خداوند صابران را دوست دارد
دستنوشته شهید
بسم الله الرحمن الرحیم
با سلام و درود به پیشگاه آقا امام زمان ولیعصر ( عج )
سلام، پدر عزیزم نمی دانم با روی خجل و شرمنده از کجا شروع کنم. سلامی گرم و صمیمانه تقدیم میدارم و امیدوارم آخرین کلام فرزندت را پذیرا باشید.
پدر عزیزم می دانم از بدو تولد فرزند تا زمانی که به سن 23 سالگی برسد، چقدر باید برایش زحمت بکشید. درست است که من فرزندی ندارم و نمی دانم این همه زحمت به چه اندازه سختی و مشقت دارد اما درک آن را دارم. پدر عزیزم از آن خجل و شرمنده هستم که شما حق پدر فرزندی را به جا آوردید.
*خداوند صابران را دوست دارد
افسوس پدر که اجل مهلت نداد جوابگوی یکصدم از آن همه زحمات شما باشم، پدرم با دلی پر از آرزو به درگاهت پناه آورده ام و تقاضای بخشش و عفو می کنم امیدوارم که صبور باشی که خداوند صابران را دوست دارد.
هر چند که لازم به گفتن هم نیست من بارها شکر خدا را به جا می آورم و افتخار می کنم برای همچون پدری مثل شما و امیدوارم دیگر برادران و خواهرانم را صد برابر بهتر از من تحویل جامعه دهید .
پدرعزیزم حلالم کن، فرزندت تقاضای حلالیت می طلبد. من که نتوانستم جوابگوی ذره ای از زحمات شما باشم شرمنده و شرمسار هستم.
مادرم آرزوهایی در دل داشتم ولی افسوس که نمی شود با روزگار کاری کرد و جلوی تقدیر الهی را گرفت. تنها تقاضایی که دارم این است که صبور باشی که " خداوند صابران را دوست دارد" و همچون حضرت فاطمه ( س ) برادرانم و خواهرانم را تربیت کنید.
مادرم، با داشتن مادری همچون شما که ملم تربیت و اخلاق و صبور و مهربان افتخار می کنم. مادرم با روی خجل و شرمسار به درگاهت روی آورده ام و تقاضای عفو و بخشش می کنم.
انتهای پیام/