله
السلام علیک یا عیسی روح الله
السلام علیک یا موسی کلیم الله
السلام علیک یا محمد ( ص ) رسول الله
ما با هم آن دعا را خواندیم و واقعا" عقرب ها را دیگر ندیدیم.
انتهای پیام/
منبع: پرونده فرهنگی شهدا - اداره هنری، اسناد و انتشارات استان کرمانشاه
برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده