ایستادگی در برابر خودفروختگان، برگی زرین از شهادت عباس بود
به گزارش نوید شاهد کرمانشاه؛ شهید عباس رضایی بیستم آبان 1341 در شهرستان کرمانشاه به دنیا آمد. پدرش نعمت و مادرش صدري نام داشت. تا پایان دوره متوسطه در رشته تجربي درس خواند و دیپلم گرفت. به عنوان ستوان سوم ارتش در جبهه حضور یافت. پنجم خرداد 1366 در قصرشیرین هنگام درگیري با نیروهاي سازمان مجاهدین خلق (منافقین) بر اثر اصابت ترکش به شهادت رسید. مزار وي در گلزار شهداي زادگاهش واقع است.
در همین راستا و به مناسبت سالگرد شهادت فرمانده شهید" عباس رضایی" به گفتگو با نعمت رضایی پدر شهید پرداخته ایم که در ادامه تقدیم مخاطبان ارجمند می گردد:
نوید شاهد کرمانشاه: در ابتدا از بدو تولد شهید تا ورودش به مدرسه و کسب تحصیل علم بفرمایید.
نعمت رضایی: قبل از تولد شهید، من دو فرزند دختر داشتم که یک شب در خواب کسی به من گفت شما در آینده صاحب فرزند پسر خواهید شد و اسم او را عباس بگذارید تا اینکه بعد از مدتی این خواب به واقعیت پیوست و در 28 رمضان سال 1341 خداوند عباس را به ما داد .
عباس تنها فرزند پسر و بچه سوم خانواده بود، بسیار چهره نورانی داشت از کودکی مهربان، خونگرم، باوقار و فروتن بود تا اینکه برای کسب علم و دانش راهی مدرسه شد. به لحاظ تحصیلی بسیار باهوش بود و تمام تلاش و کوشش را به کار میگرفت که در همه مراحل موفق باشد.
نوید شاهد کرمانشاه: گویا شهید در رشته کشتی به مقامهای زیادی دست پیدا کرده است، در این خصوص هم لطفا توضیح بفرمایید.
نعمت رضایی: بله – او در کنار تحصیل، علاقه زیادی به ورزش کشتی داشت. صبحها را به مدرسه میرفت و بعدازظهرها را هم به تمرین کشتی میپرداخت. حتی گاهی به من میگفت پدر جان اگر زمانی رسید که ورزش موجب افت تحصیلی من شد، اجازه نده که ادامه دهم هر چند که به هیچکدام از علاقه مندی هایش صدمه ای وارد نشد.
شهید در رشته کشتی از سال 57 تا 66 مقام هایی از جمله؛ قهرمان جوانان کشور، قهرمان هوانیروز و قهرمان نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران را به خودش اختصاص داده بود.
نوید شاهد کرمانشاه: شهید از چه زمانی وارد ارتش جمهوری اسلامی ایران شد؟
نعمت رضایی: شهید رضایی بعد از اتمام تحصیلات، مراحل آزمون دانشگاهی خودش را گذارند و در دانشگاه نظامی قبول و از همان زمان برای اینکه دین خود را به وطنش بپردازد وارد ارتش جمهوری اسلامی شد تا به این ترتیب بتواند دشمن زبون را از خاک پاک وطنش بیرون کند و بعد از اتمام دوره افسری راهی جبهه شد.
به یاد دارم که از او پرسیدم چرا میخواهی وارد نظام شوی؟ در پاسخ گفت: من بر خود واجب میدانم که از دین، آب و خاک وطنم دفاع کنم. خوشحال شدم و با او هیچ مخالفتی نکردم خودم هم همیشه گوش به فرمان امام خمینی (ره) بودم حتی اگر ایشان دستور می دادند خودم هم به جبهه می رفتم و تا پای جان با پسرم به دفاع می پرداختم.
نوید شاهد کرمانشاه: از ورود شهید به جبهه و جنگ بگویید.
نعمت رضایی: در جبهه نیز دلیریها و رشادتهای عباس زبانزد منطقه شده بود در اوایل نبردش در کرستان بر علیه کومله و دمکراتها و خود فروختگان وطن به نبرد قهرمانه ای پرداخت و بعد از یک سال او را به منطقه سرپل ذهاب می فرستند .در آنجا نیز به علت لیاقت و کاردانی که در او دیده بودند او را فرمانده شناسایی منطقه می کنند که در بسیاری از عملیاتها جوانمردانه می جنگد. از آن جمله، عملیات کربلای 9 که در این عملیات یکی از بهترین دوستانش به نام "جهانبخش حسینی" به شهادت می رسد و شهید رضایی با شجاعتی بی نظیر پیکر دوست عزیزش را که در میان توپ و خمپاره و آتش بر زمین افتاده است، بر دوش می گیرد و نمی گذارد که پیکر شهید سروان حسینی در میان عراقی ها بماند.
نوید شاهد کرمانشاه: از حال و احوالات شهید زمانی که در جبهه حضور داشت بگویید.
نعمت رضایی: خوشحال بود که در کنار دوستانش ایستاده و از ناموس و مملکت خود دفاع می کنند هر وقت به منزل برمی گشت با چهره ای بسیار مهربان و با وقار می گفت: «اصلا به دل خود بد راه ندهید من در خط مقدم نیستم به من گفتن در پشت خط خدمت رسانی کنم»، در حالی که خط مقدم بود. به خاطر ما این حرف را می زد که نگرانش نشویم. دوستانش می گفتند شب و روز را در میان آتش بعثی ها می گذراند.
نوید شاهد کرمانشاه: شهید چگونه و در کجا به شهادت میرسد؟
نعمت رضایی: عباس به همراه گروه شناسایی در 28 رمضان روز پنجم آذر1366برای شناسایی از منطقه عازم منطقه قصر شیرین می شود که در آنجا مجاهدین همراه بعثیون عراقی از قبل در کمین نشسته و آنان را محاصره می کنند که شهید تعداد زیادی از افراد خود را از دست می دهد و دشمن از او می خواهد که تسلیم شود اما عباس به آنان جواب می دهد تا آخرین گلوله خود را در قلب شما خودفروختگان ننشانم، تسلیم نخواهم شد و مرگ با عزت را به زندگی ننگین ترجیح میدهم و بالاخره در آن شب به درجه رفیع شهادت می رسد.
انتهای پیام/